خیلی وقت بود نیومده بودید مسجدمون.
بفرمایید😊
آخرین بار که مسجد رفتید کی بوده؟
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
کارهای خوب گاه به گاهت به درد جرز لای دیوار می خورند
اگر بیش تر اوقات به کارهای دیگری مشغولی.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
خدا برای گم شده ها دکمه بازگشت قرار داده و خودش با شیفت دیلیت به استقبال شان می رود.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سری سفر عراق، نشد سامرا بریم. دلم تنگ شده برای امام حسن عسکری.
می دونین من کی با امام حسن دوست شدم؟
وقتی بچه هامو برده بودم انیمیشن شاهزاده روم رو ببینن🤪🤪
خودم نشستم به تصور یک امامِ در حصر...
انگار که به قهرمان دوی جهانی گفته باشی حق نداری راه بروی!
به قهرمان شنای جهانی گفته باشی آب ممنوع!
به قهرمان وزنه برداری بدهی بادکنک بلند کند
...
چقدر سخت است...
یکی از چهارده انسان کامل باشی بین میلیاردها میلیارد انسانی که خلق شده بودند و قرار بود خلق بشوند و تنظیمات خلقتت برای هدایت مردم باشد و آن وقت مردم را از تو بگیرند...امکان هدایت کردن را...ارتباط را...
یعنی همان قدر که عین خیال مردم نبوده که امام را از آنها بگیرند، برای امام سخت بوده که مردم را ازش گرفته بودند...
فدایش بشوم...
و فدای پسرش که هزار و اندی سال است همین حس را تجربه می کند...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
پنج شنبه ها روز امام حسن عسکری است.
این پنج شنبه را با ترجمه ی من زیارت کنید.
سلام دوست خدا!
سلام معیار درستی حرفهای خدا و بنده ی خالصش!
سلام امام مومن ها و وارث پیامبرها و میزان عمل به حرفهای پروردگار عالمیان!
(به جز سلام من که شاید ارزشی نداشته باشد) سلام خدا هم به تو برسد و به خانواده ی پاک و مطهرت!
آقای من! پدر محمد!
آقای حسن علیزاده!
من شما و خانواده تان را دوست دارم.
و امروز که پنج شنبه است و روز شماست، مهمان شما هستم و به شما پناهنده شده ام.
پس خوب ازم پذیرایی کن و خوب در پناهم گیر. به حق همان خانواده پاک و مطهرت.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
جاتون خالی...
اینجام
آجرک الله یا صاحب الزمان...
#جمکران
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما هم از هر جا که هستید به آقاتون می تونید تسلیت بگید.
پدر از دست داده اند آقا.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سبک حماسی سینه زنی آقای رسولی را به خاطر توجه به حوادث روز خیلی دوست دارم.
الحمدلله اینجا هم روزی م شد.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
یهودی ها انتظار داشتند خدا پارتی بازی کند برایشان.
خدا هم که...😅
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اموات تون رو یاد کنید روز جمعه ای😊
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
من به خاطر مامامبزرگ سوار شده بودم...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
مامامبزرگ از اوناس که اوائل انقلاب رفته نهضت سوادآموزی سواد یاد گرفته. البته مامانش گوهر خانوم معلم قران بود و روضه خون مجالس فامیل و محل. و مامان بزرگ و خیلی از هم سن هاش سواد قرانی و عم جزء رو پیش گوهر خانوم یاد گرفته اند.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
دیروز هم توی جمکران
دم در بیرون گفتم بیا از این ماشین برقی ها سوار شیم تا در مسجد.
گفت: نه. می تونم. بیا.
هوا گرم بود. ظل آفتاب.
روم نشد بگم: خب من نمی تونم!😅
باهاش همراهی کردم تا شب سردرد داشتم از آفتاب مستقیمی که تو کله م خورده بود🫠🫠
#ما_نسل_روغن_نباتی
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
آدم ربیع الاول بیاد حرم عروس داماد نبینه؟
"من زارها عارفا بحقه فله الجنه"
فکر کن دیوارنوشت پشت محل برگزاری عروسی ات این باشه!
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
یه مسجد بین راهی ساده بود بین راه.
ولی یه چیز جالبی داشت...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
عه یادم رفت نکته جالبشو بذارم😄🤭
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
چه حال خوشی داشتند.
فقط خدا کنه مامانشون این عکسو نبینه
تیکه بزرگشون...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
ان شالله هیچ مردمی نخواد که خدا رو بپیچونه
که خدا هم نخواد ازشون امتحانهای سخت بگیره.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
وای که چقدر بی اعتنا بودن ساده است و نهی از منکر هنرمندانه و دلسوزانه سخت...🥲
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
خدایا
بی شک تو دستمان را گرفته ای که بین این همه جماعت بی دین و کج مذهب،
ما دل به تو و قرآن و اولیاءت داده ایم.
بیا و هرگز رهایمان نکن.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزق امروزت رو بردار😍😊😉
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
خدا بر خلاف ما عجول نیست.
سر صبر می نشیند و تماشا می کند.
فلذا این طور نیست که کاری نکند.
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
این چند روز خیلی دلم برای پیامبر تنگ شده.
همه چیز از این پیام ساده شروع شد.
سیده هدی با ما حج بود و توی کتاب نوشته ام که چه طور یکباری اتفاقی هم را پیدا کردیم و درست در لوکیشن عکس بالایی نشستیم و سر کیف زیارتنامه پیامبر و ائمه بقیع را خواندیم و خانم های روستایی هم دورمان جمع شدند و روضه خواندیم و گریه کردیم و یکی از خانم های روستایی چقدر قشنگ و خودمانی برای همه ی مردم عالم دعا کرد و ما آمین گفتیم.
حالا سیده هدی دوباره آنجا بود و من حتی پرنده ی خیالم را هم با ناباوری می فرستادم آنجا....
تازه به امکان هایی که این لحظه هایم می توانستند تجربه کنند فکر کردم و بی نهایت دلم تنگ شد برای این که برسم به این گنبد سبز و بگویم و علیک السلام یا رسول الله...فاما السائل فلا تنهر...
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
امروز خیلی یه هویی به مجلس شادی پیامبر دعوت شدم.
کجا؟ خونه ی خانم مروتی اینا😅 همونجا که یه بار تو محرم رفتیم روضه شون ولی دیدیم تموم شده به جاش رفتیم پارک!
چقدر مجلس بی ریا و بی تجملات و شادی بود. همه ی خانومای مسجد که تو روضه های محرم مشکی دیده بودمشون رنگی رنگی بودن و طول می کشید تشخیص بدم عه این همونه!
پیر و جوون با همه وجودشون کف می زدن و کل می کشیدن. البته خوبیِ مولودی خوان هم بی تاثیر نبود.
چه غزل های قشنگی می خواند.
چه حال خوبی داشت خودش با پیامبر...
خیلی ها را دیدم که خنده روی لبشان بود و کف می زدند و کل می کشیدند ولی از گوشه ی چشمهایشان هم اشک بی هوا می ریخت.
اشک محبت...اشک حسرت...
چرا ما پیامبرمان را ندیده ایم؟
چرا نمی شود برویم ببینیمش؟
چرا بلد نیستیم همه مردم دنیا را عاشقش کنیم؟
یاد یکسالی که کتاب شبیه را می نوشتم افتادم. هر صبح به حضرتشان سلام می دادم و به عشق او پشت سیستم می نشستم.
ولی آیا حتی کمی هم شبیه حضرتشان شدم؟
نمی دانم.
ولی هوس کرده ام من هم امسال برای جشن تولد پیامبر کاری بکنم.
چه کاری؟
باز هم نمی دانم.
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan
اخلاق و حرفها و انتظارات مان
همه در جهت حفظ آرامش همسرمان باشد.
ظاهرا #تنظیمات_کارخانه همین بوده😅
#آیه_نوش
دیمزن
دنیای یک مادر زائر نویسنده
https://eitaa.com/dimzan
https://ble.ir/dimzan