سرو
چقدر شگفتانگیزی!
چقدر زیبا و بلندبالا!
هر که از دور تو را کنار من خواهد دید، بیگمان فکر خواهد کرد سروی کنار من راه میرود!
#مجید_محبوبی
#شعر
#عاشقانه
#عاشقانهها
عشق و آب و نان
در عشق
حد و مرزی نیست
و من همه مرزها را درنوردیدم.
من از مرز عشق عبور کردم،
پا به مرز جنون گذاشتم
تقصیر تو نیست!
بالاخره هر زنی روزی میفهمد که عشق برای آدم نان و آب نمیشود.
#مجید_محبوبی
#شعر
#عاشقانه
#عاشقانهها
@mah_majid
عاشقانهای جدید
امروز
بیآنکه بخواهم لبخند زدم
بیاراده آواز خواندم
ناخودآگاه به «تو» اندیشیدم
گویا جهان آبستن حوادث جدید است
آبستن عاشقانهای جدید!
#مجید_محبوبی
#شعر
#عاشقانه
#عاشقانهها
صف نان
صفوف طولانی «#نان»
جای تو نیست؛
جایت را به من واگذار کن
و به خانه برو
و در آنجا منتظرم باش!
در خانه
با سرمهٔ چشمهایت
به فکر خلق معجزه باش!
چشمهای تو میتواند
رنج صف طولانی #نان را
برای من به لذت مداوم و پیوسته تبدیل کند!
#مجید_محبوبی
#شعر
#عاشقانه
#عاشقانهها
#نان
#صف_نان
کجای جهان ایستادهای که هرجا نگاه میکنم با لبخندهای تو روبهرو میشوم؟
فِي كُلُ مَنْظَرِي، أَرِى إِبتِسامَتُكِ بِأَيِّ أَرْضٍ تَقِفِ!
دونیانین هانکی یئرینده دورمیسان کی من هارا باخارکن سنین تبسملرینله اویجاه گلیرم!😊
#مجید_محبوبی
#شعر
#شعر_کوتاه
#شعر_عاشقانه
#شعر_عربی_ترکی
#مراغه
#لحظههای_ناب
#نیمه_پنهان
هرگز باور نمیکردم
وجود کسی بتواند
جهان را
اینقدر دوستداشتنی بکند!
آسمان را اینقدر آبی،
هوا را اینقدر لطیف
و نسیم را اینقدر شاعرانه!
باور نمیکردم در زمانهای که جهان از فقدان پیامبران در رنج و اندوه است،
چشمان کسی
بتواند اعجاز کند!
اندوه را به شادی
درد را به لذت
و پیری را به جوانی تبدیل کند!
باور نمیکردم
دوست داشتن کسی
بتواند هوای جهان را
اینچنین شاعرانه بکند
که از تنفس هوا لذت ببری!
از پیادهروی در پیادهروهای شهر خسته نشوی!
باور نمیکردم
کسی باشد
که بتواند خمودی را به نشاط
خواب را به بیداری
و مرگ را به زندگی بدل نماید!
باور نمیکردم
کسی باشد
که اگر آفتاب هم نباشد
غصهی سرما و تاریکی جهان را نخوری!
ماه هم نباشد
باز به پیادهرویهای شبانه فکر کنی!
حال اعجاز را باور میکنم
به معجزات پیامبران بیشتر ایمان میآورم
و اقرار میکنم که چشمانت رسول عشق
و لبخندت اعجاز این قرن است!
#مجید_محبوبی
#شعر
#شعر_عاشقانه
#لحظههای_ناب
#نیمه_پنهان
#مراغه
کهکشانها بودند,
ستارهها بودند
اما اگر ماه نبود،
آسمان چیزی کم داشت!
نسیم بود و ساحل بود
اما اگر ماه نبود
آغوش موجهای خروشان
چیزی کم داشت!
قلم بود و من بودم
اما اگر ماه نبود
شکوه این واژگان چیزی کم داشت!
من بودم و این همه آدم
اما اگر «تو» نبودی
جهان بیگمان چیزی کم داشت!
#مجید_محبوبی
#شعر
#شعر_عاشقانه
#لحظههای_ناب
#نیمه_پنهان
#مراغه