eitaa logo
پایگاه خبری دلیجان
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
100 فایل
آخرین اخبار و رویدادهای شهرستان دلیجان @delijannet آی دی: @zahedi1351 نخستین کانال خبری شهرستان دلیجان سایر شبکه های اجتماعی:👇 https://takl.ink/zahedi/ توجه: درباره اطلاعیه های تبلیغاتی، پیش از اقدام تحقیق نمائید،پایگاه مسئولیتی در این زمینه ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺عید غدیر خم بر شما و خانواده محترمتان مبارک🌺 "یا علی" بچه  بودم  گفت  بابایم   دما دم  "یا علی" بر زبانم  مزه کرد  آن روز  کم کم "یا علی" اشک در  چشمِ  پدر از  نامِ مولا می چکید بود  بارانی  هوا  و  صوتِ  نم نم  "یا علی" با حسین  و روضه ها  مادر مرا دیوانه کرد ذکرِ  هیات بود  هر دم  در  محرم "یا علی" پا گرفتم  با  "علی" و دست  در دست  پدر راه  افتادم  ، زبانم  گفت  محکم  "یا علی" گریه ها  و خنده یِ ما بویِ مولا می گرفت بود  داروی  غم  و  رخسارِ  درهم "یا علی" فاطمه بر  لب ، حسینِ  فاطمه  عشقِ  همه قطره قطره  داد  میزد  آبِ زمزم  "یا علی" قطره های آبِ باران رویِ گُل ها می نشست گُل به خود بالید وهردم گفت شبنم "یا علی" بی گمان وقتی خداروحی به گِلها می دمید خواند  بر گِل تا بگیرد  شکلِ  آدم "یا علی" عاشقی یعنی "علی" در قلب و بر رویِ زبان عاشقم وقتی که می گویم دما دم "یا علی" @delijannet
🖤شهادت حضرت امام صادق علیه السلام بر شیعیان جهان تسلیت باد کافران با زور دستار و عبایش می کشند پورِحیدرراببین در کوچه هایش می کشند کافران بی رحم بی رحمی شده آیینشان از سرش عمامه را بعدش عبایش می کشند این سواران با لب خندان و قلبِ سنگِ خود در پی خود پیرمردی بی عصایش می کشند مادرش زهرا ست بابایش علی مردِ خدا ظلمِ رفته بر پدر، مادر برایش می کشند یا حسین بر لب به یاد آن یزیدانِ زمان در اسیری سمت و سویِ کربلایش می کشند پا برهنه دل پُر از درد است قدری بی قرار لعنت این ها از کجا ها تا کجایش می کشند غیرتی در کوچه ها دیگر نمی بیند کسی داغ بر دل سر به سمتِ خیمه هایش می کشند ناگهان یادِ شه دین کرد اشکش جاری و تیغ کینی دید کز سمتِ قفایش می کشند با لبِ خشکیده اش دارد سلامی بر حسین با همین لب تشنگی سویِ بلایش می کشند یادِ شام و دختری از راسِ بابا بی قرار نی به لب ها، جانِ شیرین از صدایش می کشند! با امامِ صادق ای یوسف چرا اینگونه اند؟ جای شاگردی چرا هی دست و پایش می کشند! ✍ @delijannet
پایگاه خبری دلیجان
در آستانه ولادت امام مهربان همه ما ، این شعر زیبا از محمد زارعی عزیز تقدیم به تک تک شما عزیزان @deli
@delijannet شمعی و پروانه از دیدار لذت می برد گردِ خورشیدت زمین هر بار لذت می برد درحرم پروانه بودن بهترین کارست چون سوخت گربالش از آن بسيار لذت می برد خارم و گُل هستی و پیدا شدم با عطرِ تو در کنارِ گُل همیشه خار لذت می برد مشهدت را دوست دارم لیک دورم ازحرم چونکه دور از مشهد ازدیدار لذت می برد غرق در صحنم نمی بینی دلِ مشتاق را دل به این انکارت از اصرار لذت می برد خواب دیدم آمدی و شهرِ ما پُر نور شد دیده یِ تار از چنين انوار لذت می برد چون گلیم و قالیم مشتاقِ پایِ زائران