eitaa logo
« دل♡نوشــــت راز »
2.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
16 فایل
با سلامـ خدمت دوستان عزیز باماهمراه باشید با حرفهایی از جنس همکلامی با خدا و دنیایی از عشق، احساس، شور و مهربانی، و انگیزه
مشاهده در ایتا
دانلود
« دل♡نوشــــت راز »
💎داستان «مجرم سیاسی» قسمت چهارم زمان گذشته و من دربی خبری ، ناهشیار، تب دار بدون درمان که صدای ضرب
💎داستان «مجرم سیاسی» قسمت آخر با ظهور انقلاب عوامل ساواک دستگیر شدند و رییس ساواک شهر ما که عامل کشتار نوزده آبان در شهر بود به جوخه اعدام، در کنار قبر شهدای انقلاب سپرده شد. صدای شلیک گلوله ها در آن سحرگاه مرا بیاد شهدایی که در مسجد جامع شهر به شهادت رسیده بودند انداخت، و این مسجد اکنون مسجد ”شهیدان“ نامگذاری شده است، این مسجد اولین و قدیمی ترین مسجد شهر است در دهه چهل، وقتی دبستانی بودم مدارس دو شیفته بود و در ماه رمضان از مدرسه به این مسجد برای خواندن نماز می آمدم و بعد از نماز مجدداً به مدرسه می رفتیم، رفت و آمد من به این مسجد از دهه چهل بود و در این مسجد بود که با استادم محمد زید (۱) آشنا شدم و به جرگه شاگردان ایشان پیوستم بعنوان سمپات با جریانت ملی مذهبی آشنا شدم استادم از هم حجره ای های افراد شاخص انقلاب مرحوم آیت الله مشکینی و آیت الله ری شهری بودند و ما را در قبل از انقلاب در دهه چهل و پنجاه به خواندن کتب علی مزینانی ،علی سبزواری، که همان دکتر شریعتی بودند و مطهری تشویق می‌کردند. پس از دستگیری یک هفتگی سال ۴۹ تلاش انقلابی ام افزوده شد چون دریافتم حکومت پهلوی حکومت داغ و درفش است. (۱) استاد محمد زید بهبهانی مبارز انقلابی که در بدو پیروزی انقلاب دادستان و فرماندار انقلابی شهرستان گچساران بود و در اولین دوره مجلس شورای اسلامی نماینده مردم ماهشهر و حومه شد و سالیان درازی به تفسیر قرآن مشغول بود و شاگردان متعددی را تربیت کرد. به قلم ✍حسین پایداری✨ این داستان واقعی است... @Kohne_sarbaz1 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
💎روزی شیـخی می گفت من هر وقت ڪه نماز می خواندم ، از خـداوند حاجتی میخواستـم . یک روز گفتـم : بگذار یک بار برای خود خدا نماز بـخوانم و حاجتی نخواهم . همان شب شیـخ در عالم خواب دید که به او گفتنـد : چرا دیـر آمدی ؟! گفتـم منظورتان چیـست ؟ گفتنـد : یعنی تو باید سی سال پیش به فڪر این کار می افتـادی ، حالا سر پیـری باید بـفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نـکنی ! ما هر وقت با خـدا کار داریم خدا را صـدا می زنیم . چه قـدر خـوب است که وقتی هم که کاری نـداریم ، بگوییـم : خُــــــدا ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
« دل♡نوشــــت راز »
مهدی جان 💚 دوباره جمعه و عالم همه در انتظار نیمه شعبان نشستند ✨ جمعه است و ما چشم هایمان را❤️ بر
انتظار دل ( امام منتظران)✨ من که در این قفس شدم، ساقی انتظار تو خمره مِی، کشم به دوش، مستی انتظار تو مست شوم زچشم تو، گر که تو بنگری مرا هست شود به جان و دل، هستی انتظار تو زلفِ پریشان به رُخَت، خون دل شقایق است رخ بنما تو ای نگار، سختی انتظار تو تش به دلم شراره شد، نغمه عاشقانه کو بوی بهار و عاشقی ست، گرمی انتظار تو جان برسید بر لبان، رفت ز کف قرار دل گردش مِی دوباره کن، جان مِی انتظار تو بوسه زنم به پای تو، منتظر قدوم عشق شرحه شد این دلم نگر، هادی انتظار تو ✍حسین پایداری @Kohne_sarbaz1 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
