به نام خالق هستی بخش
به هر پنجشنبه کن از رفتگان یاد
به الحمدی نما ارواحشان شاد
همانهایی که رفتند از برِ ما
نباشد سایه ی آنها سرِ ما
پدر یا مادر و اقوامِ دیگر
برادر یا که خواهر یا که همسر
تمامی چشم در راهند ومشتاق
که ما سازیم کمی خیرات وانفاق
شهیدان را مکن هرگز فراموش
بِکِش بارِ امانت را تو بر دوش
شهیدان راهشان پر افتخار است
شهیدان روحشان در انتظار است
شهیدان عاشقانی سر فرازند
به رویِ قُلّه ها در اهتزازند
به اوجِ آسمانها جا گرفتند
مکان در عالمِ بالا گرفتند
همان مردانِ بی آلایش وپاک
گشودند بال وپر تا عرش و افلاک
فریبِ مالِ دنیا را نخوردند
سپس سویِ تعالی رَه سپردند
سَبویِ عشق در پیمانه کردند
همه در باغِ رضوان خانه کردند
چو از سِرِّ درون آگاه گشتند
به خِیلِ عاشقان همراه گشتند
اگر غافل شویم از راهِ آنها
شویم شرمنده ی درگاهِ آنها
شهیدان شاهدانِ حال مایند
همه آگاه از احوالِ مایند
(فدائی) اندکی گفتا ز ایشان
خدایا کن نصیبش لطفِ ایشان
#علی_برخی
#فدایی
به نامِ خالق نور و روشنایی
تقدیم به ساحت قدسی امام عصر (عج)
در فراقِ رویِ تو از دیده گریانم هنوز
دیده در رَه دارم و اَز غم پریشانم هنوز
کِی شَوَد تیمار، زخمِ قلبِ مجروح از فراق
مَرهمِ این زخمِ کُهنه اَز تو خواهانم هنوز
بیتالاحزان خانه کردم چشمهایَم شد سفید
منتظر بر رُجعتِ یوسف به کنعانم هنوز
حاجتی در دل ندارم جُز وصالِ رویِ تو
از همه ،هرچیر غیر از تو گریزانم هنوز
عشق لیلی کرد مجنون را اسیرِ کوه و دشت
مَن به عشقِ رویِ تو سَر در بیابانم هنوز
جامِ مِی گر عدّه ای را مست و بیخود کرده است
من همه مستیِ خود را از تو می دانم هنوز
شد به پایان فصلِ سرما نوبهار آمد زِ راه
بی تو من در سردیِ فصلِ زمستانم هنوز
بلبل شیدا زِ عشقِ گُل بُوَد در پیچ وتاب
من در این گلشن به عشقِ تو غزلخوانم هنوز
کاسه ی صبرِ جهان لبریز شد تعجیل کُن
بی حضورت غرق در امواج و طوفانم هنوز
نیستی تو، کارِ دنیا نیست بر وِفقِ مُراد
منتظر هرجمعه با خِیلِ محبّانم هنوز
غرقِ عصیانیم و داریم از تو امّید وصال
کَم نشد از دَرگهت امّیدِ غُفرانم هنوز
از چه رو پایان ندارد دردِ هجر و انتظار
زین مُعمّا واله و مبهوت و حیرانم هنوز
چاره ی دردِ (فدایی) کُن بگیر از رُخ نقاب
مور آسا چشم بر لطفِ سلیمانم هنوز
اَللهُمَّ عَجِّل لِوُلیِکَ الفَرَج 🙏
✍#علی_برخی
#فدایی
🔊 کانال خبری دیزان
https://eitaa.com/dizanian
بنام خدای شهیدان
به مناسبت بیست و دوّم اسفند ماه
روز تجلیل از #شهیدان والا مقام میهن
علیالخصوص شهدای روستای #دیزان
در شروعِ کلام و هر آغاز
بهترین واژه نامِ یزدان است
از پسِ حمدِ خالقِ سبحان
میل بر وصفی از شهیدان است
چون زمستان رسد به پایانش
در پیَش موسمِ بهاران است
دل هوایِ وطن به سر دارد
شور در سر برایِ دیزان است
جای خوش کرده در دلِ البرز
گوهری خالص و درخشان است
مهدِ علم است و دانش و فرهنگ
زادگاهِ بزرگمردان است
کند و کاوی اگر کنی آنجا
در دلَش گنجهایِ پنهان است
زاهدی شیخ مرتضی نامش
مرقدش صحنِ شاهِ مردان است
یک نمونه اشاره شد اینجا
گر بگویم سخن فراوان است
لیک مقصد بُوَد به جایِ دگر
