در این لوکیشن سحر مشایه را می گذراندم که بچه ها کمی بخوابند.
جلویم جاده بود و سمت چپم جایگاه رسانه ای موکب که تیم رسانه ای در آنجا مستقر بودند. نیمه شبی نشسته بودند به صحبت و گعده.
یک ون کنار جاده نگه داشت و پنج شش مسافر را پیاده کرد. راننده از همانجا داد زد: کربلا...کربلا...
گعده نشینان یک لحظه ساکت شدند. به هم نگاه کردند. یکی شان گفت: بریم کربلا؟
بقیه چند ثانیه ای فکر کردند و گفتند: بریم.
کوله هایشان همانجا زیر میز بود. برداشتند و سوار شدند و رفتند!
همه اینها در کمتر از سه دقیقه اتفاق افتاد!
#دیالوگ_های_آخرالزمانی
#اوج_آمادگی
#سبک_زندگی_اربعینی
شیعه باید به آمادگی ای برسد که در لحظه ظهور معطل هیچ چیز نماند.
_بریم کمک امام زمان؟
_بریم.
و نیم ساعت دیگه تو جاده یا فرودگاه باشن.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan