👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
💠 #فقه_الخمینی| نفی بدلیت و شمولیت از مقام اطلاق در دیدگاه حضرت امام
🔰استاد آیت الله فرحانی:
🔹آنچه که باید در باب اطلاق مورد توجه قرار گیرد این است که ما آن را از باب عموم جدا کنیم. جدا کردن باب اطلاق از باب عموم از نظر حضرت امام بسیار مهم و دارای اثرات علمی در ابواب مختلف است.
اطلاق به معنای این است که وقتی مقدمات حکمت تمام است و مولی در مقام بیان است و امکان آوردن قید وجود دارد و قیدی نمیآورد، این ماهیت تمام الموضوع حکم است. اگر مولی گفت: «اکرم عالماً» به معنای این است که یک طبیعتی دارد به نام علم که تمام الموضوع وجوب اکرام است زیرا اگر این طبیعت تمام الموضوع وجوب اکرام نبود و مولا در مقام بیان بود و میتوانست این طبیعت را مقید کند باید مقید میکرد.
🔸خلاصه سخن امام این است که شما نمیتوانید از درون این طبیعی نظری به فرد بیاندازید زیرا برای رسیدن به فرد راهی وجود ندارد، نه خود طبیعی فرد را به شما معرفی می کند و نه مقدمات حکمت که در مسأله اطلاق از آنها استفاده میکنیم معرّف فرد هستند.
◾️به تعبیر ایشان مقدمات حکمت کاری نمیکند مگر اینکه آنچه موضوع حکم است را تمامیت میدهد. اگر موضوع حکم انسان است، انسان را تمام الموضوع می کند. اگر علم است؛ علم را تمام الموضوع میکند. بر همین اساس صحیح نیست که کسی بگوید اطلاق قابل انقسام به بدلیت و شمول است. ما نمی توانیم بگوییم که اطلاق بدلی است یا شمولی. بدلیت از کجای اطلاق در می آید؟
موضوعش آن طبیعی است و مقدمات حکمت هم که صرفا می گوید این طبیعی تمام الموضوع است.
📌لذا فرمایش مرحوم آخوند در کفایه یا فرمایش مرحوم مظفر در اصول فقه صحیح نیست. آنها می فرمودند فرق بین مطلق و عام در نحوه دلالت است نه در مدلول. مثلا در عام، استغراق را با اکرم العلما یا اکرم کل عالم بیان میکنیم و بعد میگوییم که کل عالم یفید الاستغراق. یا در «اکرم أی عالم» دالّی به نام «أی» داریم که وقتی بر سر عالم آمد، این دلالت می کند بر یک فرد لاعلیالتعیین. همچنین بعضی اوقات قرائنی داریم که عام، مجموعی است. در عام لفظی وجود دارد که این لفظ دلالت دارد بر استغراق یا بدلیت یا عام مجموعی.
◽️بعد آقایان می گویند در اطلاق بدلیت، از طریق مقدمات حکمت یه دست می آید یا استغراق را از طریق مقدمات حکمت تصویر می کنند. نتیجه این میشود که در «احل الله البیع» میگویند این «البیع» مطلق استغراقی است و از زمان معالم الاصول چنین بحث میکردند که «لا معنا لحلیه بیع من البیوع» و و این را با نفی بدلیت در اطلاق و تفسیر استغراق از آن حل می کردند. لذا می گفتند که اطلاق هم گاهی مفید استغراق و یا مفید بدلیت است و فرق عام و مطلق صرفا در دلالت است.
👈حضرت امام می گوید این حرف ها غلط است و با این توضیحات شما نمی توانید بگویید که اطلاق افاده بدلیت یا شمولیت کرده است. کجای اطلاق افاده بدلیت شده است؟ از مقدمات حکمت یا خود طبیعی؟ راه افاده این مطلب بسته است.
📌بله! یک بحث دیگری وجود دارد که گاهی اوقات عندالعقلاء یا عندالعقل یک امری حجت قرار می گیرد برای چیز دیگری. بدون اینکه دال لفظی در کار باشد. این مسئله باب دیگری است و ربطی به دلالت لفظی اطلاق ندارد. و باید در جای خودش مفصل رسیدگی شود.
اما آنچه روشن است، این است که تقسیم اطلاق به بدلیت یا شمولیت غلط است زیرا در اطلاق راهی برای حکایت از فرد وجود ندارد تا دلالت بر شمولیت و بدلیت کند.در نتیجه اختلاف بین عام و مطلق اختلاف در مدلول است نه در نحوه دلالت. مدلول عام فرد است؛ یا یکی یا همه یا مجموع افراد. اما مدلول اطلاق، فرد نیست بلکه تمام الموضوع بودن طبیعی است.
من نمی توانم تا وقتی در باب اطلاق هستم دنبال شمول و بدلیت بروم راهم بسته است.
#امام_خمینی
#اصول_فقه
#آیت_الله_فرحانی
📚عنوان : شرح کفایه الاصول
✍نویسنده : علی محمدی خراسانی
📖موضوع : اصول فقه
1⃣جلد اول
📄تعداد صفحات : ۴۴۵ صفحه
📌دانلود کتاب از طریق لینک زیر مجاز است :
☘ ketabeitaa.ir/Books/Osoul/Sharhe_kefayeh_1.pdf
#اصول_فقه
#شرح_کفایه_الاصول
📚عنوان : شرح کفایه الاصول
✍نویسنده : علی محمدی خراسانی
📖موضوع : اصول فقه
2⃣جلد دوم
📄تعداد صفحات : ۴۳۵ صفحه
📌دانلود کتاب از طریق لینک زیر :
☘ ketabeitaa.ir/Books/Osoul/Sharhe_kefayeh_2.pdf
#اصول_فقه
#شرح_کفایه_الاصول