-یه روز همه ی دخترای روی کره زمین رو میکشم
یه قتل کاملا عمد!
بعد می ایستم روبه روش و میگم حالا نوبت منِ
منو دوست داشته باش...! :)
@deli_ism ♥
عشق فقط اونجا که شادمهر میگه:
“همه دنیا تویی باقی همش یه بازیه“
@deli_ism ♥
بیت بیت غزلم شوق پریدن دارد
وه که دیدار غزل درد کشیدن دارد
چشم نرگس شدهات بادهپرستم کرده
سعی بین حرم و میکده دیدن دارد
توبه کردم که قلم دست نگیرم اما
هاتفی گفت که این بیت شنیدن دارد
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
صحبت از قیمت این غمزه و آن ناز مکن
ناز عاشقکُشَت ای دوست خریدن دارد
عجب این نیست که آهوی دلم صید تو شد
طعم شهد لب صیاد چشیدن دارد
آن زمانی که آب و گلت را بسرشت
زیر لب گفت که این روح دمیدن دارد
قصهی دست و ترنج است تماشاگه عشق
شکر وصل رخ تو جامه دریدن دارد
دیدن روی تو راه دگری میخواهد
شرح دیدار تو از شعر بریدن دارد...
| #شهریار |
@deli_ism ♥
تلخ تر از اینکه بنویسی و نخونه،
اینه که بخونه ولی نفهمه مخاطبته! :)
@deli_ism ♥
هرچند یار جانب اهل هوس گرفت
ما داده ایم دل! نتوانیم پس گرفت...
| #قطره_اصفهانی |
@deli_ism ♥
تمام کارهایی که واسه پیدا کردن خودم بهم کمک میکنن رو انجام دادم،
بهترین عطرم رو زدم،
لباسی که دوست دارم رو پوشیدم،
به آن خیابان همیشگی رفتم و زیر باران پیاده روی کردم،
بعد از اون به خونه برگشتم،
برای خودم قهوه دم کردم،
آهنگ مورد علاقه ام رو بارها گوش دادم
و لا به لای کتاب ها و نوشته ها و مکتب های مختلف دنبال خودم گشتم..
اما هیچ کدوم از اون ها دیگه کارایی گذشته رو نداشتن، حس و حالی که من دارم اسم خاصی نداره و تو هیچ مکتبی قرار نگرفته، حسیه بین تنهایی و بی کسی..
اگه می تونستم از این گمشدگی خلاصشم، بدون شک بی کسی رو انتخاب میکردم، بی کسی خیلی صادقانه تره، اما تنهایی نه،
تنهایی مدام فکرش میوفته به جونت که شاید کسی از راه برسه..
| #روزبه_معین |
@deli_ism ♥
یه تیکه تو فیلم قورباغه هست که میگه من دوست داشتم، اما گذاشتم بری چون تو آدمِ زندگیه من نبودی و چقدر من این جمله رو زندگی کردم.
@deli_ism ♥
دنیا خلاف خواسته ی ما گذشته است
دیروز پیش روست و فردا گذشته است
تقویم من پر است از "امروز دیدنت"
امروز یا نیامده و یا گذشته است
در جستجوی بخت به هر جا رسیده ام
او چند لحظه قبل، از آن جا گذشته است
در بین راه، عشق همان عابری ست که
با غم به من رسیده و تنها گذشته است
ای گل! همینکه موقع بوئیدنت رسید
دیدم که عمر من به تماشا گذشته است
این غیرت است یوسف من، هی نگو هوس
از گیسوی سفید زلیخا گذشته است
با آن عصای معجزه بشکاف نیل را
نشکافی آب از سر موسی گذشته است
مثل قدیم باز هم از عاشقی بگو
هرچند، فکر می کنم از ما گذشته است...
| #محمد_حسین_ملکیان |
@deli_ism ♥