✍ترورِ مسجد کوفه سحرگاه خون، در چشم و دل پُر عتاب است ، اینک سحرگاهی چنین، به خون آغشته است، اینک امام عاشقان از خانه در راه است ستبر است سینه اش، اینک اما، بدستش ذوالفقاری نیست سلاحش استغاثه فزت و برب الکعبه است، اینک ترور حالا مادر، خبث و کینه است، اینک شقی است و خفته در پای ستون مسجد کوفه علی می داند او کیست!!! اما، عدالت دست او را بسته است، اینک قصاص بی جنایت منکر است، اینک امام عاشقان، چشم در چشم است هشدار بیداری. عبورش نرم و عاشق است، اینک به محراب اندر است و منتظر، اینک موذن به فریادی ندا را میدهد، اینک امام است نشئه الاولی (النشئاه اولالی ).(۱) امام عالم علم کتاب است،اینک(۲) اقم الصلواه.... مست معشوق و ز خود بی خود، به پیوندی سحر آمیز نشئه حق الیقین است، بی گمان اینک شقی از جای برخیزد به شمشیری خفی و خفته در پیراهن جهلی مبین، اینک زدی ضربت، به فرق یکه عالم مولود قبله و کعبه علی مرتضی، خون خدا، اینک شب قدر است، نوحه ای تازه همان فزت برب الکعبه است، جاری بر عرش و فرش سبحان خدا، اینک بیا خاکش به سر ریزیم و خون گرییم علی بی صدا، یار مصطفی ، شهید شد مرتضی، اینک ۱_سوره واقعه آیه ۶۲ ۲_سوره رعد آیه ۴۳ شب ضربت خوردن امام علی ۱۴۰۳ ✍حسین پایداری. ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
شاعرانه 🍀🍀🍀🍀🍀🍀 می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود ساقیا در سجده هم جام شهادت می‌زنی اولین مستی که می‌خوانی تشهد در سجود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ ✍قاسم صرافان✨ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
ای آسمان رحمت ای کشته عدالت بر ما نظر بیفکن ای ساقی دو عالم ای اسم تو چو اعظم برما نظر بیفکن ای مونس محمد (ص) چون یاوری به احمد برما نظر بیفکن مستانه کن صدایم دیوانه کن نگاهم بر ما نظر بیفکن ای شاهد شهیدان ای یاور یتیمان بر ما نظر بیفکن ای کوثرش تو ساقی ای هستی اش تو باقی بر ما نظر بیفکن ای مادر هدایت انجام را بدایت (آغاز) بر ما نظر بیفکن ای صاحب دو دم تیغ ای رحمتت به ما میغ (ابر) بر ما نظر بیفکن ای خاک را کرامت (ابو تراب) ای ملک را ولایت بر ما نظر بیفکن بر مومنان امیری در جنگ ها دلیری در سجده ها شهیری بر ما نظر بیفکن ای اسوه زعامت شمشیر را صلابت بر فاطمه (ع) قرابت برما نظر بیفکن بر چارتن عبایی (چهار=چا) بر خالق ات ثنایی بر ما نظر بیفکن ای صاحب بلاغت ایمان را صداقت الناس را عنایت بر ما نظر بیفکن معراج را ندایی بر بی کسان پناهی بر ما نظر بیفکن ای عشق را مجسم بر خاکیان مفخم (بزرگی داده شده) بر ما نظر بیفکن ای درد را تو درمان بر چاه دل نگهبان بر ما نظر بیفکن چون نام تو علی است بر خالقم ولی است بر ما نظر بیفکن سجاده تو خونین گشتی به خون چو رنگین بر ما نظر بیفکن خیبر شکن تو باشی خود را شکن تو باشی درمان من تو باشی بر ما نظر بیفکن اینک غدیر اینجاست تاریخ پیر اینجاست آن بی بدیل اینجاست بر ما نظر بیفکن جشن ولایت است این بر ما عنایت است این بر ما نظر بیفکن ✍حسین پایداری @Kohne_sarbaz1 ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من راضی ام به آنچه تو برایم مقدر کرده ای... یا الله ❤️ الهی شکرت🤲 ‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💎قصه ی شب... «سفر عاشق» شب و نیمه اش، خس خس سینه و تنگی نفس،کلافگی روی تخت و نیم‌تنه ی بی مصرف و بیمقدار بر آنم داشت، در این بهار سری به حیاط کوچکمان بزنم و آسمان را تماشا کنم. _کوکب بیداری، کوکب کوکب در حالی که بازویش را زیر چانه گذاشته بود و پشت میزی که نشسته در حال چرت و خواب بود _کوکب بیدار شو، کوکب _ها، هان چه شده، بیدارم عادتش بود وقتی صدایش می‌زدی حتی آروم، سراسیمه میشد _چی شده، کاری داری _میدونم خسته ای روی تخت کلافه شدم گفتم اگر حالشو داری با ویلچر منو ببری توی حیاط. _توی حیاط؟ مگه چه خبره!! _آره حیاط، احساس خفگی میکنم خیلی وقته آسمون و ستاره هاشو ندیدم، دلم تنگ شده. _نصفه شبی، چه هوسی زده به سرش، پیرمرد پوکیده. _باشه پوکیده ، هر چی تو بگی ، حالا اون ویلچر و بیار کمک کن بشینم،غر هم نزن با هم بریم ستاره ها را بشمریم. کوکب در حالی که سرش را از روی بازویش بلند میکرد، از جا بلند شد. در جایش ایستاد انگار هنوز مغزش خواب بود، نمی دانست چه باید بکند. با اندکی تعلل به سمت ویلچر که گوشه هال بود رفت. آنرا نزدیک تخت مصطفی آورد . مصطفی با کمک دستان نیم خیز شد و کوکب به حمایت آمد. هن هن کنان سرید و روی ویلچر نشست. کوکب نفسی چاق کرد و ویلچر را به سمت در هال راند. دوتایی وارد حیاط شدن، آسمان صاف بود، بوی گل‌های بهاری باغچه کوچکشان که کوکب مرتبشان کرده بود، دماغ مصطفی را نوازش میکرد. به آسمان نگاه کرد با نور شهر ستاره ها کمرنگ بودند، اما دیده می شدند. کوکب بالای سرش پشت ویلچر ایستاده بود نزدیک چهل سال بود رفیق راهش بود. عمرش را به پای او ریخته و با مصطفی پیر شده بود، زنش بود و می توانست نباشد. وقتی روی ویلچر با آن کت و شلوار که پاهایش جون نداشت رفت خواستگاری کوکب می توانست، نه بگه ولی نگفت، پذیرفت و پایش ماند. بدون بچه، همه عمر پرستارش بود. حالا پشت سرش دسته ویلچر را گرفته بود و با هم آسمان را نگاه میکردند. دریغ از یک جمله عاشقانه. ساختمان لرزید غرش و صدای آخرالزمانی موشک که از آسمان شیراز عبور کرد در جایشان میخکوب شدند. بوی جنگ و موشک های ارسالی صدام شنیده شد و مصطفی را به شب های حمله برد.... این داستان ادامه دارد... ✍حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
« دل♡نوشــــت راز »
💎قصه ی شب... «سفر عاشق» شب و نیمه اش، خس خس سینه و تنگی نفس،کلافگی روی تخت و نیم‌تنه ی بی مصرف و
💎قصه ی شب... «سفر عاشق» قسمت دوم بی اختیار گفت : _ کوکب بپر رادیو را بیار کوکب رفت، رادیو کوچک مصطفی را که همدم او در این سالها بود بیاورد. صدای غرش بعدی گلوله آتشین که داشت عبور میکرد . کوکب با رادیو باز شده آمد و صدای مارش به گوش می رسید یا مصطفی چنین تصور می کرد. _شنوندگان عزیز، شنوندگان عزیز توجه فرمایید، رزمندگان اسلام امروز طی عملیاتی... صدای غرش دوباره گلوله آتشین و لرزیدن ساختمان از امواج صوتی موشک در حال عبور اشک شوق را به چشمان این کهنه سرباز معلول جنگ آورد و صدای رادیو که می‌گفت: یگان های موشکی و پهبادی سپاه پاسداران اسراییل یا همان فلسطین اشغالی را مورد حمله قرار دادند . نفس مصطفی این کهنه سرباز از ذوق رسیدن به آرزویش که زدن اسراییل بود فشرده شد. در ساعتی که موشک و پهبادهای ایران به اسراییل رسید مصطفی از ذوق جان سپرد و امداد گر اورژانس ساعت مرگ را یک و بیست دقیقه بامداد اعلام و به یاران سفر کرده عاشق پیوست. ✍حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