که در آن کِلکِ من به جولان است
روز بیست و دو از مَهِ اسفند
روزِ تجلیل از شهیدان است
سینه از داغشان بود لبریز
بغض اندر گلو زِ هجران است
از غمِ هجر و غربتِ یاران
دیده جیهون و اشکباران است
بیست و هشت لالهی به خون خفته
اندر آنجا به خاک مهمان است
خاکِ آنجا شده زیارتگاه
زائرش اهلِ عشق و ایمان است
جایگاهِ شهید درعرش است
برتر از ماه و مهر و کیوان است
نزدِ خلّاق رِزق و روزیِ اوست
این بشارت زِ سویِ قرآن است
بهرِ تکریم از مقامِ شهید
غلغله هرکجایِ ایران است
نامشان هست زنده و جاوید
راهشان رهنمایِ انسان است
غافل از راه و منطقِ شهدا
دور از شَانِ هر مسلمان است
حاصلِ دوری از مرامِ شهید
هر چه باشد زیان و خسران است
خوش به کِلکی که مشق و تحریرش
گفتگو کردن از بزرگان است
گرفدایی نمود وصفِ شهید
سائلی بر درش به احسان است
اشک از دیدگان اگر بارَد
ازغمِ هجرشان پریشان است
✍#فدایی
#علی_برخی
به نام خدای شهیدان
به مناسبت نوزدهم ماه مبارک رمضان روز ضربت خوردن حضرت امیر(ع)
امشب چرا اوضاعِ عالَم واژگون است
مِحراب از خونِ عدالت لاله گون است
فرقِ علی از تیغِ کین شَقُّ القَمر شد
آن صورتِ زیبا چرا گُلنار گون است
آید نِدایِ قَد قُتِل اَز عرش بَر گوش
آخر چه باشد این صدا از سَر بَرَد هوش
گویا که اَرکانِ امامت گشته ویران
اَرض و سَما از ماتمِ حیدر سیَه پوش
مهراب مسجد قتلگاهِ مرتضی شد
در خانه ی شیرِ خدا غوغا به پاشُد
زینب هراسَش بر دل و باشد پریشان
جویایِ حالِ بابِ خود از مُجتبی شد
تیغِ جهالَت فرقِ حیدر را دو تا کرد
آلِ علی(ع) را غرقِ اندوه و عزا کرد
مولودِ او در کعبه بود امّا عُروجَش
درمسجد و مهراب رو سویِ خدا کرد
راهِ عدالت بی علی معنا ندارد
دیگر جهان هم رتبه چون مولا ندارد
کوفه غریب و کوچه هایش غرقِ ماتَم
باچاه هم کَس نیمه شب نَجوا ندارد
صوتِ علی دیگر زِنخلستان نیاید
دیگر صدایِ بُلبُل از بُستان نیاید
خیبَر گُشا بود و امیدِ مستمندان
چون او دِگر در عالمِ اِمکان نیاید
از آتشِ قهرِ خدا چون بیم دارد
پس سهمِ بیت المال را تنظیم دارد
در پاسخِ اَفزونه خواهیِ برادر
با آتشِ سوزان به او تَفهیم دارد
گر چه به رتبه در حَد و مرزِ خدا بود
امّا زِ قِیدِ بندگی کِی او جُدا بود
هرگز نشد مغرورِ آن جاه و جلالَش
با حدّ و مَرزِ بندگی چون آشنا بود
اکنون دگر صوتِ علی گردید خاموش
افتاده اندر بستر و گردیده مدهوش
از خُطبه های آتشین دیگر خبر نیست
یارب چرا خاموش باشد بانگِ چاووش
در کوچه هایِ کوفه مردِ شب روان نیست
آن ناشناس و کیسه ی خرما و نان نیست
دارد یتیمی پُرسش از مادر که مادر
دیگر چرا آن غَمگُسارِ مهربان نیست
دانست آن کودک چه آمد بر سرِ او
با کاسه ی شیری روان شُد بَر درِ او
دستِ دعا بُرد آنزمان او نزدِ داورِ
گفتا خدایا رَحم کُن بر دُخترِ او
ای آنکه خواهی رَهروِ راهَش تو باشی
یا شیعه ی محبوبِ درگاهش تو باشی
غافل مَشو هرگز ز حالِ مُستمندان
تا همدمِ شام و سحرگاهش توباشی
یا رَب به فرقِ غرقِ خونِ شاهِ مردان
بر لَیلَهُالقَدر و دعایِ حق پرستان
ما را نما ایمِن زِ جَهل وخود پَرستی
مَنما(فدایی) را جُدا از راهِ پاکان
ایّام ضربت خوردن و شهادت مولای متقیّان یاور مظلومان امیرالمومنین حضرت علی (ع)
