eitaa logo
ڪـانـال تخصصے دلتنگ ڪــღــربــلا
832 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
10.2هزار ویدیو
43 فایل
دلتنگ حرمی بیا اینجا #روزانه_۴۰_ثانیه_فیلم_ازحرم 🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ ایجاد رغبـ😇ـت به نماز ⤵️ 📿 هرکس درنماز بے رغبت باشد این آیات را نوشته با خود نگه دارد و اگرسوره مؤمنون را ۷ باربخواند در نماز رغبت مے یابید ••❥ 📚 خواص السور ۶۲
. دل روشنی های ... فرموده بود از نشانه های مومن، محبت ِ کودکان است که هم رقیق القلب اند و هم بی کبر اند و هم بی کینه؛ اصلا بچه ها همیشه دوست داشتنی اند... دختر بچه ها اما؛ دوست داشتنی تر اند! سه ساله هم که باشند و تازه زبان باز کنند؛ مدام توی این و آن خیمه گشت می زنند و زبان می ریزند و می برند و یک بغل وان یکاد ِ جمع می کنند! خلاصه کلّی هاشمی ِ غیرت اللّهی باید ساعت ها توی صف ِ انتظار بایستاند تا شاید چند لحظه ای هم که شده، توفیق ِ به آغوش کشیدن ِ دردانه ی و نوازش آبشار ِ گیسوان ِ حضرتش، رزق من حیث لایحتسبشان شود! این وسط اما سهمیه ی آغوش ِ بعضی ها محفوظ است تا خارج از نوبت های طولانی، خریدار ِ نازهای حضرت ِ شوند! برادرهای بزرگ خصوصا برادرهایی از جنس ِ ، مشتری همیشگی زبان ریختن های بانوی سه ساله اند و دلشان با هر داداش علی گفتن ِ حضرت ِ بانو قنچ می رود و مست ِ تماشای سیمای اش می شوند... جناب ِ عمو هم که تا بوده جذاب ترین و مردترین و عبّاس ترین ِ همبازی های بوده که هیبت ِ مردانه اش را هیچ چیز به اندازه ی در آغوش گرفتن ِ حضرت سه ساله تلطیف نمی کند و با هر گفتن ِ حضرت رقیه در حضور جناب ِ امام و حضرت ِ خواهر؛ سیمای اش گل می اندازد و سر ِ ادب ِ ابالفضلی اش را تا تماشای ارض ِ کربلا نزول اجلال می دهد... این وسط اما خوب فهمیده از وقتی به کربلا رسیده اند؛ جنس ِ بغل کردن های حسابی فرق کرده است... این روزها حضرت ِ سه ساله باران ِ چشم های بابا را زیاد می بیند و هر چقدر هم که زبان می ریزد برای خنداندن ِ بابا؛ امام بیش تر می بارد... رقیه اما شکایت ِ های بابا را فقط به علی می گوید و علی هم فقط گوش می کند و گاه گاهی لبخندی تحویل حضرت ِ سه ساله ای می دهد که خیلی دوست دارد نقش ِ ِ شش ماهه ها را بازی کند... خلاصه سه ساله، سه ســــــــــــال است از گل کمتر نشنیده و اگرچه شب های زیادی شب اند و تاریک؛ اما رقیه دلش مثل ِ همیشه روشن است... آخر اینجا پاسبان ِ خیام است و هست و هست و هست و علی هست و هست و عـ طـ شـ نیست... تا فردا اما؛ خدا بزرگ است...
. جانِ فاطمه "سیلی" که زد، نفرین نکن رقیه ام ! مویت را که کشید و از زمین بلندت کرد، آه نکش و عالم را تلّی از خاکستر مکن ! با لگد به پهلوی کوچکت زد، نگو عمو عباس،کجایی؟ باید صبر کنی، ای آبروی صورت‌های کبود ! ...♡
. با دست های کوچکش سر را بلند کرد و به سینه چسبانید. گفت: بابا! دلم برایت تنگ شده. بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟ بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟ سر بابا را گذاشت زمین، خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا. دیدند سر از بغل جدا شد افتاد، بچه هم افتاد. گفتند خواب رفت بچه، سر را می بریم بعد که بیدار شد می گوییم خواب دیدی. بچه های کوچک خواب و بیداری را قاطی می کنند. وقتی که رقیه ساکت شد و سر به یک طرف افتاد و دختر به یک طرف؛ بی بی یک قدری خوشحال شد. همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند، دیدند صدای ناله بی بی بلند شد. ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟ گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭 ...♡
چادرم بابا ببین خاکی شده بر رویم یک پنجه حکّاکی شده... 😔 🏴
تحمل ندارد ببیند غم دخترش را رقیه نگاهش که تَر شد ، پدر با سر آمد ... 😔 🏴
وقتی اول صبح هوای حرم حضرت رقیه بکنی باید چه کرد...؟
اونایی که دختر بچه دارن میفَهمن ، اگر توی بازی یا سر حواس پرتی زانوشون زخم بشه یا یه خراش کوچیک بیوفته روی آرنجشون ، اولش کمی غر میزنن و بعد یادشون میره و برمیگردن سراغ بازی . اما شب که بابا میاد یکدفعه انگار که یادشون بیوفته ، میدوعن جلوی در و اولین چیزی که شاید حتی قبل از سلام بگن اینکه : بابا پاهامو نگا ! بعدهم با آب و تاب و شیرین زبونی تعریف میکنن که چی شد اون زخم کوچیک نشست روی تنشون! یوقتایی ام انقدر با هیجان میگن تا بلاخره باباشون بغلشون کنه جای خراشیدگی رو ببوسه ، نوازش کنه و دلداری بده . شاید شاهد اینم بودید که دست بابارو گرفتن و بردن تا نشون بدن به کدوم میز خوردن یا از کدوم پله افتادن . و باباها هم که حیات و زندگیشون بند به دختر بچه اس ، به پله یا اون میز میزنه تا مثلا دعواشون کنه که چرا دختر منو اذیت کردید !؟ چهره ی دختر بچه اونجا دیدنیه ، با یه لبخند دندون نمای فاتحانه و دل ضعفه ازینکه چقدر عزیز و خواستنیه! خب ... میخوام بگم قصه ازین ماجراست که دختر ما هم سه سالش بود ، همین عادتارو داشت . از سر شدت عزیز بودن هم بخوایم حساب کنیم ، دردونه ی باباش نبود فقط ... تا قبل اون شب که روی ناقه شتر خوابش ببره . سر نشین و بالا نشین بود . جایی نشسته بود که هیچ کس هیچ وقت بهش نرسیده بود . شونه های عمو ملک به نام زده ی رقیه س بود ... کاش سر بسته بفهمید چی میخوام بگم ... 🏴
میانِ این همه دشمن چقدر این زجر بی‌رحم است مرا زد در دل صحرا، به پیشِ نیزه‌‌ی سقا 🏴
اللَّهُمَّ! اغْفِرْلِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ....💔
نمیگم یه روز مثل حر و حَبیب ولی میمیرم برات... نمیگم یا اینکه غریب ولی میمیرم برات... 🏴
🔻هدف قیام امام حسین (ع)🔺 ✍ : هدف ابا عبدالله (ع) چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا ابا عبدالله می خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص عراق و کوفه حکومت کند؟ نه هدف او حکومت نیست؛ هدف اِعلاء حکم حق است. باید از شناخته شود و حق و باطل را در افقی روشنتر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می پسندد به کار می اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه ای در کربلا پیش می آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی جنگ میان حق و باطل معرفی می شود. به به! چه هدف عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. 📚 کتاب مبارزه پیروز ص 17
مهدیخانلو: 📝روایت تصویری از حوادث دهۀ اول ماه محرم ۶۱ هجری
این عکس روضه حضرت رقیه‌ست😔 تصویری دردناک از دختر بچه یمنی که در راه آب آوری به خانه توسط تک تیرانداز کودک کش سعودی مورد هدف قرار گرفته و برادرش پیکر بی جان خواهرش را به سمت خانه میکشاند...
12_Rasouli-Shab_03_Moharam1397-03_(www.rasekhoon.net).mp3
14.81M
🎞 این پا و اون پا نکن بابا؛ چشمامو دریا نکن بابا... ...🏴 ...♡
PTT-20200822-WA0010.opus
562K
آیات تلاوت شده توسط راس مقدس سیدالشهداء (ع) استاد :حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا شعبانی
🕊 همه‌ی سه‌سالگی‌ِ دخترانه، همه‌‌ی آن لطافت غریب، توی رنجِ آن سفرِ درد، ذره ذره تمام شد. عمّه توی کوفه راست گفته بود. قلبِ کوچکش آب شد عاقبت؛ توی شام...
🕊 مژگانِ من نشد خشک، تا شد جدا ز رویت گوهر نمی‌شود بند، در رشته‌ی گسسته ...
﷽ ••• بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت…😔 💔