جرعه ای از نور✨ بسم الله الرحمن الرحیم قل انما انذرکم بالوحی و لا یسمع صم الدعا اذا ما ینذرون. سوره انبیا آیه ۴۵ بگو :من تنها با وحی(الهی و قرآن) شما را هشدار می دهم، ولی کران چون بیم داده شوند، دعوت را نمی شنوند. حالا مصداق این آیه را در بین خودتان پیدا کنید نه قضاوت. ✍حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
سلام دوستان عزیز کانال🌹 خب وقتشه یکم ام از خاطرات معلمیم تعریف کنم... عشق و کار با جوانان منو به وادی معلمی رسوند... ❤️ من معلم شیمی بودم و هستم... لابد می پرسید تو را چه به کار فرهنگی و ادبیات...؟! رشته ی تحصیلیم شیمی بوده و سالهای آخردانشجویی و اول فارغ التحصیلی... در کارخانه ی چرم در آزمایشگاه، بعد هم شرکت مهندسین مشاور...، هر کدام برای مدت کوتاهی کارکردم و چون با عشق و طبع نازکِ روحی و قریحه و ذوق من سازگار نبود معلم شدم... و تا تدریس شیمیِ کنکور و مشاور تحصیلی و بعد ام تا موسسه و آخر... هم کار فرهنگی در دانشگاه و کار با دانشجویان و جوانان مستعد... پیش رفتم و حالا این طبع نازک... و روح متلاطم و امیدوار و عاشق... در کانال دلنوشت راز با کوله باری از تجربه ی فعالیت فرهنگی و عشق همراه با دوستانی با قریحه و ذوقی به زیبایی گلبرگهای بهاری در خدمت شما هستیم 😍 بخصوص از معلم بزرگ کانال، آقای مهندس پایداری که استاد ما هستند و دوستان گلم ادمینها آقای کریم زاده و دوستانی که با کانال همکاری می کنند آقای دکتر احمد فراهانی و.... واقعا تشکر و قدردانی می کنم😍🌹 این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم این غرور و عشق و مستی، خنده بر غوغای هستی ای سیه چشم و سیه مو، ازتو دارم، از تو دارم این تو بودی کز ازل، خواندی به من درس وفا را این تو بودی کآشنا کردی به عشق، این مبتلا را من که این حاشا نکردم، از غمت پروا نکردم دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته سوز من، سودای من، از نور بی پایان تو رونق گرفته این همه آشفته حالی، این همه نازک خیالی ای به دوش افکنده گیسو، از تو دارم، از تو دارم من، خود، آتشی که مرا داده رنگ فنا میشناسم من، خود، شیوه نگه چشم مست تو را میشناسم دیگر ای برگشته مژگان، از نگاهم رو نگردان دین من، دنیای من، از عشق جاویدان تو رونق گرفته...♥️ ✍دلنوشته رازخاتون
خم،خمخانه تویی و می میخانه تویی صنم خانه تویی ؛ در پی دیوانه تویی به کرم باز نگر ، دست بنه، بر دل من صاحب مستانه تویی، یار غریبانه تویی در شگفتم که چنین نور دهی جان مرا خنده رندانه تویی ، نور شگفتانه تویی چو بیایی ز غزل فرش کنم هر قدمت نور نهانخانه تویی، نرگس این خانه تویی گره بگشا ز کرم ، منجی موعود جهان کِبَر(۱)عرش تویی،یکه و دردانه تویی ۱- کبرکلمه قرآنی است،به معنی بزرگی و قدر. ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
