من گمان میکنم هر کسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست.
هیچ کس از آنجا خبر ندارد،
کلیدش فقط در دستِ صاحبش است.
آنجا آدم هر تصور ممنوعی که دلش میخواهد میکند.
عشقهای محال،
هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیالِ خوش،
هر چیز نشدنی،آن جا شدنی است.
یک بهشت، یا شاید جهنم،
خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد.
این باغ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف میکند.
| #شاهرخ_مسکوب |
@deli_ism ♥
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم
دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم
ز همدلان سفر کرده ام سراغ بگیرم
به کوچه کوچه زلف تو نامه ها بنویسم
دعا و شکوه به هم تاب خورد و من متحیر
«کدام را ننویسم کدام را بنویسم»
هر آنچه را که نوشتم مچاله کردم و گفتم:
قلم دوباره بگیرم از ابتدا بنویسم
دو قطره خون ز لبت در دوات تشنه ام افتاد
که من به یاد شهیدان کربلا بنویسم
صدای پای قلم را شنید کاغذ و گفتم:
قلم به لیقه گذارم که بی صدا بنویسم
تو بی نشانی و کاغذ در انتظار رسیدن
که من نشانی کوی تو را کجا بنویسم
تو خود نشانی محضی تو خود دعای مجسم
برای چون تو عزیزی چرا چرا بنویسم...
| #سعید_بیابانکی |
@deli_ism ♥
بى تو مهتاب شبى باز ؛ ولش كن ديگر
اين منِ بى تو مگر كوچه خيابان بلد است؟
| #ياسمن_كيوانمهر |
@deli_ism ♥
روزی گفتیم؛
فقط مرگ میتواند
ما را از یکدیگر جدا کند،
مرگ دیر کرد...
و ما از یکدیگر جدا شدیم...!
| #محمود_درویش |
@deli_ism ♥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| #استوری 📱|
@deli_ism ♥
از آن گیسو که در دست رقیبان، رایگان میگشت
اگر یک تار مو هم میفروشی من خریدارم...
| #سجاد_سامانی |
@deli_ism ♥
از لحاظ روحی به کسی نیاز دارم که از حرف زدن باهاش ذوق کنم و واسه دیدنش اشتیاق داشته باشم :)
@deli_ism ♥