eitaa logo
دِلیسم | Deliism
2.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
232 ویدیو
1 فایل
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم ▪️ دِلیسم 👇🏻 همان مکتب دِل است و حرف دِل را می‌زند ♥️ ▪️ ادمین و تبادل: @alef_em ▪️ کپی برای کانال ها ⛔️ فقط فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان قعرِ خوابِ بدی رفته است به جای جهان هم تو احیاء بگیر | | @deli_ism
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای این شب قدرم همان یلدای قرآنی؛ دعا کردم که برگردی نمی دانم که میدانی؟ | | @deli_ism
‏دوای درد مرا هیچ کس نمی داند؛ فقط بگو به طبیبان، دعا کنند مرا | | @deli_ism
@deli_ism ♥
گفتی که مرا عذاب خواهی فرمود من در عجبم که در کجا خواهد بود آنجا که تویی عذاب نبوَد آنجا آنجا که تو نيستی کجا خواهد بود | | @deli_ism
همه آمدند كه بروند تنها تو رسم رفاقت را ميدانى يٰا رَفيْقَ مَنْ لٰا رَفيْقَ لَهْ «ای رفیقِ کسی که رفیقی ندارد..» | | @deli_ism
بعضی آدم های زندگی مان عجیب ساده اند و دلچسب! دوست داشتنی هایی که تو را بهتر از خودت می شناسند و تو برایشان کتاب از بر شده ای! بعضی هایی که برای بودنشان نیازی به دروغ و ترفند نیست. همیشه هستند، در هرلحظه، بدون تعللی! بعضی هایی که کنارشان خود خودت هستی، بی هیچ حاشیه و نقابی! این بعضی های زندگیمان را باید روی طاقچه دل مان بگذاریم تا مبادا گرد و غبار این روزگار بر آنها بنشیند! | | @deli_ism
عبور باید کرد و هم نورد افق های دور باید شد و گاه در رگ یک حرف خیمه باید زد عبور باید کرد و گاه از سر یک شاخه توت باید خورد | #سهراب_سپهری | @deli_ism ♥
هر آدمی بالاخره یه روزی به چیزی یا کسی که ترک کرده بر می‌گرده؛ نه این که بخواد دوباره به دستِش بیاره، نه این که بخواد دوباره داشته باشَدِش؛ یا اینکه دوباره باهاش باشه، نه... اشک‌هایی هست که باید ریخته بشه، ممکنه چند روز بعد، ممکنه سال‌ها بعد... ولی بالاخره هر آدمی یه روزی میاد سراغِ اشکای به تعویق افتادش... | | 📚 | @deli_ism
توو فکرشی؟! توو فکرته؟! فکرت تو اونه؟! بهش بگو... من نگفتم الان یارو یه بچه‌ام داره!... | 🎞 | | @deli_ism
با خاطری آزرده از دنیای شاعرها کوچیده‌ام از هجمه‌ی چشمان عابرها من خسته‌ام از فکرهای بسته‌ی اینان آزرده‌ام از حرف‌های این معاصرها اینجا به حکم دین قلم‌ها را قلم کردند تا کیش ما این است، ای قربانِ کافرها! درشعرِ خود زندانی‌ام،چیزی شبیه سعد* در شهرِ خود آواره‌ام، مثل مسافرها اما دخیلم همچنان بر آستان عشق بر موج اشکِ خود رها، مانند زائرها این شعر تلخ است و همینجا حبس شد، دیگر آسوده‌ام از وعده‌های پوچ ناشرها وقتی برای من،برای عشق، جا تنگ است باید بشویم نام خود از خیلِ خاطرها... | | @deli_ism