eitaa logo
پویش دلتکانی
2.9هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
609 ویدیو
57 فایل
خانه تکانی دل با کتاب بیش از 200 عنوان کتاب ارسال کادو شده به سرتاسر کشور کانال مستقیما زیر نظر نویسنده کتاب "یادت باشد" مدیریت می شود آی دی سفارش کتاب @aghigh1369
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 حلول ماه مبارک رجب و ولادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد‌. 🔰 امشب شب اول رجب و شب زیارتی مخصوص اباعبد الله الحسین علیه السلام است. از همه عزیزان التماس دعا داریم.
حلول ماه زیبای رجب مبارکمون باشه😍🌹 به این جدول نگاه کنید با چند دقیقه کوتاه در روز میتونیم اعمال زیاد و پر ثوابی از ماه رجب را انجام بدیم😊 التماس دعا دارم🙏
تنها گریه کن کتابی که رهبر انقلاب آن را شگفت انگیز خواندند و در تقریظش نوشتند: همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ی تدوین و گردآوری، عالی. برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
« 🖤🥀» •|ماسامرانرفته گدای تومی شویم... •|ای مهربان امام!فدای تومی شویم... 🖤‌¦↫
🕊چند ماه قبل از شهادت محمودرضا یک شب خواب شهیدهمت رادیدم. دیدم دقیقا در موقعیتی که در پایان بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر نشان می دهد، با بسیجی هایی که کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت هستند تا با او دست بدهند،ایستاده ام. حاج همت با قدم های تند آمد و رسید کنار تويوتا. من دستم را جلو بردم. دستش را گرفتم و بغلش کردم. هنوز دست حاج همت توی دستم بود که به او گفتم: «دست ما را هم بگیرید» منظورم شفاعت برای باز شدن باب شهادت بود. حاج همت گفت: «دست من نیست» و دستم را رها کرد.😞 از همان شب تا مدتی ذهنم درگیر این موضوع شده بود که چطور ممکن است دست شهدا در برآوردن چنین حاجتی باز نباشد. فکر میکردم اگر چنین چیزی دست شهدا نیست، پس دست چه کسی است؟!😢 تا اینکه یک شب که در منزل محمودرضا مهمان بودم، خوابم را برای او تعریف کردم. خیلی مطمئن گفت: «راست گفته ، دست او نیست!» بیشتر تعجب کردم. بعد گفت: «من در سوریه خودم به این نتیجه رسیده ام و با یقین میگویم هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است. 🌷 برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
اسم تو مصطفاست روایتی داستانی از شهید مصطفی صدرزاده به روایت سمیه ابراهیم پور همسر شهید و به قلم توانمند راضیه تجار از آثار خواندنی انتشارات روایت فتح که به چاپ دوازدهم رسیده است برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 فرارسیدن ۲۲ بهمن و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد ✨ *امام خامنه ای مدظله العالی فرمودند:* هر گاه و هر جا که از پیروزی ۲۲ بهمن یادی و نامی آورده می شود، چهره ی شهید و نقش خونین شهادت، در برابر چشم ها پدیدار می گردد ؛ زیرا آن پیروزی بزرگ که مسیر تاریخ را نه تنها در میهن ما بلکه در همه ی جهان عوض کرد، جز با زنده شدن روح جهاد و شهادت در ملت قهرمان ما، به دست نمی آمد. هزاران تبریک 🥳⚘🇮🇷🇮🇷🇮🇷 برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
📸 تصویری از پرچم زیبا و مقدس جمهوری اسلامی ایران عزیز که در یکی از عملیات‌های تفحص شهدا کشف شده است 🇮🇷چهل و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
🌹همیشه می‌گفت : زیباترین را می‌خوام ! یڪ بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه‌ست ؟! گفت : زیباترین شهادت اینه ڪه جنازه‌ای هم از انسان باقی نمونه .❤ ¦⇠"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا"⇢¦ ماهاچشم‌به‌شفاعت‌شمادوخته‌ایم😢 🌷 🕊
ذکر جواد سوره قلب و لسان ماست صل علی جواد سرود زبان ماست ای کعبه‏ای که کعبه تو را گم نمی‏کند دل قبله‏ای به جز تو تجسم نمی‏کند   ولادت امام محمدتقی(ع) مبارك باد🌹🌹
