#به_نام_خدای_مهدی🌸🍃
#قلبم_برای_تو❤❤
#قسمت4
.✍ #سیدمهدی_بنی_هاشمی
رفتیم تا رسیدیم به دوکوهه..
از همون اول همه چیز برام قشنگ بود و تازگی داشت
تانک های وسط میدون دوکوهه
حسینیه حاج همت...
ساختمونهای دوکوهه...
همه چیز شبیه عکسهایی بود که دیده بودم...
حس میکردم تو خوابم...
یه حس خوبی داشتم...
غروب بود و باد خنکی تو حیاط دوکوهه میپیچید...
کم کم صدای اذان بلند شد و حرکت کردیم سمت حسینیه حاج همت...
داشتیم میرفتیم که زهرا گفت:
-مریم بیا بریم با اون تانکها یه عکس بگیریم...
-باشه بریم ولی سریع تر که به نماز برسیم...
-باشه...یه عکسه دیگه همش
-زهرا...زهرا...وایسا...اونجا رو؟؟
-باز چی شده؟؟
-اون سه تا پسرا که شکلک در میاوردن رو تانکها وایسادن دارن عکس میگیرن..ولش کن عکسو...بریم بعد نماز میگیریم...
-بابا بریم جلو ما رو ببینن خودشون میرن کنار دیگه
-نه... ولش کن زهرا...تو اینا رو نمیشناسی...
-باشه...فعلا که شما هرچی میگی ما میگیم چشم
🔮از زبان سهیل
یا حسین...اینجا کجاست؟!پادگانه؟!
-فک کنم زندان آوردنمون داش سهیل
بچه ها میگم بریم یه دور بزنیم تو حیاطش
باشه...اوه اوه اون تانکا رو اونجا ببین وحید...خوراک سلفیه ها
در حال صحبت باهم بودیم که صدای مسئول کاروان اومد...
برادرا از سمت راست من برن خواهرا از سمت چپ...
.
آقا مگه با شما نیستم بیایین سمت راست؟!
-با مایی اخوی ؟!
-بله
-اخه گفتی برادرا فک کردیم با داداشاتونی
-لااله الا الله...حرکت کنین سمت حسینیه الان اذان میزنن...
-چشم حاج آقا
.
-ولش کن سهیل تا اینا نماز بخونن بریم عکسمونو بگیریما
-باشه..بریم...
-آقا اینجوری نمیشه....بریم رو تانک
-نردبون نداره؟؟ نیوفتیم توش؟؟
-نترس حسن جان...بیوفتی صدا میخوری
.
-بچه ها؟!
-جان داش سهیل؟؟
-اون دخترا رو...فک کنم میخوان بیان طرف تانک...بریم پایین که معذب نباشن...
-ول کن بابا...فوقش بیان با هم عکس میگیریم
-تو آدم نمیشی...خب هیچی...فک کنم منصرف شدن...برگشتن
-رفتن نمازشونو سریع تر بخورن سرد نشه
#ادامه_دارد...
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#به_نام_خدای_مهدی🌸🍃
#قلبم_برای_تو❤❤
#قسمت5
.✍ #سیدمهدی_بنی_هاشمی
🔮از زبان مریم
روز دوم وارد فکه شدیم
از خاک رملی فکه خیلی چیزها شنیده بودم...
محل پر کشیدن شهید آوینی...
خیلی دوست داشتم فکه رو ببینم...
همین که نزدیکه ورودی فکه شدیم من و زهرا کفشامون رو کندیم و بدون کفش شروع به راه رفتن روی رمل های گرم فکه کردیم...هر قدم که میزاشتیم پامون تو خاک فرو میرفت و حس میکردم دارم جای پای شهدا قدم میزارم...
خیلی حس خوبی بود..
رسیدیم به تابلو قتلگاه فکه....
راوی گفت زیر تابلو بشینیم تا یکم از فکه برامون حرف بزنه...
خیلی ذوق داشتم بشنوم داستان های اینجا رو...
فکه ای که هنوزم که هنوزه ازش شهید پیدا میشه
رو خاک ها نشستیم...
راوی شروع کرد به حرف زدن:
بچه ها اینجا فکست. همونجایی که...
.
.
🔮از زبان سهیل
شب رو تو اردوگاه خوابیدیم...تا نصف شب با بچه ها میگفتیم و میخندیدیم و کلیپ های طنز گوشیمونو نشون هم میدادیم...
-برادرا شما نمیخواین بخوابین؟؟ صدا خندتون تو کل اردوگاه پیچیده...
پویا: -چرا حاجی...ولی عادت نداریم الان بخوابیم
-بخوابین که نماز خواب نمونین
-نه حاجی...تا اذان ظهر بیدار میشیم قطعا
-منظورم نماز صبحه
-مگه صبحم نماز داره؟! از کی تا حالا؟!
-لا اله الا الله...هر وقت بیدارتون کردیم میفهمین شبتون بخیر
-شبت شیک حاجی جون...برا ما هم دعا کن
.
صبح فردا راهی فکه شدیم...نفهمیدیم چجور صبح شد...هنوز خوابمون میومد..
.
-بابا مگه جنگه این وقت صبح...بزارن بعد از ظهر اینور و اونور ببرین دیگه
-بعد از ظهر هم برنامه داریم
-خب مگه فرقی هم میکنه؟! همه شبیه همن دیگه...بیابونن...حالا یه بیابونو نریم...
-برا شما شاید فرقی نکنه ولی بعضی از این بچه ها اگه یه جا نریم پوستمونو میکنن.
-خدا شفاشون بده
-خدا هممونو شفا بده ان شا الله
.
رسیدیم به فکه...
جلو در ورودی همه کفش هاشون رو میکندن...
-بچه ها کفش ها رو بکنیم؟؟
-نه داش سهیل...مگه فرش داره تو؟؟ یهو دیدی جک و جونوری چیزی پامون رو گزید.
-خا...باشه.
.
اوه اوه...چه خاکش نرمه...نمیشه راه رفت اصن
-خو چرا آسفالت نمیکنن این یه مسیر که میریم رو.
-حاجی گفت که صبح...بعضیا با خاک حال میکنن
.
-خب رسیدیم...ببینیم چی میگه پیر مرده...
-بشینیم؟؟
-نه بابا شلوارامون خاکی میشه...
راوی شروع کرد به حرف زدن...بچه ها اینجا فکست. همونجایی که...اقا پسرایی که اون ته سرپا وایسادن...شما هم مثل بقیه بشینین...این خاکها کسی رو کثیف نمیکنه.
.
-سهیل:چه کنیم بچه ها؟!
-من حوصله گوش دادن به چرت و پرت ها رو ندارم...بریم عکس بگیریم
-باشه
#ادامه_دارد...
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_با_ذکر_ایدی_کانال🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
🌹 فضیلت شیعیان آخرالزمان
امام صادق عليه السلام:نزديكترين حالت بندگان به خدا وبیشترین زمانی که خداوند ازایشان خشنود است هنگامى است كه حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند كه حجّت خدا باقی است،پس در اين زمان شب و روز متوقع فرج (ودرانتظارآن) باشید.
📚بحار الانوار ج ۵۲ص ۱۴۵
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پردهی غیبت به ما نظـر دارد
#اللهم_عجّل_لولیڪ_الفرج
#السلام_علیک_یا_نور_الله_فی_الظلمات_الارض
#دوستانتان_را_دعوت_ڪنید 🌸
#کپی_فقط_باایدی_کانال_ونام_نویسنده🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@sangarsazanbisangar
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