بر شیعیان و ارادتمندان خاندان عصمت و
طهارت تسلیت باد🖤🌑🖤🌑
#علی_برخی
# فدایی
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
https://eitaa.com/dizanian
سروده ای به مناسبت بیست ونهم
فرودین ماه روز ارتش
اَرتشیها روزِ اَرتش بَر شما فرخنده باد
نامِ ایران تا همیشه زنده و پاینده باد
ماهِ فروردین و روزِ بیست ونُه روزِ
شماست
پُردلان این روز اَلحَق بر شما زیبنده
باد
دشمنان در هرکجا اَز نامِتان اَندَر
هراس
رَزمتان اَندَر مَصافِ دُشمنان طوفَنده
باد
در هَوا همچون عُقاب و در زمین
همچون پَلنگ
در دیانَت رویتان همچون قَمَر تابنده
باد
ژَرفِ اقیانوسها تسخیرِ پیکارِ شماست
قَلبِتان از مهرِ میهن مَملُو وآکنده باد
گر وَطَن روزی شَوَد تهدید از بیگانگان
پاسخ از سویِ شما چون صاعقه کوبنده
باد
همبه دریا هَم هَوا هم در زمین در اِقتدار
بانگِ تکبیرِ شما ای پُر دلان غُرّنده باد
گاه اَندَر جَنگِ ویروسید و گَه میدانِ
رزم
کارتان در هردوجبهه دَر خور و سازنده
باد
دَر رَهِ سازندگی و خودکفایی پیش تاز
هر که دَر خود باوَریجوینده شد یابنده باد
با سپاهِ قهرمانید همدل و هَمداستان
این نویدِ کِشوری آباد دَر آینده باد
یِنگِ دنیا از رِشادتهایتان اَندَر هَراس
ارتشِ ایران و،ایران تاهمیشه زنده باد
تهنیت گویَد (فدایی) روزتان را بَر شما
وَصفتان با نظم گُفتن تُحفه ای از بَنده
باد
#علی_برخی
# فدایی
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
https://eitaa.com/dizanian
به مناسبت شهادت امام جعفرِ صادق (ع)
(غم نستوه)
امروز به دِل غَمیست نَستوه
بنشسته به رویِ سینه چون کوه
باران به بَصَر، به سینه آه است
بِیرَق همه جا چرا سیاه است
در شهرِمدینه روضه بر پاست
فریاد و فغان و شور و غوغاست
درسوگِ نشسته خیلِ اَبرار
هستند برایِ که عزادار
در رویِ زمین مگر چه رُخ داد
اینگونه شراره بر دل افتاد
بر شیعه مگر چه روی داده
بر زانویِ غم سَرَش نهاده
پیغمبرِ خاتَم اشکبار است
از داغِ فراق بی قرار است
خون بارد علی(ع) زِ دیده امروز
داغی به دِلَش بُوَد جگر سوز
زهرا(س) گُهَر از دو دیده بارد
زان داغ که او به سینه دارد
از چیست حسن شده سیَه پوش
بارِ غمِ که گرفته بر دوش
بر قلبِ حسین چرا خُروش است
رفته زکَفَش توان و هوش است
از کینه ی چرخِ سُست بنیاد
زانو به بَغَل گرفته سجّاد
باقر که غمَش ز حَد فزون است
از داغ پسر دِلَش چه خون است
صادق که امامِ شیعیان است
مقتول زِ مَکرِ دشمنان است
زان فتنه که از معاندین شد
از زهرِ جفا شهیدِ کین شُد
چون رهبَرِ جمعِ شیعیان بود
از دُشمنِ دون نه دَر اَمان بود
در عِلم سَر آمدِ زمان شد
چون شمس به اوجِ آسمان شد
از عِلم و صداقتِ کلامَش
شُد فاخِر و جاودانه نامش
او مکتبِ شیعه را بَنا کرد
او راه ز چاه را جُدا کرد
در مکتبِ او ز خِیلِ اَبرار
بِنشَسته نَوابِغَند بسیار
شاگردِ کلاسِ او به دوران
شاخِص شده جابِرابنِ حَیّان
دشمن چو بدید جایگاهش
آن فرّ و شکوه و قَدر و جاهش
با حیله کَمَر به قتلِ او بَست
قلبِ همه شیعیان زکین خَست
یارب به حقِ امامِ صادق
می ده تو به ما زبانِ ناطِق
هرگز به خطا سُخن نگوییم