مارا دلی بود، که به سودای تو شکست به زیر بار غم ات ، به فحوای توشکست ما را به خود خواندی، سر از پا نشناختیم عجبا، که سر و دلم، در دعوای توشکست ✍حسین پایداری بیاد رییس‌جمهور رییسی خدایش بیامرزد. 😭😭😭 ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
در این دیاری که گاهی ماتمِ از دست دادن ها و هزینه کرد آدم ها، سریز میکند. قلم می تواند با نوشتاری، طمانیه را بر دلها برگرداند. نوستالژی یاد آوری رفاقت ها و استاد شاگردی های قدیمی چنین هنرمندانه جای صد ایول لوطی گری دارد . بقول سهراب با تلویح این مضمون : هرکسی نقش خود را بازی کرد و از صحنه برفت اما صحنه همچنان پابر جاست... دلتنگی برای آقا آری، دلسوزی هرگز. آنان که بر ستونِ «و علی الله فلیتوکل المتوکلون» (۱) تکیه کرده اند همچنان پابرجا هستند. خوب است بردست ملایک و بر شانه مردم عروج کنید. این نیز بگذرد دلها به آرامش خواهد رسید. ✍حسین پایداری ۱_سوره ابراهیم /۱۲ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
17.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از اسبُم از اصلُم بِه دِریا بیوفتُم دِریا... چه اسم قِشنگی بِه دِریا بیوفتُم بِه بندربیوفتُم بِه دِشتی بیوفتُم بِه دِشتی رسیدی بلندتر بخند بلندتر بخند یاد خونه بیوفتُم آه یاد خونه بیوفتُم سلاام احساستون قشنگ روزتون مبارک☀️ ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
به شوق در غریبانه های عشق شوق دیدار و انتظار در جمعه های تردید آمدنت نفس های مان به شماره افتاده است. گره از ابروان، بگشا تا گره از کار ما بگشایی ما و انتظار بر دوبال فراق آتشی است آشنا. ستم از دیوار می بارد دعای دیدارت بی اجابت است خانه یتیمان بی سقف ، چه پر باران عدالت ناظری است بی توان و خدا، باران رحمت نمی بارد. به اجابت باران صدایش کردم خدا بر سرم فریاد کرد : استجب لکم(اجابت می کنم تو را) اما.. خانه یتیم سقف می خواهد آنگاه .. ادعونی ، استجب لکم (بخوان مرا تا اجابت کنم تو را) نیامدنت و انتظار از ماست که بر ماست. این جمعه هم گذشت و نیامدی!!؟ انتظارت توان فرساست. ✍حسین پایداری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
💎سندروم احساس تکلیف بیماری سندروم احساس تکلیف بیشتر در بین سیاسیون یک کشور شایع است. این بیماری وقتی اخلاق جامعه را تحت تاثیر و شیوع پیدا می کند که به انتخابات نزدیک میشویم. 🔹نزدیک شدن انتخابات باعث تشدید این بیماری میشود و کس و ناکس همه احساس تکلیف می‌کنند. گاهی انتخاب شوندگان از انتخاب کننده گان پیشی می گیرند!!! 🔹اوج این سندروم احساس تکلیف بیشتر در کوتوله های سیاسی دیده میشود این کوتوله های سیاسی چون دارای حقارت ها و عقده های سیاسی هستند بهترین عرصه را انتخابات می دانند برای دیده شدن. شهدای خدمت تلاش خود را کردند و به جایگاه رفیع خود رسیدند. اما بیماران سندروم خدمت آن جایگاه بلند را نشانه رفته اند چون کوتوله سیاسی هستند خیز بر داشته اند. کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهن ✍حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
بزرگترین مشکل ارتباطاتمون ؛ اینه که گوش نمی کنیم تا بفهمیم ؛ گوش می کنیم تا جواب پس بدیم...! ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن کس که از خانه کعبه به تجلی، برون شد، علی بود مادرش فاطمه بنت اسد حامله حمل، جلی شد، علی بود اسدالله، که غالب بر شیر درون و برون شد، علی بود همره زمزم وکو ثر،به نجابت،چو عیون شد ،علی بود فاتح خیبر و شمشیر دو دم ، سیف خداشد ، علی بود عبدود کش چو.به میدان صفین وجمل شد ، علی بود ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ای منتظر غمگین مشو ✨قدری تحمل بیشتر ✨ گردی به پا شد در افق ✨گویا سواری میرسد. سلام بر منتظران مهدی(عج) روزتون زیبا☀️ 🌷پروردگار مهربان ☀ دوباره روزی نو شده است… 🔆یاریمان کن امروز را با عشق تو آغاز کنیم . 🔅قضاوت فقط کار توست ، 🔅بخشندگی از آن توست ، 🔅عشق در وجود توست ، 🔅قدرت در دستان توست . 🔅الهی مارا در مسند قضاوت قرار مده ، 🔅اما بخشندگی را به ما بیاموز 🔅و عشق را در جسم و روح ما جاری ساز تا عزیزان مهربانم و تمامی بندگانت را با تمام وجودم دوست بدارم. درود و سلام💖 لحظات دل انگیزتان بخیر😊 ‌ 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
«سقوط» مرا فراق یار و غم ایام شکست امید به بودنت به شوق مرا، انتظار گسست به لبخندت، از ظلماتِ نادانی، بازوی جهل، بطغیانِ نسیانی، شکست عقلِ زایل را، به گره ای، چو دانایی، ببست. کنون در این وادی تنهایی آدمی را، بقلم حوآ، بِخَست به عصیانی، زگندم ناخورده اهبطو را ز بهشت از بند مجازات کرده، بِجَست آدمیان گر به عروة الوثقی، نیاویزند سریر بندگی، به طویله شیطانی، را ندهند ز دست. ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
علمداری، علم بر دوش یل ام البنین و حیدر کرار بسوی دجله ی خونین برای تشنگان، خیمه ارباب آبی، بر لب ها ی آتش سوز جان ها را کُند، سیراب علمدار است و در وفا نایاب نمی نوشد، برِ جانش تشنه است، میر آب دو مشگ است و علم بر دوش در کمینند کمانداران خصم و دشمن ناباب کشد زه را ،کمان و ناله تیر است و چشمان خونبار علمدار نیامد ناله یی بر گوش از این در، خون شده غرقاب امامش، را علمدار است نمی نالد هرگز شیر دو دست افتاده از پیکر به دندان است مشکِ این، میراب نباید بشکند ارباب بدون دست بر اسب است اما، عمودی آهنی بر سر سرش بر گردنش گردیده چون بی تاب زشوق ساقی کوثر کنار علقمه با مو نس اش حیدر امامش آه، بی یاور تنها ی تنها شد علمدار و علم هر دو بر خاکند، بی آب است چنین، ارباب علمدار علم بر دوش و بی پایاب بر خون خفته گانش،بسیارند این قصه ی کمیاب ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
«شام غریبان» صدای شیهه وحشیانه باد، خاک غم، بر خون تپیدگان کربلا را در غروب عاشورا بر سر میکرد. دیگر صدای چکاچک شمشیر و رجز خوانی آل محمد (ص)، سکوت دد منشانه عمله جور را نمی شکست. صدای آرام گریه و نجوای عاشقانه زینب، در این هیاهوی هولناک بگوش می رسید : _ بر گلوی از پشت سر بریده ات چگونه بوسه زنم، تا وصیت مادرم فاطمه زهرا را ادا کرده باشم. برادر، ای وای برادر... گودال قتلگاه، طعنه های مسلمانانِ منافق و زخم زدن نماز شب خوانان پیشانی پینه بسته و حج روندگان جاهل به مقصد و هدف خانه کعبه، حالا نعره های پیروزمندانه شریران یزیدی روزگار، دل زینب را ریش کرده بود. اما سماع زینبی که دفاع از حرم بازماندگان آل عبا بود با زبان علی در کام آغاز گردیده بود. زینب با شمشیر رسانه ای به لسان القوم، به جان تحریف خاندان نبوت افتاده و جهاد تبیین را آغاز کرده بود . زینب آخرین حلقه تبیین راهبرد پیروزی خون بر شمشیر است. که طراح آن امام زمانش حسین (ع) است. راهبرد حمله، درمسیر حرکت اسیران کربلا نقشه راه و بستر ادامه امر به معروف و نهی از منکر است. شام غریبان است و شام بلا، شام وصال عاشقان جوار حق و شام راویان جهاد تبیین ، فرمانده میدان وصال حق حسین و یارانش. فرمانده جهاد تبیین زینب است و منطق علی. و دگر شام غریبان کربلا است ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
