eitaa logo
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
833 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
10.2هزار ویدیو
43 فایل
دلتنگ حرمی بیا اینجا #روزانه_۴۰_ثانیه_فیلم_ازحرم 🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روز دوم محرم الحـــرام🏴 برامــام ویارانش چہ گذشت ... 💠خلاصه: امـــام بہ دشت 🚩 رسیـــد .... 💠شرح : ❇️وقتی صبح شد کاروان حـسیــن نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است. ✅امـــام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود. ❇️ در این روز پیکی از آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی در حرکت بودند به شهر و یا آبادی رسیدند. پیک از سوی برای پیامی آورد، که حـسیــن را ◀️یا وادار به بیعت کن ◀️یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد. امـــام را از مضمون نامه آگاه کرد. ✅امـــام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم. ✳️امـــام و یارانشان، حرکت کردند و پنج شنبه روز دوم محرم الحـــرام ۶۱هجری به دشتی بـی آب و علف رسیدند. اسب امـــام ایستاد، امـــام فرمود نام این زمین چیست، گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش ⬅️عقر و نام دیگرش 🚩 است. ❇️امــــام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها ⛺️ را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حـسیـن در آن خون غوطه‌ور است ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