غیر از رَهِ تو رَهی نپوییم
راهی بِنَما تو بَر ( فدایی)
همسویِ فَلاح و روشنایی
شهادت جانسوزششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت بنیانگذار و مغز متفکّر جهان
شیعه حضرت امام جعفر صادق( ع)
بر همه ی شیعیان وارادتمندان خاندان
عصمت وطهارت تسلیت باد ⚫️🖤⚫️
#علی_برخی
# فدایی
به نام خالق زیباییها
به مناسبت میلاد خجستهی حضرت فاطمهی
معصومه (س)و روز دختر
مژده اِی یاران که روزِ دختر است
روزِ میلاد است وجَشنی دیگر است
هست دختر برکتِ هر خانه ای
این بشارت گفته ی پیغمبر است
گفت پیغمبر که دختر رحمت است
هدیه بر احمد(ص) عطایِ کوثر است
جایگاهِ دختران باشد رفیع
وعده ی قرآن و قولِ داور است
گُل اگر دارد به بستان جلوهای
حُسنِ خود را وامدار دختر است
ارزشِ دختر به نزدِ بابِ و مام
بیشتر از هرچه دُرّ و گوهر است
خانه با دختر مصفّا می شود
در میانِ مسلمین این باوَر است
در چنین روزی در این ایّامِ سعد
شادمان ذُرّیه ی پیغمبر است
دُختری آمد به دُنیا بی بدیل
از دگر نِسوانِ عالم برتر است
بدر سیما ماه طلعت دختری
طعنه زن بر ماه و مهرِ خاور است
یاسِ دیگر بَعدِ زهرایِ بتول
از تبار و دودمانِ حیدر است
راویِ عشق است و نسلِ مرتضاست
او که خود ساقیِ حوضِ کوثر است
عَمِّ او باشد امام مُجتبی
او کریمِ اهلبیتِ اَطهَر است
هست از نسلِ حسین سردارِ عشق
داستانِ کربلایَش محشَر است
ترجمانِ عشق را در او ببین
که او دراین وادی نماد و مظهراست
عشق را باید از او آموختن
بر شهیدان مقتدا و سرور است
سیّدِ سجّاد(ع) شد چهارم امام
بَر سَرَش تاجِ ولایَت زیور است
حضرتِ باقر(ع) امامِ پنجمین
شیعیان را مُقتدا و رَهبَر است
جَدِّ او صادق(ع) بُوَد رُکنِ شِشم
کشتیِ دینِ نَبی را لَنگر است
پایه ریزِ شیعه ی اَثنی عَشَر
با درایت پاسدارِ سنگر است
بابِ او موسیِ کاظم(ع) نامِ اوست
بَر امامَت هفتمینَش اَختر است
هشتمین رکنِ امامت گر رضاست
او علی موسی الرضا راخواهر است
روزِ مولودِ همین دختِ عزیز
جشن و شادی شیعیان را یکسَر است
حضرت معصومه(س) باشد نامِ او
قوّتِ قلبِ پدر، هم مادر است
نجمه خاتون مادرش مسرور و شاد
طِفلِ خود چون جان گرفته دَر بَر است
در مَقامِ خواهرِ شاهِ چراغ
خطبه ها هر جا به رویِ مِنبر است
دست افشان، پایکوبان، شیعیان
نُقلِ مجلِس عود و مُشک و عَنبَر است
کوچه ها را بسته آذین سَر به سَر
شیعه را امروز شوری در سَر است
ثبت در تقویمِ این شهر و دیار
یک چنین روزی به نامِ دختر است
افتخارِ دُختران در دینِ ما
پیروی از دخترِ پیغمبر است
چون قَلَم بر نامِ دختر زَد رَقَم
مَست شد کِلک و گُل آذین دفتر است
در گُلستانها فراوان هست گُل
دختر از هر دسته گل زیباتر است
خانه از این گُل معطّر می شود
خوشتر از عطرِ گلابِ قمصر است
در نظامِ آفرینش نقص نیست
دخترِ امروز فردا مادر است
وصفِ دُختر را در آوردن به نظم
بر(فدایی) افتخاری دیگر است
اوّل ذیقعده سالروز ولادت باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه ی معصومه(س)و روز
دختر بر همه شیعیان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت و علی الخصوص بر دختران و بانوان سرزمین ایران فرخنده باد 💐🎋🌸🌾🌺🥀
