eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
412 ویدیو
16 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ای که دلتنگ توام...
تو این فاصله که برگشتیم یکم از کتابی که فائضه جان غفار حدادی روز آخر برام با سجادش هدیه فرستاد خوندم. فائضه جان که سه تا پسر داره؛ پارسال رفته حج و خاطراتش رو با زبان خیلی شیرین نوشته. دارم روزهای سوم و چهارم مکه رو میخونم ببینم چه اتفاقایی میفته یکم دیدم باز بشه😅 . خیلی قشنگ نوشتی فائضه جان خداخیرت بده👇 https://eitaa.com/dimzan/2025
من الان چشمم توی اون لیوانِ کنار کتابه!😬🙄 منم می خواااام!😅
با عجله خودمو رسوندم جلسه مدرسه پسرجان... دیدم هیش کی نیست!😱😱 خدا رو شکر فقط ساعت رو اشتباه دیده بودم، روزش درست بود🤭🥲 نشسته ام توی دفتر ساعت ۴ بشه! از فرصت استفاده کنیم برای مشقای عقب مونده ی امروز. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
راست می گوید حال ما دیدنی است وقتی که تو را ببینیم. در حالیکه تو به همه آن پرونده ی توی دستمان، عالمی. علمی در حد شهود. شاهدتر از همه کسانی که قبل از تو بر کارهایمان شهادت داده بودند. راستی ؟ دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
از امروز سعی می کنم نوشته های کوتاهی از زبان مردم شهری آشنا بنویسم در اهمیت و ارزش رای درست دادن به جای غر زدن منظورم رای دادن به کس خاصی نیست هرکس بگردد نامزد اصلحش را پیدا کند. دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خانم غرغروی شماره ۱ هر تابستان که می رفت شمال، غر می زد. این برنامه همه بیست سال گذشته اش بود. عاشق ساحل بود. اما برای مردم عادی که ساحلی نمانده بود. هر وزارتخانه و سازمان و اداره و سپاهی برای خودش یک قسمت ساحل را برداشته و نرده و فنس کشیده بود. انگار که دریا از اول به نام آنها سند خورده بودند. سهم مردم چند پارک ساحلی شلوغ بود. او دلش خلوتی و آرامش می خواست. که کنار دریا ساعت ها در سکوت بنشیند و فکر کند. چای بخورد و به صدای موج ها گوش بدهد. سه سال پیش قاطی شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری یک «آزادسازی حریم دریای خزر» به گوشش خورده بود. اما جدی اش نگرفته بود. از آن شعارهای رویایی وقت انتخابات زیاد شنیده می شد. با این حال به صاحب شعار رای داده بود و نامزدش منتخب هم شده بود. تابستان سال بعدش که شمال رفت چهارصد و بیست و چهار کیلومتر ساحل آزاد مال او بود. تا شصت متری حریم دریا را کسی حق نداشت اختصاصی کند و او می توانست هرجا که دوست دارد بنشیند و در سکوت چای بنوشد و به صدای موج ها گوش دهد. می گفت: تازه فهمیدم که قدرت رای ام بیشتر از اثر غرهایم بوده. این بار حواسم بیشتر به شعارها هست.. 🤪 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خب دیگه جلسه شروع شد😊🤭 خدافظ
خدایا از شرک هایی که ناخواسته در افکار و اعمالم خزیده توبه می کنم. شهادت می دهم که همه کاره، تویی! دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
خانم غرغروی شماره ۲ طرفدار پرسپولیس بود. نه از آن طرفدارهای معمولی که گوشه چشمی همان طور که موبایلش را چک می کند بازی های تیمش را هم دنبال کند. از آن ها که دو کیلو تخمه می گذاشت جلویش و به بازیکن ها و مربی دستور می داد و موقع گل خوردن تیمش، اشکش درمی آمد. همیشه دلش می خواست یک بار هم که شده برود روی سکوهای ورزشگاه و از نزدیک تیمش را تشویق کند و همیشه از این بابت که زنها چنین اجازه ای نداشتند غر می زد. غر، برنامه همه زندگی اش بود. تازه تازه از سال ۹۸ زمزمه های حضور زن ها در ورزشگاه به گوش می رسید که رئیس جمهور عوض شد. شنیده بود که رئیس جمهور جدید قرار است حتی توی پیاده رو ها دیوار بکشد و زن و مرد را توی خیابان از هم جدا کند. چه برسد به ورزشگاه. پارسال که برای اولین بار بازی پرسپولیس و آلومینیوم اراک را از روی سکوی ورزشگاه آزادی تماشا می کرد، فهمید که درباره رئیس جمهور اشتباه می کرده و شعارهای واقعی و شایعات را از هم تشخیص نداده. خوشحال بود که بالاخره قدرت رای مردم توانسته بود او را به آرزویش برساند و از غر زدن نجات دهد. 🫤 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan
مامانم عکس اولین خشکاله شو فرستاده برام...😍 چقدر خوشحال شدم. شما هم شروع کنید. آفتاب تابستون زود همه چی رو خشک می کنه. یه قدم به زمین پاک و تغذیه مقوی دام و تولید زباله کمتر نزدیک شید.😊 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan https://ble.ir/dimzan