#story📱
رفت و آمد شبیه عادت بود
رفت و آمد چنان عبادت بود
رفت و آمد دریغ نعمت بود
رفت و آمد چقدر راحت بود...
امنیت بین راه حاکم بود
همهش کار حاج ق ا س م بود...
#حاج_قاسم
#اربعین_1400
#BAGHDAD0120
هدایت شده از راوی```
عرض سلام، ارادت و
محبت بغض آلود ما به پیشگاه مبارز بینظیر
و شهیدِ قرن؛ حاج قاسم سلیمانی...
#BAGHDAD0120
هدایت شده از راوی```
چرخ های هواپیما که میکوبد روی باند فرودگاه از خواب بیدار میشوی.
خیلی نخوابیده ای اما خواب آلوده نیستی... انگار تمام لحظات عمرت را منتظر همین لحظه بودهای...
خواب کجای این معادله میتواند باشد!
آسمان بغداد یکدست سیاه پوشیده. لکه ابر سفیدی به دامن ندارد. مهتاب هم نیست.
رفقا به استقبال آمده اند. مرکبها آمادهی حرکت که نه، پروازند. چند ثانیه بیشتر با آرزوی روز و شبت فاصله نداری.
برای مرگ خونینت نامه ای نوشته ای و دعوتش کردهای به فرودگاه....
او هم آمده. ثانیهها را میشمارد.
۱۸، ۱۹، ۲۰...
صدای انفجار قلب گنجشک ها و نخلها را از جا کند. دود دل شعله ها کشید رو به آسمان و...
پرواز بعدی از باند فرودگاه بلند شد.
دل سنگ و خاک و خار بیابان ریش شد. شیون دیوارهای ترکش خورده گوش زمین را کر کرد.
آتش خونِ دریا را سرکشید و... خیال کرد قائله تمام شده.
قائله اما همان سحر دمید. آفتاب که زد همه دیدند ققنوس افسانه نبود...
دوباره زاده شدن، در هزاران هزار مرد و زن زاده شدن را دیدند. با چشمهای خودشان. درون خودشان...
بیچاره آتش خیال میکرد شب است، تاریک است، دور است، کسی نمیبیند. چه میدانست عالم خیره میشود به تو و تو طوفان حکم میکنی!
چهمیدانست به دمیدنی خاموشش میکنی!
بینوا تو را نمیشناخت...💔
#baghdad0120
#hero
#جانفدا