#علی_برخی
#فدایی
به نام خدا ی شهیدان
سروده ای در توصیفِ شهدای خرداد ماه
روستای دیزان طالقان شهید همّتعلی ادیبی اولین شهید استان البرز
شهید امرالله سلطانیان و
شهید خدابخش ادیب پور
یادشان گرامی راهشان پر رهرو 🙏
ماهِ خرداد و دِلَم مِیل به بُستان دارد
همچو طفلی که به سَر شوقِ دبستان
دارد
شُد گُل آذین همه جا دشت و طبیعت
به بهار
هَر دِلی میل به صحرا و بیابان دارد
سِیرو گَشتی که تمنّایِ دل و جان شده
است
آن دیاریست که جا در دِل و دَر جان
دارد
طالقان است که دل، از همه عُشّاق رُبود
سیزده گنجِ زِ اصحاب و زِ یاران دارد
طالقان خاتمِ خوش نقش و نگار است
بَلی
که نگینی به بَرَش چون دِهِ دیزان
دارد
با گُل وسبزه منقّش شده آن وادیِ عشق
لاله و یاسَمَن و سُنبل و رِیحان دارد
گفتنی هست فراوان ز گُل و فصلِ بهار
کِلکِ من مِیل به توصیفِ شهیدان دارد
آن شهیدان که به خُرداد نمودند عُروج
اَوّلینش زِ پِدَر ریشه به (دیزان) دارد
نامِ فامیل ادیبی و زِ طُلّابِ قُم است
مادرَش اصل و نَسَب ریشه زِ (ناریان)
دارد
نامِ او (هِمّتعلی) همّتِ او مردانه
که به سالِ چهل و دو رَهِ مِیدان دارد
به دِلَش عشقِ خمینی به سَرَش شورِ
جهاد
رو به میدان شُد و سَر بَر سرِ پیمان
دارد
جان و سر داد به راهِ هدف و دین و
وطن
نزدِ حَق جا به سرِ سفره ی اِحسان
دارد
بشنو اکنون ز شهیدِ دِگری از دیزان
که به دستورِ خدا گوش به فرمان
دارد
بود او ذاکرِ و مدّاح به اولادِ علی (ع)
نوحه و مرثیه بر شاهِ شهیدان دارد
سالِ شصت و سه به یارانِ شهیدش
پیوست
نامَش (امرالله) و دِل مَملُوِ ایمان دارد
ماهِ خرداد گُلِ لاله ی ما پَرپَر شد
بعدِ او کِی دلِ ما مِیلِ گُلِستان دارد
خونِ پاکش به شلمچه به زمین ریخته
شد
آن زمین لاله ی پَرپَر چه فراوان دارد
مادرَش داشت به دِل حسرتِ دامادیِ
او
بود دلخوش که چنین سَروِ خرامان
دارد
چون جوانَش شده راهی سویِ میدانِ
نَبَرد
گریه بَر چشم شب و روز چو باران
دارد
سیزدهم روز زِ خرداد در آن بُرهه ی
سخت
آن خبر آمد و او سینه ی بریان دارد
سالها در غَمِ هجرانِ پسر ناله نمود
کَس ندانَد چه به سَر گردشِ دوران
دارد
اُمِّ لیلایِ زمان گشت همان مادرِ پیر
اشکِ او خشک نشد این مگر امکان
دارد
حال او بارِ سفر بَست به جنّاتِ نَعیم
نزدِ فررند کنون چهره ی خندان دارد
باب و مادر سویِ فرزند عزیمت کردند
میزبان قصدِ پذیرایی از ایشان دارد
کِی اَمانَم بِدَهَد اشک که تحریر کُنَم
گفتنی آنچه که دِل غُصّه ی پنهان دارد
از شهیدِ دگری حال سُخَن بایَد گفت
نامِ زیبایِ (خدابخش) به دوران دارَد
بود محجوب جوانی، همه تدبیر وخِرَد
حال در راهِ خدا پای شتابان دارد
او که از جان و زِ دِل پیرُوِ دستورِ خداست
جان و سَر در طَبَق و بَر سَرِ پیمان دارد
اینچنین رَسم وَفاداریِ مردانِ خداست
پَس خدا بَر سَرِ او سایه ی احسان دارد
گشت سربازِ وَطَن عازمِ میدانِ نَبرد
که نشان از گُلِ ما جبهه ی مهران دارد
مادرش چشم به رّه داشت به امّیدِ وصال
خبری آمد و او دیده چو باران دارد
قَدِ سَروِ پِدَرش خَم شد از این داغِ فراق
از بَصَر اَشک چُنان اَبرِ بَهاران دارد
دُختری داشت (خدابخش) به هنگامِ عُروج