صدای خشک کردن لباس را در آفتاب شنیده ای؟ صدای مهتاب را در تنهایی یک شب در ظلمات را چطور؟ صدای سکوت را میشنوی از ورای دل همه لب های فروبسته بگوش نمی رسد مگر شنوایش جان باشد چه نوایی است صدای تنهایی حروف صدادار در ناگفته های بیصدا، در پیش چشمانت به دار مجازات احساس آویخته شده اند... صدای خشک شدن لباس بی سر در سرمای بیکسی و خش خش ریزش زمستانی صدای هیجان عشق بازی کلمات در سایش های کنار همِ جمله ها بگوش نمی رسد . آه که کلمات چه بیصدا می میرند یادت باشد مرگ احساس صدا ندارد. ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
دوستی گفتن خودتونو معرفی کنید من اهل شیراز دارای سابقه ی کار فرهنگی در دانشگاه... و به همراه دوستانِ جان با تحصیلات، تجربیات و رویکرد وحتی سنین مختلف اما همگی اهل دل و کتاب و مطالعه... | | و دیگر دوستان عزیزی که گاه گاهی برای ما مطلب ارسال می کنند و اگر از قلم افتادند عذرخواهی می کنم در خدمت شما هستیم.🌹 دوستان عزیز با فوروارد و ارسال پستها به گروهها و پی وی دوستانتون در این مهم ما رو همراهی کنید. رازبانو و «اهالی دل♡نوشت راز»
440.6K
«حال خوب» دلم برای تویی، که می تپد. دلم حال خوب می خواهد. جای دنج و گفتگویی دو نفره چای یا قهوه ای داغ، فرقی نمی کند. فقط نگاه و سکوتی سرشار از گفتن دلم حال خوب می خواهد تمنای دلبری و لمس پنهانی دستانت انتقال احساس دلم بی هیچ سدی از غرور دلم حال خوب می خواهد برق نگاهت شور است و عشق دزدانه، واژه های دوستت دارم را زیر لب نجوا میکنم خدا کند باد به گوشت برساند حال دلم خوب نیست دلم با تو، با نفس هایت زندگی را امیدوار می شود. باز دلم حال خوب می خواهد. ✍🎙حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
469K
قاصدک تو از کدامین دشت خاطره می آیی؟ که چنین عاشقانه میخوانی؟ قاصدک تو از عبور دشت ها، خاطره ای از خونین بالان فتاده به هامون، خبر آورده ای؟ قاصدک چه دلتنگم برای یاران رفته... پیغامی خبری نیست که نیست قاصدک دلم عشق میخواهد با آواز یکی شدن قاصدک برای دلم، کجای کاری؟! از این دشت نرو... می روی مرا هم با خودت ببر شاید در آن دشتِ بی کویر عشق، لحظه ای بیاسایم و به یاران رفته بپیوندم قاصدک مرا ببر... قاصدک مرا ببر... ✍حسین پایداری 🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz
چاقم و با چاقی ام، خوش زندگانی میکنم از رژیم لاغریمان من بسختی، پاسبانی میکنم توپر و گرد و قلمبه گشته و خوش بنیه ام با خوراکی ها رفیقم ، من چه حالی میکنم عیش دنیا میکنم با نون سنگک، بستنی دیزی و مرغ و کدو خوردم، چه نازی میکنم رمز خوشکامی من هرگز ندانی ای رفیق چاقتر، باشد زخود را، یار جانی میکنم میکنم در او نظر هی می شوم امیدوار چون که من لاغرترم، چشمک پرانی میکنم. ✍حسین پایداری ‌‌🌱‌⃟🌸๛ •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ @delneveshtraz