خنديد و گفت : با تو هوا عاشقانه نيست!
باران گرفت ،گفتمش: "آيا نشانه نيست"؟!
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
به روی شیشه ی دنیا غبار کافی نیست؟
غم است بر دل ما بیشمار، کافی نیست؟
در این زمان که تو باید کنارمان باشی
وجود این همه بی اعتبار کافی نیست؟
خودت جهان ِبدون ِ “تو“ را تماشا کن
ستم کشیدن از این روزگار کافی نیست؟
شکوفه تا نزند رفتن ِ زمستان هم
برای اینکه بیاید “بهار“ کافی نیست
قرار وصل تو را از خدا شنیدم من
از آن زمان شده ام بیقرار، کافی نیست؟
به قدر ثانیه ای کافی است دلتنگی
گذشت این همه سال آزگار، کافی نیست؟
تمام عمر نشستم در انتظارت، نه
برای آمدنت انتظار کافی نیست!
برای اینکه بیایی فقط دعا کردم
ولی برای وصالت شعار کافی نیست
| #محمد_شیخی |
| #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚 |
@deli_ism ♥
تو همان جرعهٔ آبی که نشد وقت سحر
بزنم لب به تو و زود اذان را گفتند...!
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
چند روز است که در روزه ی دیدار توام ؛
پر کن این فاصله ها را که دم افطار است....
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
دیدار تو عید است ولی حال و هوایم
مانند شب آخر ماه رمضان است...
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
با بودنت حال غزل ها فرق دارد
ِفعل ومفاعيل و َفَعل هافرق دارد
از بعد ديدار تو حالم روبراه است
می خندم و عکس العمل ها فرق دارد
می لرزم اما از تماشای تو شادم
وقتی که رفتار گسل ها فرق دارد
از ديده ام رفتی ولی از دل نرفتی
با تو همه ضرب المثل ها فرق دارد
من شعر می گويم برايت تا بدانی
در عاشقی هم راه حل ها فرق دارد
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
برگشت گاهی مشکلی را حل نخواهد کرد؛
وقتی بدانی در دلش، احساس سابق نیست
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
چشم تو مجموعه ی شعر و نگاهم ناشر است
چشم هایت سوژه ی خوبی برای شاعر است
بازوانت مثل یک منظومه ی شعر کهن
بین آغوشت شب شعر عجیبی دایر است
پند آموز و کمی طولانی و پر پیچ و تاب
گیسوان مشکی ات یک مثنوی فاخر است
سبک های مختلف را می شود با تو سرود
چون لبت مثل دو بیتی های بابا طاهر است
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو
میوه ی بیرون زده از باغ، حق عابر است
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
با بودنت حال غزل ها فرق دارد
فِعل و مفاعیل و فَعَل ها فرق دارد
از بعد دیدار تو حالم روبراه است
می خندم و عکس العمل ها فرق دارد
می لرزم اما از تماشای تو شادم
وقتی که رفتار گسل ها فرق دارد
از دیده ام رفتی ولی از دل نرفتی
با تو همه ضرب المثل ها فرق دارد
من شعر می گویم برایت تا بدانی
در عاشقی هم راه حل ها فرق دارد...
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
مثلِ هر شب بی تفاوت
"شب بخیری" گفت و رفت؛
مثلِ هر شب تا سحر
در خود مرورش می کنم...!
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
امتحان عشق خوب اما اسیری مشکل است
در قفس تنها بمانی و نمیری مشکل است
بی تو حتی شعر هم با من غریبی می کند
رویش گل از دل خاک کویری مشکل است
سایه ی ات روی زمین دل می برد از هر کسی
هر کجایی که تو باشی سر به زیری مشکل است
در جوانی تاب دوری تو را دارم ولی
بی تو بودن ها برایم روز پیری مشکل است
جای جای شهر من از خاطراتت پر شده ست
راه رفتن بعد تو از هر مسیری مشکل است
می رسد سالی جدید اما زمستانم هنوز...
خانه ی متروکه ام را گردگیری مشکل است
| #محمد_شيخى |
@deli_ism ♥
امشب دو چندان کن زمان گفتگوها را
قدری سبک کن بغض سنگین گلوها را
آهسته می آیم به سویت وقت دلتنگی
نادیده می گیرم اگرچه "عَجِّلوا..."ها را
چون کودکی کز مادرش چیزی طلب دارد
با گریه می گویم برایت آرزوها را
گفتند '‘آب رفته دیگر بر نمی گردد'’
گفتند...اما مرحمت کن آبروها را...
امشب کنار پنجره قدری نگاهم کن
پایان بده این راه سخت و جست و جوها را
| #محمد_شیخی | #شب_آرزوها 🌙 |
@deli_ism ♥
یک شعر بخوان شعر سپهری و پری را
ترویج بده لهجه ی زیبای دری را
سرگشته و عاشق که نه دیوانه نماید
تفسیر تماشای تو شیخ طبری را
یک دور بزن تا که تماشای تو امشب
آغاز کند ماه جدید قمری را
لبخند تو در برزخ دربار و سلاطین
شیرین بکند قهوه ی تلخ قجری را
باخنده ی خود لطف کن و نرم بگردان
این جسم به جا مانده ی عصر حجری را
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
جانم گرفت؛ حسرت ديدار ديگرش
با ما هر آنچه یار نكرد، انتظار كرد...
| #محمد_شیخی |
@deli_ism ♥
دوباره شب شد و باید تو را بهانه کنم
تو را بهانه ی یک شعر عاشقانه کنم
همیشه بین تو با من زمان به قهر گذشت
گلایه از تو چرا؟ باید از زمانه کنم
دگر به سینه ی من باز بر نخواهد گشت
اگر که سوی تو دل را دمی روانه کنم
برای اینکه به خانه به عشق برگردم
تو ای ستاره ی قطبی تو را نشانه کنم
پس از تو لانه ی من هم به دست باد افتاد
بیا که گوشه ی آغوشت آشیانه کنم
بیا که با تو کمی درد دل کنم امشب
کنار من بنشین تا انار دانه کنم
شبیه موی تو شب های سرد طولانی ست
به انتها نرسد هر چقدر شانه کنم
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥
يک دور بزن تا كه تماشای تو امشب،
آغاز كند ماهِ جديدِ قمری را ..
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥
مثل هر شب، بی تفاوت شب بخیری گفت و رفت؛
مثل هر شب، تا سحر، در خود مرورش میکنم...
#محمد_شيخی
@deli_ism ♥️
دوباره شب شد و باید تو را بهانه کنم
تو را بهانه ی یک شعر عاشقانه کنم
همیشه بین تو با من زمان به قهر گذشت
گلایه از تو چرا؟ باید از زمانه کنم
دگر به سینه ی من باز بر نخواهد گشت
اگر که سوی تو دل را دمی روانه کنم
برای اینکه به خانه به عشق برگردم
تو ای ستاره ی قطبی تو را نشانه کنم
پس از تو لانه ی من هم به دست باد افتاد
بیا که گوشه ی آغوشت آشیانه کنم
بیا که با تو کمی درد دل کنم امشب
کنار من بنشین تا انار دانه کنم
شبیه موی تو شب های سرد طولانی ست
به انتها نرسد هر چقدر شانه کنم
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥️
ز جدايى، دلم از واهمه مالامال است
باقى عمر من آرى به همين منوال است
زخم زد بر جگرم گرچه ولى يادم كرد
شادم از اين كه خبر كرده مرا خوشحال است
هرچه كردم ز سرم خاطره اش پاك نشد
همه شب جان مرا خاطر او دنبال است
او كه از قهوه ى چشمش غزلى مانده به جا
هم تماشاست نظر دوختنش هم فال است
با هراسى ز جدايى لب ما را بوسيد
يادگارى كه به جا مانده از او تبخال است
لحظه ى وصل به يك پلك زدن مى گذرد
اين فراق است كه هر ثانيه اش يك سال است
ما كه اهل گله از يار نبوديم و به آه
لب گشوديم نگويند فلانى لال است...
#محمد_شیخی
@deli_ism ♥️