مادر از مهر سَرَش بَر سرِ دامان دارد
طفلِ دیروز که امروز خودَش شد مادر
چشم دَر راهِ پِدَر حالِ پریشان دارد
لاله روییده سرِ خاکِ شهیدان امروز
نامشان جایگهی تا مَه و کِیوان دارد
داغشان بَر جگرِ مامِ وطن سنگین است
سرفَرازی همه جا سَختی و تاوان دارد
اگر امروز وطن ایمن و دَر صُلح و
صَفاست
ایمنی اَز قِبَلِ خونِ شهیدان دارَد
زنده هستند شهیدان و همه ناظِرِ ما
این بشارت به شهید آیهی قرآن دارد
شوقِ بسیار به کِلک است به توصیفِ شهید
توسَنِ طَبعَم عجب مِیل به جولان دارد
لَب بِبَندَد زِ سُخَن شاعرِ شوریده کنون
لیک ناگفته در این باب فراوان دارد
از غَمِ هِجرِ شهیدان و زِ اَندوهِ فِراق
اشکِ چشمانِ (فدایی) سَرِ طُغیان دارد
#علی_برخی
#فدایی
طنز گونهای اجتماعی انتقادی
(رویایِ شیرین)
به یک روزِ دلانگیزِ بهاری
گهی بیرون زَدَن از خانه بد نیست
چو مجنون سر نهادن دَر بیابان
چو او گاهی شدن دیوانه بد نیست
نمودن سِیر و گشتی در طبیعت
کنارِ بسترِ رود خانه بد نیست
نگارت هم تو را باشد به همراه
گپ و گفتی هم عشقولانه بد نیست
اگر صوتِ دلانگیزِ هَزاری
نوازَد گوش را مِهرانه بد نیست
کنارِ چشمه ای اُطراق کردن
در آنجا صرفِ یک صبحانه بد نیست
نسیمِ دلنوازِ صبحگاهی
زَنَد زلفِ چَمَن را شانه بد نیست
گهی در طالقان باشی به تفریح
گهی در اصفهان اَبیانه بد نیست
صدایی گر نوازد گوشِ جان را
که باشد نَغمهای شادانه بَد نیست
گهی از پیرِ دنیا دیده ای هَم
شنیدن نُکته ای پَندانه بد نیست
بجویی گر زِ پاکان راهِ مقصود
بیابی گَنج در ویرانه بَد نیست
به زَعمِ باب و مادر گاه گاهی
شَوی آن کودکِ دُردانه بد نیست
گرفتن از بُزرگان عیدِ نوروز
تِراولهایِ چند عیدانه بد نیست
چَپاوُل کَردنِ جیبِ پدرها
چِهِل پنجاه هزار روزانه بد نیست
صِداقت چون خریداری ندارد
گهی هم نقشه ای رِندانه بَد نیست
کَمی دولَت شَوَد گر دست و دِل باز
اضافه گر شَوَد یارانه بَد نیست
حقوقِ ماهیانه گردد اَفزون
پس اندازی شَوَد سالانه بَد نیست
کُمَک خواهی ز دولت در معیشَت
پَذیرایَت شَوَد سامانه بد نیست
شَوی گر مُنتَفِع زین سودِ سرشار
نباشد دام جایِ دانه بد نیست
به جایِ شصت لیتر بنزین به هر ماه
دویست لیتر گر شَوَد ماهانه بَد نیست
اگر نرخش نسوزاند دلَت را
برنجِ دودیِ آستانه بد نیست
برنجِ دم سیاه چون یک سراب است
به جایش کاسهای نیم دانه بَد نیست
کباب و مرغ بریان نیست مقدور
خرید شانهای مُرغانه بَد نیست
پس از آن در کنارِ خانواده
تَناوُل اُملِتی عَصرانه بد نیست
تُنِ ماهی خوری شِش ماه یکبار
بِرَندَش هم بُوَد شیلانه بَد نیست
به قَصّابی ببینی پشتِ شیشه
که یک گوسفند آویزانه بد نیست
ببینی رویِ ماهش را زِ نز دیک
وَ یا بویَش کُنی دُزدانه بَد نیست
خریداری کُنی گر اَندکی گوشت
خوری یک دیزیِ جانانه بد نیست
اگر در روزِ گرمِ تیر و مرداد
خوری چند قاچ هندوانه بد نیست
اگر مستاجری و خانه بَر دوش
کَمی انصافِ صاحبخانه بَد نیست
تو که حِیرانی از نرخِ اجاره
دَهَد دولَت به تو کاشانه بد نیست
میسّر نیست خریدِ مسکنِ مهر
کانِکسی هم به جایِ خانه بَد نیست
کانکس و خانه دیگر چون سراب است
بیابی چون کبوتر لانه بد نیست