گزیده ای از کتاب شهید نوید حواست بود گفتم یک روز نوید دست من را گرفت و برد پیش رفقای جدیدش؟ سال 93 بود فکر می کنم. یک روز گفت بیا برویم پیش رفیقی که تازه پیدایش کردم. خیلی رفیق دوست بود. پای رفاقت خیلی معرفت خرج می کرد. هرکاری از دستش برمی آمد برای رفقایش می کرد. وقت دامادی من سنگ تمام گذاشت. شب عروسی همه ی کارها را روبه راه کرد. قبل از مراسم کمک داد وسایل سنگین را چند طبقه با هم بردیم بالا. نصب مهتابی ها، چراغ ها، دوش حمام و خلاصه بیشتر کارهای فنی خانه را نوید برایم انجام داد. ندار بودیم با هم. توقع جبران از هم نداشتیم؛ ولی با خودم قرار گذاشته بودم تمام محبت هایش را سر مراسم ازدواجش جبران کنم. فرصت نشد. نوید برای رفتن عجله داشت. در عوض روز تشییع پیکرش تمام تلاشم را کردم که توی رفاقت کم نگذارم. خیلی با هم از شهادت حرف می زدیم. قول و قرار برادری بسته بودیم با هم. قرار گذاشته بودیم هرکسی اول شهید شد دست آن یکی را هم بگیرد. قسم خورده بودیم. نوید هیچ وقت بدقول نبود. هیچ وقت بی معرفت نبود. لابد کم کاری از خودم بوده، نه سعید؟ داشتم می گفتم. حرف توی حرف آمد. من را برد بهشت زهرا. قطعه ی پنجاه و سه. رفتیم سر قبر جوان شهیدی که از بچه های مدافع حرم بود. گفت: «من اتفاقی با این شهید آشنا شدم. داشتم از سر مزارش رد می شدم، نگاه و چهره ش من رو جذب کرد.» برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
📖 ✋🏻 ⭕اوایل انقلاب بود. هنوز جنگ آغاز نشده بود. ابراهیم در یکی از ادارات دولتی کار می کرد. من هم مدتی بود که در حراست👮🏻‍♂️ صدا و سیما فعالیت داشتم. آن ایام در حوالی مسجد🕌 محمدی و خیابان زیبا 🌸سکونت داشتیم. یک روز عصر، توی کوچه ایستاده بودم که ابراهیم از سر کار برگشت. این بار با دفعات دیگر فرق داشت! او سوار بر یک ماشین🚙 مدل بالا بود!😳 یک خودروی سواری تویوتای سفید صفر کیلومتر را جلوی منزل پارک کرد و پیاده شد. چشمانم از تعجب گرد شده بود.😳 جلو رفتم و گفتم: عجب ماشینیه؟! کجا بوده؟ چند خریدی؟😉  ابراهیم درب ماشین را قفل کرد و رفت به سمت خانه.🏡 دنبال ابراهیم وارد خانه شدم و در حضور خانواده شروع کردم از ماشین ابراهیم تعریف کردن… بعد گفتم: سوئیچ ماشین رو بده یه دور بزنیم. ابراهیم ساکت بود و حرفی نمی زد. کمی که گذشت گفت: «نه، این ماشین به درد ما نمیخوره. می ترسم ما رو زمین بزنه.) گفتم: مگه موتوره که بخوری زمین؟😳 برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
•📚❤️• زندگی پر از چالش هاست، مطالعه می تواند الهام بخش زندگی شما باشد و آن را تغییر بدهد☕🌿📎📖 مثل خواندن یک ڪتاب...📚📖❤️👑 برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتابی 📚است که زندگی‌نامه‌‌ی📝 شهید ابراهیم هادی را در دو جلد روایت می‌کند.📽️ این کتاب شامل بخش‌های بسیاری است که هرکدام به‌طور متوسط در 3 صفحه، 📄از ابتدا ویژگی‌های جزئی شخصی و زندگی اجتماعی شهید هادی را همراه با تصویری از او به تصویر می‌کشد. 🎞️گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نام موسسه‌ای است که گردآوری خاطرات📒 و انجام مصاحبه‌ها با دوستان👬🏻 و خانواده‌ی👨‍👨‍👧‍👧 این شهید مفقودالاثر را به عهده داشته و برای چاپ و پخش این اثر انتشارات مخصوص به خود را هم دارد؛ به‌طوری که جلد 📚اول آن از سال 1389 تابه‌حال 146 بار تجدید چاپ شده و مجموعاً بیش از یک میلیون و 200 هزار نسخه📒 از آن به بازار عرضه شده‌است. این کتاب از نزدیک زندگی و شخصیت حقیقی ابراهیم هادی را بررسی می‌کند و جمعاً بیش از 60 مصاحبه و خاطره را گردآوری کرده‌است.💽 برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
❤️این لحظه چقدر می ارزد 🌹یادی کنیم از شهدای غیور مدافع حرم وفرزندان عزیزشون در آستانه میلاد حضرت علی(علیه السلام) و روز پدر
🌹 همه ی مردم سرزمینم و حامی مظلومان جهان، روزت مبارک خدایا به حق ولایت امیرالمؤمنین (ع) حافظ زمان ما باش...