قالی از شوقِ وصال از دار لذت می برد دکتری و نبضِ بیمار است در دستانِ تو دستِ گرمت چون شفابیمار لذت می برد اینکه پا بوسِ تو شد یک آروزیِ بی مثال دعبل از عطرت شده بیدار لذت می برد خاک هم دیوانه از پَر های دستِ خادمت چون غبار از گردشِ اینکار لذت می برد چون غلامِ درگهت خاکم به پایِ زائران در حرم هم خاکِ بی مقدار لذت می برد غصه هایِ کوچکم را دیده ای و رفع شد! چون توشاهی هرکه دردربار لذت می برد لرزه برجان است وتب تانیستم گردِ حرم هر که دارد عشقت از آوار لذت می برد دلبر ازچشمانِ دلداراست مستِ دیده اش دلبر از عشق و تبِ دلدار لذت می برد اینکه آهویِ تو ام صیاد شد بی حوصله غیرِ شاه از حمله و آزار لذت می برد تشنه ام محتاجِ سقاخانه ات بهرِ شفا در عطش از آب هر تبدار لذت می برد شعرازعشقِ حرم چون دعبل آرامم نکرد چونکه غیر ازدعبل از دینار لذت می برد سیرشد هرکس نشسته درکنارت تاسحر؟ روزه دار از موعدِ افطار لذت می برد می نشیند زائری وتکیه اش هم شانه ات چشمِ زائر از در و دیوار لذت می برد گُل به شبنم میشودزيباویعنی شاهِ طوس از نم و اشکِ همه زوار لذت می برد رویِ دوشم بارِ سنگینی است اما در حرم هر گره باز است و تن از بار لذت می برد چون حسینی وغریبی و غلامت جان فدا سر بخواهی بی گمان مختار لذت می برد گشت مامون بی نشان و محو اما گنبدت چون گوهر پیدا و هر سردار لذت می برد غارتِ دلهاست کارِ شاهِ بی مانندِ طوس از چنین غارتگری تاتار لذت می برد گوش هاهم تشنه یِ آهنگِ هر نقاره چون آنچنان زیبا که هر گیتار لذت می برد عشق بازی باب در صحن و سرایِ دلبری عاشقی رسوا و بی شک یار لذت می برد حلقه یِ وصل است بین باب هایِ این حرم هر که شد در باب ها پَرگار لذت می برد کفر می گوید اگر کتمان کند لطفِ تو را چون رضا در صحن از بيزار لذت می برد آنقدر مشغولِ دنیا شد به مشهد رو نکرد! شاه از درویش و از بیکار لذت می برد بارهاخواندند نامت را همه شمسُ شموس هم رضا هم شمس وهم اقمارلذت می برد در جهان شاهی و سلطانِ خراسانی ولی دشمنت از حربه یِ انکار لذت می برد سمتِ مشهد هر که آمد ایستگاهِ آخرين با سلامِ زائرت قطار لذت می برد بارها دادم سلام و خم شدم سمتِ حرم غیر من هرکس ازاین تکرار لذت می برد خواندچاوش هرکسی دل بُرد ازما یارضا بی خبر از شوقِ این اخبار لذت می برد کفشداری هایِ صحنت شاهدِ شوقِ منند هرکه شدمَحرم از این اسرار لذت می برد وقتِ احرام است ومشتاقان فقیروگردِ تو حاجی از حج و چنین اقرار لذت می برد خسته ام ای کاش باشم بیشتر مهمانِ تو پَر شکسته بی حد از تیمار لذت می برد ذره ای در بارگاه ات هستم ودراین بهشت بی گمان هم مشتی ازخروار لذت می برد رودم و دریایی و شد آرزو آغوشِ تو رود هم از راهِ ناهموار لذت می برد آن درختم که به عشقِ دربِ صحنِ با صفا با امید از تیشه یِ نجار لذت می برد چون کبوترگشته ام دورِ سرت پروانه وار آنچنان که بر سرت دستار لذت می برد خاطرش تاهست درسر شاعری دیوانه ام چون رضا از این غزل انگار لذت می برد ✍ ۲۱ آبان ۱۴۰۲ ⌚️ ۲۰:۰۰ @delijannet