به رویا گر سفر کردی به شیراز
هتل جایِ مسافر خانه بد نیست
اگر خواهی تو جنسِ لوکس و قاچاق
سَفَر کَردَن گهی تا بانه بد نیست
ز چین کَمتر بیاریم جِنسِ بُنجُل
بمانَد رویِ پا کارخانه بد نیست
اگر ثابت بماند نِرخِ ماشین
نگردد جا به جا روزانه بد نیست
پرایدی را که با بنز هَمطراز است
به ما قسمت شود یکدانه بد نیست
به دنیا بی رقیب است لا مُروّت
برایِ اِبتیاعَش چانه بد نیست
تصادف گر کُنَد با گُربه یا موش
نیایَد سَر به ما پِیمانه بَد نیست
کنون بایَد رَوان شُد جایِ دیگر
گُذاری جانبِ گُلخانه بَد نیست
برایِ کارمندِ خُفته در خواب
کَمی هم کارِ مسئولانه بد نیست
اگر لیسانس دیدی بی سَواد است
بَرایَش درسِ مکتب خانه بد نیست
برایِ تکیه بر میزِ ریاست
خریدِ مَدرکی دُزدانه بَد نیست
شَوَد گر زندگی وفقِ مُرادَت
همه شمع و گُل و پروانه بَد نیست
اگر خواهی شَوی فارِغ ز غَمها
شنیدَن نغمه ای مَستانه بد نیست
کُرونا رَخت بَر بَندَد ز دنیا
رَوَد بیرون زِ شهر و خانه بد نیست
همین رُویا که شیرینتر زِ قند است
نباشد قصّه و افسانه بد نیست
اگر شد اندکی زینها مُیَسّر
نماز و روزهای شُکرانه بد نیست
(فدایی) خواب دیدی خیر باشد
ولی خوابی چنین شاهانه بَد نیست
سلام وعرض ادب خدمت یکایک شما عزیزان
همگروهی در روزهای پایانی فصل بهار روز آرام و پرنشاطی داشته باشید
ان شاءالله🙏❤️🌺🌿💐🌾
#علی_برخی
#فدایی
تقدیم به ساحت قدسی امام عصر(عج)
(حسرت دیدار)
بَر وصالِ یار دل غرقِ تمنّا مانده است
یار امّا غایب و دور از نظرها مانده است
حسرتِ دیدار بَر دِل دورِ گردون در شتاب
جسم اینجا دِل به جایِ دیگری جا مانده
است
چند روزِ عمر بر انسان نباشد اختیار
کَس نداند عمرِ او تا کِی به دنیا مانده
است
جمعه هایِ انتظارم یک به یک آیَد زِ راه
باز دِل در انتظارِ روزِ فردا مانده است
گر چه پنهان است امّا جلوه گر باشد چو
ماه
چشمها بَر قامَتَش محوِ تماشا مانده است
بی حضورَش نیست گُل را مِیل بر نَشو و نَما
باغ و گُل در حسرتِ آن سروِ بالا مانده است
تاگُلِ نرگس نیاید بوستان بی رونق است
بلبل از هجر و فراقش ناشکیبا مانده است
او به غیبت، در جهان نامَردُمی دارَد رواج
کشتیِ عالَم اسیرِ موجِ دریا مانده است
محرمِ اسرار، او میخواهد و ما نیستیم
همچنان در پرده رازِ این معمّا مانده است
عاشقان را نیست دیگر تابِ هجران و فراق
شوقِ دیدارَش به سَرحَسرت به دلها مانده است
هرکسی با درکِ خود از وصفِ او گوید
سخن
باز هم ناگفتهها بسیار بر جا مانده است
بر (فدایی)بی حضورِ آن مَهِ دور از نَظَر
نِی دگر مِیلی به تحریر و به انشا مانده
است
اَللهّمَّ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج
#علی_برخی
#فدایی
@dizanian
به نام خدا
چندروز پیش اتومبیلی در جادهی جدید هشتگرد به طالقان به درّه سقوط کردکه
متاسفانه باعث از دست دادن جان یک هموطن و مصدومیت چند تن دیگر شد به همین بهانه چند بیتی از جادهی جدید و شرایط طالقان سرودم
(صنعت گردشگری)
از مهستان جادّهای احداث شد تا طالقان
بابتِ این لطف از دولت تشکّر میکنیم
هفت فرسخ طولِ آن و بیست و چند سال
ساختِآن
بابتِ این کارِ پُر سرعت تشکّر میکنیم👏
