eitaa logo
پویش دلتکانی
2.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
672 ویدیو
58 فایل
📚خانه تکانی دل با کتاب 🌺بیش از ۲٠٠ عنوان کتاب ارسال کادو شده به سرتاسر کشور ☘️کانال مستقیما زیر نظر نویسنده کتاب های یادت باشد، کاش برگردی و هواتو دارم مدیریت می شود آی دی سفارش کتاب @aghigh1369
مشاهده در ایتا
دانلود
من یک دخترم! زیبا و جذاب! احساسی در من نهفته است به نام دلربایی، انگار باید اوقاتی از روزم را دلربایی کنم. من زیبا هستم. می خواهم عالم و آدم زیبائیم را ببیند. می خواهم با دیدنم، انگشت به دهان شوند! من اصلاٌ به دین کاری ندارم، من عقل دارم، چرا باید خودم را با یک چادر مشکی بپوشانم؟!» برای سفارش کتاب به ایدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 ما‌کـه‌امسـال‌اربعیــن‌جا‌مانده‌ایـم‌ جای‌ما‌را‌هــم‌شما‌خالی‌کن‌آقـا‌جـان ۱۴۴۲💔 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
«ملا صالح» عنوان کتابی است که زندگی مجاهد خستگی ناپذیر ملاصالح قاری مترجم اسرا در جنگ تحمیلی را روایت می کند. با این شخصیت در کتاب «آن بیست و سه نفر» آشنا شده اید و در این کتاب روایتی شگفت انگیز و تکان دهنده را از این شخصیت از نظر خواهید گذراند. ملا صالح قاری هم در اسارت ساواک ریژم پهلوی بوده و هم زندان های استخبارات عراق را تجربه کرده و در این کتاب خاطراتش را از آن روزها بیان کرده است. برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
«روزها به تلخی و سختی بر من می گذشتند. هیچ کس از خانواده و رفقایم نمی دانستند بر من چه گذشته. اتاقی که محبسم در اداره ساواک بود نیمه تاریک و از شدت گرمی هوا عرق شر شر از سر و رویم می ریخت. لباس هایم پاره و خون خشک بر آنها نشسته بود. زمین زیر پایم لخت بود. موقع خواب بر همان زمین سر می گذاشتم و می خوابیدم.» برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[..دلتنگ حرم💔..] «نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟» دلی آشفته و حیران نمیخواهی؟ خدا را شکر...نوکر کم نداری، لیک غلام و نوکر از ایران نمیخواهی؟ برای اینهمه زوارِ دربارت مگر شاها بلا گردان نمیخواهی؟ به خیلِ کاروانِ اربعین امسال سیاهی لشکر و اعوان نمیخواهی؟ برای مرهم زخم دل زینب دو دیده از غمت گریان نمیخواهی؟ به پیش پای زینب، آن زمانی که میاید از سفر، قربان نمیخواهی؟ خلاصه...اربعین نزدیک و ره بسته «نگارا از عجم مهمان نمیخواهی؟» ============== ** ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
مجموعه کتاب های مدافعان حرم صحنه ای است که در آن، حیات سرمدی ایثارگران فرازمینی در منظر مخاطبان به نمایش درآمده تا تاکیدی باشد بر اینکه همیشه پرچمدارانی هستند که بیرق حقانیت اسلام ناب محمدی (ص) را تحت زعامت سلاله ای از تبار درخشان ولایت، به هر قیمتی بر دوش کشند. کتاب حاضر فراز هایی از زندگانی شهید مدافع حرم، روح الله قربانی می باشد. که حاصل مصاحبه های مولف با همسر شهید و نزدیکان ایشان است. برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
به تو از دور سلام... به سلیمان نبی از طرف مور سلام دلمون تنگه برا مولا جان😭😭 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با نیامدنت «آن کتاب» بی‌تأویل و تفسیر ماند که هیچ مهجور شد زینت کتاب‌خانه‌ها و طاقچه‌ها و سفره‌های عقد و هفت‌سین... نمی‌خواستم بگویم اما تو که دیدی صفحه‌هاش را هم به آتش... آه  یعنی می‌آید آن روز که بیایی و بالای آن منبر بنشینی و تفسیر بگویی برایمان؟! ای که آمدن‌ت، ظهورت، قیام‌ت، انقلاب‌ت، حضورت، ولایت‌ت، تأویلِ «آن کتاب» است! اَینَ المؤمّل لاِحیاء الکِتاب؟! ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با اقاحمیدعزیز اقاحمیددست ماراهم بگیر بدجوری دلمون تنگ شما شده 🍃برگی از کتاب: سر سفره که نشست گفت:" آخرین صبحونه رو با من نمی خوری؟!" با بغض گفتم:" چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری ماموریت؟!" گفت:" کاش می شد صداتو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگ بشه". گفتم:" قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می مونم، منو بی خبر نذار". با هر جان کندنی بود برایش قرآن گرفتم تا راهی کنم، لحظه آخر به حمید گفتم:" حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هر کجا که تونستی تماس بگیر." گفت:" جور باشه حتما بهت زنگ می زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنوند از خجالت آب میشم". به حمید گفتم:" پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می فهمم." از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله ها را که پایین می رفت برایم دست تکان می داد و با همان صدای دلنشین چند باری بلند گفت:" یادت باشه، یادت باشه!". لبخندی زدم و گفتم:" یادم هست! یادم هست!". برای سفارش کتاب به آیدی زیر مراجعه کنید @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