بدان ایران از این خونِ شهیدان زنده می ماند که گل از بارشِ  هر  روزِ  باران زنده می ماند قسم خوردیم تا آخر به عهد خویش میمانیم شهیدان پَرکشیدند ،عهد و پیمان زنده‌ می ماند شبیهِ کوه  قامت  بسته  و ما پشتِ ایرانیم شبیهِ سرو این تن در زمستان زنده‌ می ماند به شمعی ما شبیه و روشنی دادیم هر جا را که ایران اینچنین از نورِ در آن زنده می ماند به دریا وصل خواهد شد همیشه رود می دانی اگر جاریست آبِ رود ، جریان زنده می ماند به قربانِ وطن کردن سر و جان آرزویِ ماست که قربانیِ  در  تاییدِ  جانان  زنده می ماند گذشتن از خود و رفتن برایِ فی سبیل الله به تاییدِ  همان  آیاتِ قرآن   زنده  می ماند خدا مرگ است آغازِ رهایی خوب دانستند شهیدان بعدِ مرگ البته انسان زنده می ماند اگر سر نیزه ها  با  مکر قرآن را به سر دارد علی باقی و قرآن هست و ایمان زنده می ماند خدا قسمت کنی  روزی  شهادت  را برایِ ما بمیرد جسمِ مومن در عوض جان زنده می ماند لبانش آیه یِ لاتحسبنَّ... را  اگر  حفظ است بدان معنی است بی شک راهِ ایشان زنده می ماند خیابان ، کوچه و میدان شهر با نامشان آباد که در دنیا فقط هر مردِ میدان زنده می ماند وطن شد زنده از خونِ شهیدان و به هر گلزار به قلبِ باغبان ،  داغِ جوانان زنده می ماند وصالِ یار نزدیک است و دردی بی امان باقی فقط عاشق در این طوفانِ هجران زنده می ماند دلم قرص است راهِ این شهیدان می شود آباد مسیرِ عشق در ایران کما کان زنده می ماند نه ترسی از تبر دارد قدِ سرو و صنوبر چون به عشقِ ریشه ها باغ وگلستان زنده می ماند وطن جان ها فدایِ توست باشی تا ابد باقی که از یُمن وجودت خیلِ شیران زنده می ماند پلاکِ توست  بی شک  آن  نشانِ قهرمانی ها که تا قلبِ بهشت و خطِ پایان زنده می ماند وطن  آباد  و  ایران می شود  آبادتر  از این که ایران با همین خونِ شهیدان زنده می ماند ✍ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳⌚️۲۳:۰۰ @delijannet
دخترم بابایی و گریان که با سر آمدم چون حسینم دختری تا مرزِ باور آمدم از رقیه اشک ها دیدم در آن شامِ سیاه سر به تشت وبهرِ دستِ نازِ دختر آمدم امتحانی سخت اما سربلندم کن خدا نی به سر با ذکر صد" اللهُ اکبر"آمدم بر تنم‌ یا نیزه بود و یا که شمشیرِ ستم عشق بازی بود ودر گودال بی سر آمدم دخترم باخواهرم فریاد می کردند ومن بی هوا با سر به دیدارِ دو اختر آمدم شام بود و درد بود و خطبه هایِ زینبم بر تنِ کفتار ها چون تیغ و خنجر آمدم گریه هایِ دخترم ازظلمِ دشمن بودو من تن به گودال ودلش تاخواست باسرآمدم ✍ ۶ مرداد ۱۴۰۳ ⌚️۲۳:۳۰ @delijannet
پاک تر از تو دگر نیست خدا می داند ظاهر و باطنم این داغِ مرا می داند چون قفس بود مگر زندگیِ این دنیا معنیِ  حرفِ  مرا  مرغِ رها می داند هیچ کس حالِ دلِ غمزده رادرک نکرد شاه رنجِ تو و این دردِ کجا می داند! مهربانی به تو مدیون وخلائق لال و مدحِ خوبیِ تو در وقتِ عزا می داند گفت این چرخِ فلک هیچ نفهمد حالت پیچشِ مو و دو صد راز چرا می داند زندگی حاصلِ رنج است وفقط دلشوره دکتر آیا به جهان نقشِ دوا می داند!؟ عشق در چهره یِ زیبایِ تو مشهود فقط چهره ات اخم به رویِ تو خطا می داند حیف رفتی و دل از رفتنِ تو می سوزد دلِ ما خون و غمت سیل ، خدا می داند ✍ ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ ⌚️۲۰:۳۰ @delijannet