سالها چشم انتظاری بر سر آمد حالیا
رفت و آمد شد کمی راحت تشکّر میکنیم
در زمستان بسته باشد چون خطر در
پیشِ روست
جادّهای باشد پر از وحشت تشکّر میکنیم
فصلِ تابستان درآنجا رفت و آمد دائر است
بابتِ خدمت در این مدّت تشکر میکنیم
گر نشد در آن رعایت هیچ استانداردها
بابتِ حُسنِ مدیریّت تشکّر میکنیم🙈
خسته از آن شیبِ تندش پورشه و بنز و
پژو
نیست جایِ سرعت و سبقت تشکر
میکنیم
ایمن از سرقت بماند تابلو هشدارها
از جنابِ دزدِ بی غیرت تشکّر میکنیم🤔
چند مجرم گر سرِ آنها رَوَد بالایِ دار
تا شود بر دیگران عبرت تشکّر میکنیم
آپشنهایی که دارد جادّه، باشد بیشمار
بیشتر زآنها شود صحبت تشکّر میکنیم
یک تونل دارد به طولِ نهصد و پنجاه متر
بابتش هر روز و هر ساعت تشکّر میکنیم
بیست مترش گشت حفّاری پس از این
سالها
مابقی هم هست در نوبت تشکّر میکنیم🤔
بشنوید از طالقان و حالِ خوبِ مردمش
شاملش شد این همه نعمت تشکّر میکنیم
میرود تهران و قزوین آبِ سدّ طالقان
بر خودش چیزی نشد قسمت تشکّر
میکنیم🤔
در پیِ آسایش و آرامشِ ژنهایِ خوب
ساختند سدّی به این وسعت تشکّر میکنیم
شد بلایِ جانِ مردُم صنعتِ گردشگری
گر شود آواره این صنعت تشکّر میکنیم
جز زباله خیرِ گردشگر نشد شامل به ما
از مدیران هم از این بابت تشکّر میکنیم
از پزشکانِ مجرّب نیست در آنجا نشان
نیستند راضی به این زحمت تشکر میکنیم
خانهی بهداشت در آنجاست معمور و
به روز
از وجودِ این همه نعمت تشکّر میکنیم
ما از آنهایی که باشد کارشان خدمت به
خلق
از صمیمِ قلب و بی منّت تشکّر می کنیم👏
راهِ مسئولین اگر باشد صراطِ مستقیم
این شود بر جملگی عادت تشکّر میکنیم
زیرمیزی گر شود منسوخ روزی زاین دیار
با هر عنوان و به هر صورت تشکّر میکنیم
آن عزیزانی که هستند حافظِ این مرز و بوم
از برایِ حفظِ امنیّت تشکر می کنیم
در نهایت از تمامِ قشرهایِ مختلف
گر که هستند منشا خدمت تشکّر میکنیم
گر(فدایی) باکنایه گاه می گوید سخن
چون خدایش داد این رخصت تشکّر
میکنیم🙏
#علی_برخی
#فدایی
تقدیم به ساحت قدسی امام
عصر(عج)
اِی سفیرِ مهربانی دَردِ هجران تا به
کِی
سوختن از این فِراق و هِجرِ سوزان
تا به کِی
روی کردی در نِقاب ای ماهِ پنهان
از نَظر
انتظار و حسرتِ جمعِ پریشان تا به
کِی
دشمنان در تُرک و تازی دوستان در
عُزلَتَند
توسَنِ نامَردُمی در حالِ جُولان تا
به کی
هر طَرف سازم نَظَر باشد نِفاق و
دُشمنی
طُعنه بشنیدن زِ کُفّار و مُسَلمان تا
به کِی
رَخت بَر بسته ز گیتی عدل و داد و
عاشقی
کِشتیِ عالَم اَسیرِ موج و طوفان
تا به کِی
مَزرَعِ دلها خزان و نیست اُمّیدِ
بَهار
سَر به زیرِ پَر نهاده عَندلیبان تا
به کِی
رُخ بر اَفروز و جهان روشن کُن از
اَنوارِ خود
غیبَتَت اِی ماه ،ای خورشیدِ تابان
تابه کِی
وقتِ آن باشد که رازِ کُهنه را اِفشا
کُنی
ماندنِ در پَرده و این رازِ پنهان تا
به کِی
گر بیایی بر جهان حاکم شود انصاف
و عدل
تو به غیبت این همه عصیان وطُغیان
تا به کی
جمعه ها قلبِ(فدایی)سوزَد از دَردِ
فِراق
حسرَتِ دیدار بَر دِل، چشمِ گریان تا
به کِی
اَلّلهُمَ عَِجّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#علی_برخی
#فدایی