eitaa logo
کانال رسمی دلنوشته شهید دهقان
217 دنبال‌کننده
991 عکس
215 ویدیو
4 فایل
#دلنوشته‌برای‌شهید‌ #نحوه‌آشنایی‌شماباشهید‌ #داستان‌تحول‌شما‌به‌واسطه‌شهید #عنایات‌شهیددهقان 📩ارسال آثاربه: @vesal_h213 ♻️تبادل: @shahid_m_dehghan صفحه اینستاگرام: Inastagram.com/hoseinvesali
مشاهده در ایتا
دانلود
{به‌نام‌خدای‌دلسوخٺگان} رمان کوتاه و ♥️ قسمت 🌿 هر زمان که کرج، پیش پویا بودم.. صبح پامیشدم براش صبحونه درست کنم؛ میگفت: - پانشو عزیزم صبحونه نمیخورم! راضی به زحمتت نیستم..😊 هیچ وقت.. نمیذاشت صبحونه بزارم براش!! میگفت، سخت میشه برات زحمت میشه.. دکمه های لباسش روکه میبستم، واسش آیه الکرسی میخوندم، بندهای پوتینش رو باهم میبستیم وان‌یکاد میخوندم..😭 همیشه تا دم در بدرقه اش میکردم و به خدا میسپردمش..🍃 صبح ها ؛ خداحفظی هامون خیلی طول میکشید! هی میرفت ... بعد برمیگشت خدافظی میکرد🙂 میرفت تو اسانسور، باز برمیگشت عقب میگفت: - مواظب خودت باشیااااا ..❣ انقدر تکرار میکرد، من همیشه میگفتم: - من که خونه‌ام، چیزیم نمیشه شما مواظب خودت باش...😍😢 همیشه میگفتم : - پویاااا تو امانت منی دست خودتااا، نبینم امانت داری نکنیاااا، نبینم خیانت در امانت کنیااا .. اون هم همیشه همین جمله رو با عشق بهم میگفت :) وقتایی که ساعت میشد ۶:۰۵دقیقه و پویا آیفونُ نمیزد، من و عمم دیگه از دلشوره میمردیم..😕 اگه قرارم بود دیر بیاد .. ماموریتی جایی بره، حتما بهم خبر میاد اگه هم که کرج نبود، تا میرسید خونه بهم زنگ میزد که من خیالم راحت باشه که رسیده خونه☺️ اما اونروز.... دلم اساسی شور میزد😥 ظهر به پویا پیام دادم...📲 ولی جواب نداد! خودم آروم میکردم میگفتم مهرناز حتما جاییه، نشینده، کار داره خلاصه از این حرفا😥 تا اینکه .. ساعت شد ۶:۳۰ ! دیگه طاقت نیاوردم.. اصلا سابقه نداشت پویا طی روز زنگ نزنه! اگه نمیتونست زنگ بزنه حتما پیام میداد! یه بار زنگ زدم، کسی گوشیو برنداشت.. برای بار دوم که زنگ زدم بابا(پدرشهید) برداشت، گفتم: - الو... سلام! - سلام مهرناز جان - خوبین بابا؟ پویا کجاست؟! گفت: -گوشی پویا دست منه، اومد میگم زنگ بزنه همین و قطع کرد!!!!😳 دلشوره ام بدتر شد🙁 با خودم گفتم آخه یعنی چی ؟!! پویا هرکجا باشه الان باید بیاد خونه .. خدایا نکنه چیزی شده😥💔 دوباره گرفتم .. گفتم: - بابا پویا کجاست؟ گوشیش چرا دست شماست؟!!😫 - الاناست که برسه نگران نباش! هی میگفتم.. حتماً متهم برده برسونه جایی، میاد! سه ساعت طول کشید!!! سه ساعتی سی سال بود برام🥀 ..🍃 🖊نویسنده: بانو مینودری ʝסíꪀ➘ @Delneveshte_shahid_dehghan