مـــردان مــــــرد... روزتان مبارک🌱
کتاب نخل و نارنج📚 داستانی بسیار خواندنی و شیوا اثر فاخری از وحید یامین پور از کارهای پر فروش انتشارات مسجد مقدس جمکران درباره زندگی شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید بزرگ شیعیان در عصر قاجار داستانی که راهی برای شناخت علمای شیعه باز می کند.
پویش دلتکانی
کتاب نخل و نارنج📚 داستانی بسیار خواندنی و شیوا اثر فاخری از وحید یامین پور از کارهای پر فروش انتش
در بخشی از کتاب  می خوانیم : رگبار باران پاییزی به در و دیوار می‌خورد. غرّش رعد صدای مهیبی داشت و وقتی با سپیدی برق می‌آمیخت، مهیب‌تر می‌شد. ابرها آن‌قدر پایین بودند که مرتضی فکر کرد اگر به پشت بام برود، می‌تواند دستش را در آن‌ها فرو کند. پسرک بی‌اعتنا به این‌که سرتاپا خیس شده، در کوچه می‌دوید. به درِ خانه که رسید، با هر دو مشت به لنگه‌های چوبی در کوبید. خب… امان بده پسر! آمدم. مادر چادرشبی روی سرش انداخت تا از شلاق دانه‌های درشت باران در امان بماند. در را باز کرد و خودش دوید به‌سمت اندرونی. مرتضی عرض حیاط را از دهلیز تا لب پلهٔ شاه‌نشین دوید. از روی چاله‌ای که میان آجرفرش‌های کف حیاط پر از آب شده بود، پرید. ایستاد و انگار که چیزی از دستش در رفته باشد، برگشت و جفت‌پا پرید وسط چالهٔ آب. کودکانه خندید و به‌سوی اندرونی برگشت. مرتضی! این خل‌بازی‌ها چیست؟ این‌قدر عذابم نده. اگر سینه‌پهلو کنی، چه خاکی سرم بریزم؟ مرتضی ریز خندید و تندتند لباسش را از تنش درآورد، مچاله کرد و جلوی مادر گذاشت... برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴وفات مظهر صبر و شکیبایی،حضرت زینب(س) را تسلیت عرض می نماییم. اگر نبود... نمےشدیم اگر نبود ، زمین نداشت 💔 🏴 🏴
لا به لای روضه هایش از من پرسید : میدونی اِرباً اِربا که می گن یعنی چی؟! گفتم : مثل گلی که پر پر کنند و بپاشند اطراف. گفت : نه! توی شرهانی ، وقتی بدن یه شهید هفده هجده ساله رو جدا جدا توی شعاع دویست متری پیدا می کردیم ، فهمیدم ارباً اربا یعنی چی. دست و پا و جمجمه و اعضا هر کدوم یه طرف بود... سلام الله عليها برای سفارش کتاب پیوی منتظرتونیم😍🤩 @aghigh1369 ♥️کانال خودتون رو به دوستانتون معرفی کنید♥️ 🌸 🌿 🍃 @deltekani 🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌹