💐به نام خالق زیباییها💐
به مناسبت میلاد فرخنده ی امام سجّاد (علیه السلام)
🌻🌴🎄🌺
اعیاد در این ماه با رحمت قرین است
شور و شعف در آسمان و در زمین است
🌻🌴
در ماهِ شعبان و به روزِ پنجمینش
مسرور قلبِ پاکِ خَتم المرسلین است
🌻🍂
بعد از امامِ سوّم و باب الحوائج
فرخنده میلاد امامِ چهارمین است
🌻🎄
شهرِ مدینه غرق در نور و سرور است
از این ولادت شاد قلبِ مسلمین است
🌻🌺
بر شیعیان مولودِ او فرخنده باشد
شیرینیش مانندِ شهدِ انگبین است
🌻🍃
آمد به دنیا کودکی از خیلِ پاکان
نامش علی بابش حسین(ع) آن نازنین است
🌻🌿
نوزادِ فرّخ فال مامَش شهربانوست
او را که اصل و ریشه درایران زمین است
🌻🌾
خُرسند از مولودِ او باب است و مادر
تابان رُخَش همچون قمر آن مَه جبین است
🌻🌷
اَلقابِ او معروف شد در بینِ مَردُم
او سیّدِ سجّاد زین العابدین است
🌻🌳
القابِ دیگر هم به او زیبنده گردید
او سرور و سالارِ خیلِ، ساجدین است
🌻💐
در بندگی بر درگهِ معبودِ یکتا
اوخاتمِ عشق و عبادت را نگین است
🌻🍀
در پاسداری از حریمِ آلِ اطهار
از مکتبِ جدّش پیمبر خوشه چین است
🌻🏝
همراهِ بابایَش حسین تا کربلا رفت
امّا زِ تقدیر و قضا خانه نشین است
🌻🍁
فارِس به میدان چون نشد بر یاریِ باب
بسیار از این ماجرا قلبش حزین است
🌻🌴
باید بماند تا بماند دینِ جَدّش
بعد از پدر چهارم امامِ مسلمین است
🌻🎄
گر هست بیمار و اسیرِ دستِ دشمن
در شام و کوفه خُطبه هایش آتشین است
🌻🌺
با خطبه هایَش خصمِ دون را کرد رسوا
آری چنین شایسته ی مردانِ دین است
🌻💐
میراث دارد از پدر هم از نیاکان
او وارثِ خونِ امیرالمومنین است
🌻🌿
بر دوشِ او بعد اَز پدر بارِ امامت
امّا زداغِ لاله ها اندوهگین است
🌻🤲
باعمّه اش زینب حَماسه آفریدند
خاری به چشمِ دشمنان و مُشرکین است
🌻🍃
بارِ امانت را به سر منزل رساندند
رسمِ امانت داریِ پاکان چنین است
🌻💐
در شام رسوا می کند سفیانیان را
پژواکِ بانگش در یسار و در یمین است
🌻🍀
شادی کنید اِی شیعیان بَر این تولُّد
مولودِ فرزندی زِ آلِ طاهرین است
🌻🍁
شهر و دیارِ خویش را آذین بِبَندید
امروز روزِ شادیِ اهلِ یقین است
🌻🌴
گویَد (فدایی) مَدحِ اولادِ پیمبَر
بر لطفشان محتاج روزِ واپسین است
🌻🍃🌺🌾🌻💐🎄🌴🌻
میلاد با سعادت چهارمین اختر تابناک آسمان
امامت و ولایت سیّد الساجدین حضرت امام
زینالعابدین(ع) بر همهی دوستداران و
ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت
فرخنده باد 💐🌾🌺🌿🎋🌸🌹🍁
✍#علی_برخی
#فدایی
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
https://eitaa.com/dizanian
به نام خالق هستی بخش
به هر پنجشنبه کن از رفتگان یاد
به الحمدی نما ارواحشان شاد
همانهایی که رفتند از برِ ما
نباشد سایه ی آنها سرِ ما
پدر یا مادر و اقوامِ دیگر
برادر یا که خواهر یا که همسر
تمامی چشم در راهند ومشتاق
که ما سازیم کمی خیرات وانفاق
شهیدان را مکن هرگز فراموش
بِکِش بارِ امانت را تو بر دوش
شهیدان راهشان پر افتخار است
شهیدان روحشان در انتظار است
شهیدان عاشقانی سر فرازند
به رویِ قُلّه ها در اهتزازند
به اوجِ آسمانها جا گرفتند
مکان در عالمِ بالا گرفتند
همان مردانِ بی آلایش وپاک
گشودند بال وپر تا عرش و افلاک
فریبِ مالِ دنیا را نخوردند
سپس سویِ تعالی رَه سپردند
سَبویِ عشق در پیمانه کردند
همه در باغِ رضوان خانه کردند
چو از سِرِّ درون آگاه گشتند
به خِیلِ عاشقان همراه گشتند
اگر غافل شویم از راهِ آنها
شویم شرمنده ی درگاهِ آنها
شهیدان شاهدانِ حال مایند
همه آگاه از احوالِ مایند
(فدائی) اندکی گفتا ز ایشان
خدایا کن نصیبش لطفِ ایشان
#علی_برخی
#فدایی
به نامِ خالق نور و روشنایی
تقدیم به ساحت قدسی امام عصر (عج)
در فراقِ رویِ تو از دیده گریانم هنوز
دیده در رَه دارم و اَز غم پریشانم هنوز
کِی شَوَد تیمار، زخمِ قلبِ مجروح از فراق
مَرهمِ این زخمِ کُهنه اَز تو خواهانم هنوز
بیتالاحزان خانه کردم چشمهایَم شد سفید
منتظر بر رُجعتِ یوسف به کنعانم هنوز
حاجتی در دل ندارم جُز وصالِ رویِ تو
از همه ،هرچیر غیر از تو گریزانم هنوز
عشق لیلی کرد مجنون را اسیرِ کوه و دشت
مَن به عشقِ رویِ تو سَر در بیابانم هنوز
جامِ مِی گر عدّه ای را مست و بیخود کرده است
من همه مستیِ خود را از تو می دانم هنوز
شد به پایان فصلِ سرما نوبهار آمد زِ راه
بی تو من در سردیِ فصلِ زمستانم هنوز
بلبل شیدا زِ عشقِ گُل بُوَد در پیچ وتاب
من در این گلشن به عشقِ تو غزلخوانم هنوز
کاسه ی صبرِ جهان لبریز شد تعجیل کُن
بی حضورت غرق در امواج و طوفانم هنوز
نیستی تو، کارِ دنیا نیست بر وِفقِ مُراد
منتظر هرجمعه با خِیلِ محبّانم هنوز
غرقِ عصیانیم و داریم از تو امّید وصال
کَم نشد از دَرگهت امّیدِ غُفرانم هنوز
از چه رو پایان ندارد دردِ هجر و انتظار
زین مُعمّا واله و مبهوت و حیرانم هنوز
چاره ی دردِ (فدایی) کُن بگیر از رُخ نقاب
مور آسا چشم بر لطفِ سلیمانم هنوز
اَللهُمَّ عَجِّل لِوُلیِکَ الفَرَج 🙏
✍#علی_برخی
#فدایی
🔊 کانال خبری دیزان
https://eitaa.com/dizanian
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
اسامی درگذشتگان سال ۱۴۰۱ از ۱۸ فروردین الی دوم اسفند ۱۴۰۱ ۱-🌹مرحومه کربلایی کلثوم برخی فرزندمرحوم
به نام یگانه معبود بی زوال
(راه دوستی)
گردشِ چرخ و فلک تا کارِ خود آغاز کرد
نغمهای وفقِ مرادِ خویشتن در ساز کرد
گوئیا از ابتدا بودش سرِ جنگ و عِناد
قصّهی این غصّهها را کِی توان ابراز
کرد
می روند یاران و دل در هجرشان در
پیچ و تاب
این غمِ جانسوز را باید کجا آواز کرد
عمرِ انسان چند و چونش را کسی آگاه
نیست
این حقیقت را خدا در هالهای از راز کرد
هست این دنیایِ دون بی اعتبار و دلفریب
عشوه ها با زیرکی چون دلبری طنّاز کرد
چرخِ گردون شیوهی دیرینهاش این بود و هست
پس همان بهتر که تا از کینهها اعراض
کرد
هر کجا رویَدگُلی خاری به او همسایه
است
خار را گُل با غم و شادیِّ خود انباز کرد
همنشینی خار و گُل را نکته ها دارد
به بر
گاه باید از خطایِ دیگران اغماض کرد
دوش دیدم خار ،گل را همچو جان در
بر گرفت
گیسویِ او را نوازش کرد و او را ناز کرد
کینه و بخل و حسد باشد نهالِ دشمنی
مهربانی بارها در کارِ خود اعجاز کرد
گر گرفتی دستِ یک درمانده را بر خود ببال
این عَمَل نامِ بزرگان در جهان ممتاز کرد
کینه جو هرگز نجوید راهِ مقصود وفلاح
تا ثریّا سالکِ راهِ وفا پرواز کرد
هردلی کهاو شد درونش مَامَنِ عشق وامید
صاحبش را با دگر صاحبدلان همرازکرد
خوش بود باشیم گر همراهِ راهِ دوستی
دشمنی را بایَدَش از بیخ و بُن مِقراض کرد
عاشقان را قلب چون آیینه باشد بی غبار
می توان با مهربانی قفلِ بسته باز کرد
نیست نغمه بر لبِ بلبل به ایّامِ خزان
در بهاران حُسنِ گُل او را به خود دمساز
کرد
رایحه از هر علف هرزی نیاید بر مشام
عِطرآگین بوستان را نرگسِ شیرازکرد
مهربانی سنگ را با شیشه سازد سازگار
همنشین گاهی کبوتر را کنارِ باز کرد
صحّتِ گفتار باید در عمل اثبات کرد
حلِّ مشکل کِی توان با بازیِ الفاظ کرد
تا(فدایی) قصّهی پاکان به گوشِ جان
شنید
خویش را در پادگانِ عاشقان سربازکرد
#علی-برخی
#فدایی
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
https://eitaa.com/dizanian
بنام خدای شهیدان
به مناسبت بیست و دوّم اسفند ماه
روز تجلیل از #شهیدان والا مقام میهن
علیالخصوص شهدای روستای #دیزان
در شروعِ کلام و هر آغاز
بهترین واژه نامِ یزدان است
از پسِ حمدِ خالقِ سبحان
میل بر وصفی از شهیدان است
چون زمستان رسد به پایانش
در پیَش موسمِ بهاران است
دل هوایِ وطن به سر دارد
شور در سر برایِ دیزان است
جای خوش کرده در دلِ البرز
گوهری خالص و درخشان است
مهدِ علم است و دانش و فرهنگ
زادگاهِ بزرگمردان است
کند و کاوی اگر کنی آنجا
در دلَش گنجهایِ پنهان است
زاهدی شیخ مرتضی نامش
مرقدش صحنِ شاهِ مردان است
یک نمونه اشاره شد اینجا
گر بگویم سخن فراوان است
لیک مقصد بُوَد به جایِ دگر
که در آن کِلکِ من به جولان است
روز بیست و دو از مَهِ اسفند
روزِ تجلیل از شهیدان است
سینه از داغشان بود لبریز
بغض اندر گلو زِ هجران است
از غمِ هجر و غربتِ یاران
دیده جیهون و اشکباران است
بیست و هشت لالهی به خون خفته
اندر آنجا به خاک مهمان است
خاکِ آنجا شده زیارتگاه
زائرش اهلِ عشق و ایمان است
جایگاهِ شهید درعرش است
برتر از ماه و مهر و کیوان است
نزدِ خلّاق رِزق و روزیِ اوست
این بشارت زِ سویِ قرآن است
بهرِ تکریم از مقامِ شهید
غلغله هرکجایِ ایران است
نامشان هست زنده و جاوید
راهشان رهنمایِ انسان است
غافل از راه و منطقِ شهدا
دور از شَانِ هر مسلمان است
حاصلِ دوری از مرامِ شهید
هر چه باشد زیان و خسران است
خوش به کِلکی که مشق و تحریرش
گفتگو کردن از بزرگان است
گرفدایی نمود وصفِ شهید
سائلی بر درش به احسان است
اشک از دیدگان اگر بارَد
ازغمِ هجرشان پریشان است
✍#فدایی
#علی_برخی
به نام خالق مهر و مهربانی
مزاحی با گرانیهای بازار مخصوصاً
آجیل وتنقّلات
الا اِی پسته ی خندان کجایی
چرا از ما تو را پنهان نمایند
فراری هستی از ما بی مروّت
تو را هدیه به مسئولان نمایند
تناول کردنت دیگر سراب است
خلایق ناله از هجران نمایند
گروهی محتکر هم با وقاحت
به پستوها تو را زندان نمایند
شَوَد از کارِشان آشفته بازار
که جیبِ خود پُر و پیمان نمایند
چرا مهر و وفا را بُردی از یاد
شکایت از تو بر دیوان نمایند
سفر کردی دگر از خانهی ما
تو را در کاخها مهمان نمایند
شب عید آمد و از باب و مادر
تمنّایَت همه طفلان نمایند
شدی در بسته بندیها تو محصور
تو را آذین به هر دکّان نمایند
شدی کالایِ لوکسِ صادراتی
مکانت در فرنگستان نمایند
به آمریکا و پاریس و به لندن
تو را هر سوی سرگردان نمایند
فرنگیها تو را با عزّت و جاه
خرید از شهرِ رفسنجان نمایند
نبود آنجا اگر مقدارِ کافی
خرید از خطّهی سمنان نمایند
گذارت نیست در جاهایِ محروم
تو را راهی سویِ تهران نمایند
تو خندانی ولی از هجرِ رویت
ضعیفان دیده را گریان نمایند
تماشایت نمایند از رَه دور
که شاید زخمِ دل درمان نمایند
نمودی پشت بر مسکین و درویش
که نفرین بر تو مظلومان نمایند
جمالت را اگر در خواب بینند
دولُپّی از تو نوشِ جان نمایند
گمان کِی بود مَردُم را در این شهر
که قیمتها چنین طُغیان نمایند
بساطِ زندگی را بینِ مردُم
چنین در ورطه ی طوفان نمایند
گروهی نانِ شب را گشته محتاج
گروهی برّه ها بریان نمایند
گروهی در کَپَرها خفته در خواب
گروهی کاخها بنیان نمایند
زِ تو شکوه نمودم نزدِ قاضی
که شایَد مشکلم آسان نمایند
ولی قاضی نشد یارَم در این باب
تمامِ قصّه را کِتمان نمایند
تو همسنگِ طلا و زعفرانی
حفاظت از تو ماموران نمایند
به جایِ خوردنت منبعد مَردُم
تو را بَر سینه آویزان نمایند
به این نرخی که داری پسته امروز
تورا بایَد که گُلباران نمایند
شدی همدست با بادام و گردو
تو را یاری گز و سوهان نمایند
همان یارانِ بی مهر و وفایت
تمامی نقض بر پیمان نمایند
به تو همراه و بر ما پشت کردند
کنون یاری به دلّالان نمایند
زِ قیمتهایِ بالایِ نجومی
سَفَر تا زهره و کیوان نمایند
سرِ جنگ و ستیزت هست امروز
زِ تو شکوه همه یاران نمایند
چه خوش باشد اگر روزی ببینیم
بهایَت را کمی ارزان نمایند
خلاصه داستانت طنزِ تلخیست
که آن را هر کجا عنوان نمایند
گروهی تاجرِ بی عدل و انصاف
از این اوضاع دست افشان نمایند
به دست آرند هر یک سودِ سرشار
چو اسبِ سرکشی جولان نمایند
سپس با رشوه و با رانت خواری
هر آنچه مِیلشان شد آن نمایند
(فدایی)باشد امّیدش که روزی
تناول از تو محرومان نمایند
خوش آن روزی که بینیم کودکان را
که چون تو جمله لب خندان نمایند
سلام و عرض ادب
پیشاپیش فرارسیدن
بهار و عید نوروز را خدمت همه شما تبریک
و تهنیت عرض می کنم💐🌾🌺🌿🎋🌸
#علی-برخی
#فدایی
🔊 کانال خبری دیزان 🔊
https://eitaa.com/dizanian
به نام خالق زیباییها
به مناسبت میلاد خجستهی حضرت فاطمهی
معصومه (س)و روز دختر
مژده اِی یاران که روزِ دختر است
روزِ میلاد است وجَشنی دیگر است
هست دختر برکتِ هر خانه ای
این بشارت گفته ی پیغمبر است
گفت پیغمبر که دختر رحمت است
هدیه بر احمد(ص) عطایِ کوثر است
جایگاهِ دختران باشد رفیع
وعده ی قرآن و قولِ داور است
گُل اگر دارد به بستان جلوهای
حُسنِ خود را وامدار دختر است
ارزشِ دختر به نزدِ بابِ و مام
بیشتر از هرچه دُرّ و گوهر است
خانه با دختر مصفّا می شود
در میانِ مسلمین این باوَر است
در چنین روزی در این ایّامِ سعد
شادمان ذُرّیه ی پیغمبر است
دُختری آمد به دُنیا بی بدیل
از دگر نِسوانِ عالم برتر است
بدر سیما ماه طلعت دختری
طعنه زن بر ماه و مهرِ خاور است
یاسِ دیگر بَعدِ زهرایِ بتول
از تبار و دودمانِ حیدر است
راویِ عشق است و نسلِ مرتضاست
او که خود ساقیِ حوضِ کوثر است
عَمِّ او باشد امام مُجتبی
او کریمِ اهلبیتِ اَطهَر است
هست از نسلِ حسین سردارِ عشق
داستانِ کربلایَش محشَر است
ترجمانِ عشق را در او ببین
که او دراین وادی نماد و مظهراست
عشق را باید از او آموختن
بر شهیدان مقتدا و سرور است
سیّدِ سجّاد(ع) شد چهارم امام
بَر سَرَش تاجِ ولایَت زیور است
حضرتِ باقر(ع) امامِ پنجمین
شیعیان را مُقتدا و رَهبَر است
جَدِّ او صادق(ع) بُوَد رُکنِ شِشم
کشتیِ دینِ نَبی را لَنگر است
پایه ریزِ شیعه ی اَثنی عَشَر
با درایت پاسدارِ سنگر است
بابِ او موسیِ کاظم(ع) نامِ اوست
بَر امامَت هفتمینَش اَختر است
هشتمین رکنِ امامت گر رضاست
او علی موسی الرضا راخواهر است
روزِ مولودِ همین دختِ عزیز
جشن و شادی شیعیان را یکسَر است
حضرت معصومه(س) باشد نامِ او
قوّتِ قلبِ پدر، هم مادر است
نجمه خاتون مادرش مسرور و شاد
طِفلِ خود چون جان گرفته دَر بَر است
در مَقامِ خواهرِ شاهِ چراغ
خطبه ها هر جا به رویِ مِنبر است
دست افشان، پایکوبان، شیعیان
نُقلِ مجلِس عود و مُشک و عَنبَر است
کوچه ها را بسته آذین سَر به سَر
شیعه را امروز شوری در سَر است
ثبت در تقویمِ این شهر و دیار
یک چنین روزی به نامِ دختر است
افتخارِ دُختران در دینِ ما
پیروی از دخترِ پیغمبر است
چون قَلَم بر نامِ دختر زَد رَقَم
مَست شد کِلک و گُل آذین دفتر است
در گُلستانها فراوان هست گُل
دختر از هر دسته گل زیباتر است
خانه از این گُل معطّر می شود
خوشتر از عطرِ گلابِ قمصر است
در نظامِ آفرینش نقص نیست
دخترِ امروز فردا مادر است
وصفِ دُختر را در آوردن به نظم
بر(فدایی) افتخاری دیگر است
اوّل ذیقعده سالروز ولادت باسعادت کریمه اهلبیت حضرت فاطمه ی معصومه(س)و روز
دختر بر همه شیعیان و ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت و علی الخصوص بر دختران و بانوان سرزمین ایران فرخنده باد 💐🎋🌸🌾🌺🥀
#علی_برخی
#فدایی
به نام خدا ی شهیدان
سروده ای در توصیفِ شهدای خرداد ماه
روستای دیزان طالقان شهید همّتعلی ادیبی اولین شهید استان البرز
شهید امرالله سلطانیان و
شهید خدابخش ادیب پور
یادشان گرامی راهشان پر رهرو 🙏
ماهِ خرداد و دِلَم مِیل به بُستان دارد
همچو طفلی که به سَر شوقِ دبستان
دارد
شُد گُل آذین همه جا دشت و طبیعت
به بهار
هَر دِلی میل به صحرا و بیابان دارد
سِیرو گَشتی که تمنّایِ دل و جان شده
است
آن دیاریست که جا در دِل و دَر جان
دارد
طالقان است که دل، از همه عُشّاق رُبود
سیزده گنجِ زِ اصحاب و زِ یاران دارد
طالقان خاتمِ خوش نقش و نگار است
بَلی
که نگینی به بَرَش چون دِهِ دیزان
دارد
با گُل وسبزه منقّش شده آن وادیِ عشق
لاله و یاسَمَن و سُنبل و رِیحان دارد
گفتنی هست فراوان ز گُل و فصلِ بهار
کِلکِ من مِیل به توصیفِ شهیدان دارد
آن شهیدان که به خُرداد نمودند عُروج
اَوّلینش زِ پِدَر ریشه به (دیزان) دارد
نامِ فامیل ادیبی و زِ طُلّابِ قُم است
مادرَش اصل و نَسَب ریشه زِ (ناریان)
دارد
نامِ او (هِمّتعلی) همّتِ او مردانه
که به سالِ چهل و دو رَهِ مِیدان دارد
به دِلَش عشقِ خمینی به سَرَش شورِ
جهاد
رو به میدان شُد و سَر بَر سرِ پیمان
دارد
جان و سر داد به راهِ هدف و دین و
وطن
نزدِ حَق جا به سرِ سفره ی اِحسان
دارد
بشنو اکنون ز شهیدِ دِگری از دیزان
که به دستورِ خدا گوش به فرمان
دارد
بود او ذاکرِ و مدّاح به اولادِ علی (ع)
نوحه و مرثیه بر شاهِ شهیدان دارد
سالِ شصت و سه به یارانِ شهیدش
پیوست
نامَش (امرالله) و دِل مَملُوِ ایمان دارد
ماهِ خرداد گُلِ لاله ی ما پَرپَر شد
بعدِ او کِی دلِ ما مِیلِ گُلِستان دارد
خونِ پاکش به شلمچه به زمین ریخته
شد
آن زمین لاله ی پَرپَر چه فراوان دارد
مادرَش داشت به دِل حسرتِ دامادیِ
او
بود دلخوش که چنین سَروِ خرامان
دارد
چون جوانَش شده راهی سویِ میدانِ
نَبَرد
گریه بَر چشم شب و روز چو باران
دارد
سیزدهم روز زِ خرداد در آن بُرهه ی
سخت
آن خبر آمد و او سینه ی بریان دارد
سالها در غَمِ هجرانِ پسر ناله نمود
کَس ندانَد چه به سَر گردشِ دوران
دارد
اُمِّ لیلایِ زمان گشت همان مادرِ پیر
اشکِ او خشک نشد این مگر امکان
دارد
حال او بارِ سفر بَست به جنّاتِ نَعیم
نزدِ فررند کنون چهره ی خندان دارد
باب و مادر سویِ فرزند عزیمت کردند
میزبان قصدِ پذیرایی از ایشان دارد
کِی اَمانَم بِدَهَد اشک که تحریر کُنَم
گفتنی آنچه که دِل غُصّه ی پنهان دارد
از شهیدِ دگری حال سُخَن بایَد گفت
نامِ زیبایِ (خدابخش) به دوران دارَد
بود محجوب جوانی، همه تدبیر وخِرَد
حال در راهِ خدا پای شتابان دارد
او که از جان و زِ دِل پیرُوِ دستورِ خداست
جان و سَر در طَبَق و بَر سَرِ پیمان دارد
اینچنین رَسم وَفاداریِ مردانِ خداست
پَس خدا بَر سَرِ او سایه ی احسان دارد
گشت سربازِ وَطَن عازمِ میدانِ نَبرد
که نشان از گُلِ ما جبهه ی مهران دارد
مادرش چشم به رّه داشت به امّیدِ وصال
خبری آمد و او دیده چو باران دارد
قَدِ سَروِ پِدَرش خَم شد از این داغِ فراق
از بَصَر اَشک چُنان اَبرِ بَهاران دارد
دُختری داشت (خدابخش) به هنگامِ عُروج
مادر از مهر سَرَش بَر سرِ دامان دارد
طفلِ دیروز که امروز خودَش شد مادر
چشم دَر راهِ پِدَر حالِ پریشان دارد
لاله روییده سرِ خاکِ شهیدان امروز
نامشان جایگهی تا مَه و کِیوان دارد
داغشان بَر جگرِ مامِ وطن سنگین است
سرفَرازی همه جا سَختی و تاوان دارد
اگر امروز وطن ایمن و دَر صُلح و
صَفاست
ایمنی اَز قِبَلِ خونِ شهیدان دارَد
زنده هستند شهیدان و همه ناظِرِ ما
این بشارت به شهید آیهی قرآن دارد
شوقِ بسیار به کِلک است به توصیفِ شهید
توسَنِ طَبعَم عجب مِیل به جولان دارد
لَب بِبَندَد زِ سُخَن شاعرِ شوریده کنون
لیک ناگفته در این باب فراوان دارد
از غَمِ هِجرِ شهیدان و زِ اَندوهِ فِراق
اشکِ چشمانِ (فدایی) سَرِ طُغیان دارد
#علی_برخی
#فدایی
طنز گونهای اجتماعی انتقادی
(رویایِ شیرین)
به یک روزِ دلانگیزِ بهاری
گهی بیرون زَدَن از خانه بد نیست
چو مجنون سر نهادن دَر بیابان
چو او گاهی شدن دیوانه بد نیست
نمودن سِیر و گشتی در طبیعت
کنارِ بسترِ رود خانه بد نیست
نگارت هم تو را باشد به همراه
گپ و گفتی هم عشقولانه بد نیست
اگر صوتِ دلانگیزِ هَزاری
نوازَد گوش را مِهرانه بد نیست
کنارِ چشمه ای اُطراق کردن
در آنجا صرفِ یک صبحانه بد نیست
نسیمِ دلنوازِ صبحگاهی
زَنَد زلفِ چَمَن را شانه بد نیست
گهی در طالقان باشی به تفریح
گهی در اصفهان اَبیانه بد نیست
صدایی گر نوازد گوشِ جان را
که باشد نَغمهای شادانه بَد نیست
گهی از پیرِ دنیا دیده ای هَم
شنیدن نُکته ای پَندانه بد نیست
بجویی گر زِ پاکان راهِ مقصود
بیابی گَنج در ویرانه بَد نیست
به زَعمِ باب و مادر گاه گاهی
شَوی آن کودکِ دُردانه بد نیست
گرفتن از بُزرگان عیدِ نوروز
تِراولهایِ چند عیدانه بد نیست
چَپاوُل کَردنِ جیبِ پدرها
چِهِل پنجاه هزار روزانه بد نیست
صِداقت چون خریداری ندارد
گهی هم نقشه ای رِندانه بَد نیست
کَمی دولَت شَوَد گر دست و دِل باز
اضافه گر شَوَد یارانه بَد نیست
حقوقِ ماهیانه گردد اَفزون
پس اندازی شَوَد سالانه بَد نیست
کُمَک خواهی ز دولت در معیشَت
پَذیرایَت شَوَد سامانه بد نیست
شَوی گر مُنتَفِع زین سودِ سرشار
نباشد دام جایِ دانه بد نیست
به جایِ شصت لیتر بنزین به هر ماه
دویست لیتر گر شَوَد ماهانه بَد نیست
اگر نرخش نسوزاند دلَت را
برنجِ دودیِ آستانه بد نیست
برنجِ دم سیاه چون یک سراب است
به جایش کاسهای نیم دانه بَد نیست
کباب و مرغ بریان نیست مقدور
خرید شانهای مُرغانه بَد نیست
پس از آن در کنارِ خانواده
تَناوُل اُملِتی عَصرانه بد نیست
تُنِ ماهی خوری شِش ماه یکبار
بِرَندَش هم بُوَد شیلانه بَد نیست
به قَصّابی ببینی پشتِ شیشه
که یک گوسفند آویزانه بد نیست
ببینی رویِ ماهش را زِ نز دیک
وَ یا بویَش کُنی دُزدانه بَد نیست
خریداری کُنی گر اَندکی گوشت
خوری یک دیزیِ جانانه بد نیست
اگر در روزِ گرمِ تیر و مرداد
خوری چند قاچ هندوانه بد نیست
اگر مستاجری و خانه بَر دوش
کَمی انصافِ صاحبخانه بَد نیست
تو که حِیرانی از نرخِ اجاره
دَهَد دولَت به تو کاشانه بد نیست
میسّر نیست خریدِ مسکنِ مهر
کانِکسی هم به جایِ خانه بَد نیست
کانکس و خانه دیگر چون سراب است
بیابی چون کبوتر لانه بد نیست
به رویا گر سفر کردی به شیراز
هتل جایِ مسافر خانه بد نیست
اگر خواهی تو جنسِ لوکس و قاچاق
سَفَر کَردَن گهی تا بانه بد نیست
ز چین کَمتر بیاریم جِنسِ بُنجُل
بمانَد رویِ پا کارخانه بد نیست
اگر ثابت بماند نِرخِ ماشین
نگردد جا به جا روزانه بد نیست
پرایدی را که با بنز هَمطراز است
به ما قسمت شود یکدانه بد نیست
به دنیا بی رقیب است لا مُروّت
برایِ اِبتیاعَش چانه بد نیست
تصادف گر کُنَد با گُربه یا موش
نیایَد سَر به ما پِیمانه بَد نیست
کنون بایَد رَوان شُد جایِ دیگر
گُذاری جانبِ گُلخانه بَد نیست
برایِ کارمندِ خُفته در خواب
کَمی هم کارِ مسئولانه بد نیست
اگر لیسانس دیدی بی سَواد است
بَرایَش درسِ مکتب خانه بد نیست
برایِ تکیه بر میزِ ریاست
خریدِ مَدرکی دُزدانه بَد نیست
شَوَد گر زندگی وفقِ مُرادَت
همه شمع و گُل و پروانه بَد نیست
اگر خواهی شَوی فارِغ ز غَمها
شنیدَن نغمه ای مَستانه بد نیست
کُرونا رَخت بَر بَندَد ز دنیا
رَوَد بیرون زِ شهر و خانه بد نیست
همین رُویا که شیرینتر زِ قند است
نباشد قصّه و افسانه بد نیست
اگر شد اندکی زینها مُیَسّر
نماز و روزهای شُکرانه بد نیست
(فدایی) خواب دیدی خیر باشد
ولی خوابی چنین شاهانه بَد نیست
سلام وعرض ادب خدمت یکایک شما عزیزان
همگروهی در روزهای پایانی فصل بهار روز آرام و پرنشاطی داشته باشید
ان شاءالله🙏❤️🌺🌿💐🌾
#علی_برخی
#فدایی
تقدیم به ساحت قدسی امام عصر(عج)
(حسرت دیدار)
بَر وصالِ یار دل غرقِ تمنّا مانده است
یار امّا غایب و دور از نظرها مانده است
حسرتِ دیدار بَر دِل دورِ گردون در شتاب
جسم اینجا دِل به جایِ دیگری جا مانده
است
چند روزِ عمر بر انسان نباشد اختیار
کَس نداند عمرِ او تا کِی به دنیا مانده
است
جمعه هایِ انتظارم یک به یک آیَد زِ راه
باز دِل در انتظارِ روزِ فردا مانده است
گر چه پنهان است امّا جلوه گر باشد چو
ماه
چشمها بَر قامَتَش محوِ تماشا مانده است
بی حضورَش نیست گُل را مِیل بر نَشو و نَما
باغ و گُل در حسرتِ آن سروِ بالا مانده است
تاگُلِ نرگس نیاید بوستان بی رونق است
بلبل از هجر و فراقش ناشکیبا مانده است
او به غیبت، در جهان نامَردُمی دارَد رواج
کشتیِ عالَم اسیرِ موجِ دریا مانده است
محرمِ اسرار، او میخواهد و ما نیستیم
همچنان در پرده رازِ این معمّا مانده است
عاشقان را نیست دیگر تابِ هجران و فراق
شوقِ دیدارَش به سَرحَسرت به دلها مانده است
هرکسی با درکِ خود از وصفِ او گوید
سخن
باز هم ناگفتهها بسیار بر جا مانده است
بر (فدایی)بی حضورِ آن مَهِ دور از نَظَر
نِی دگر مِیلی به تحریر و به انشا مانده
است
اَللهّمَّ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج
#علی_برخی
#فدایی
@dizanian
به نام خدا
چندروز پیش اتومبیلی در جادهی جدید هشتگرد به طالقان به درّه سقوط کردکه
متاسفانه باعث از دست دادن جان یک هموطن و مصدومیت چند تن دیگر شد به همین بهانه چند بیتی از جادهی جدید و شرایط طالقان سرودم
(صنعت گردشگری)
از مهستان جادّهای احداث شد تا طالقان
بابتِ این لطف از دولت تشکّر میکنیم
هفت فرسخ طولِ آن و بیست و چند سال
ساختِآن
بابتِ این کارِ پُر سرعت تشکّر میکنیم👏
سالها چشم انتظاری بر سر آمد حالیا
رفت و آمد شد کمی راحت تشکّر میکنیم
در زمستان بسته باشد چون خطر در
پیشِ روست
جادّهای باشد پر از وحشت تشکّر میکنیم
فصلِ تابستان درآنجا رفت و آمد دائر است
بابتِ خدمت در این مدّت تشکر میکنیم
گر نشد در آن رعایت هیچ استانداردها
بابتِ حُسنِ مدیریّت تشکّر میکنیم🙈
خسته از آن شیبِ تندش پورشه و بنز و
پژو
نیست جایِ سرعت و سبقت تشکر
میکنیم
ایمن از سرقت بماند تابلو هشدارها
از جنابِ دزدِ بی غیرت تشکّر میکنیم🤔
چند مجرم گر سرِ آنها رَوَد بالایِ دار
تا شود بر دیگران عبرت تشکّر میکنیم
آپشنهایی که دارد جادّه، باشد بیشمار
بیشتر زآنها شود صحبت تشکّر میکنیم
یک تونل دارد به طولِ نهصد و پنجاه متر
بابتش هر روز و هر ساعت تشکّر میکنیم
بیست مترش گشت حفّاری پس از این
سالها
مابقی هم هست در نوبت تشکّر میکنیم🤔
بشنوید از طالقان و حالِ خوبِ مردمش
شاملش شد این همه نعمت تشکّر میکنیم
میرود تهران و قزوین آبِ سدّ طالقان
بر خودش چیزی نشد قسمت تشکّر
میکنیم🤔
در پیِ آسایش و آرامشِ ژنهایِ خوب
ساختند سدّی به این وسعت تشکّر میکنیم
شد بلایِ جانِ مردُم صنعتِ گردشگری
گر شود آواره این صنعت تشکّر میکنیم
جز زباله خیرِ گردشگر نشد شامل به ما
از مدیران هم از این بابت تشکّر میکنیم
از پزشکانِ مجرّب نیست در آنجا نشان
نیستند راضی به این زحمت تشکر میکنیم
خانهی بهداشت در آنجاست معمور و
به روز
از وجودِ این همه نعمت تشکّر میکنیم
ما از آنهایی که باشد کارشان خدمت به
خلق
از صمیمِ قلب و بی منّت تشکّر می کنیم👏
راهِ مسئولین اگر باشد صراطِ مستقیم
این شود بر جملگی عادت تشکّر میکنیم
زیرمیزی گر شود منسوخ روزی زاین دیار
با هر عنوان و به هر صورت تشکّر میکنیم
آن عزیزانی که هستند حافظِ این مرز و بوم
از برایِ حفظِ امنیّت تشکر می کنیم
در نهایت از تمامِ قشرهایِ مختلف
گر که هستند منشا خدمت تشکّر میکنیم
گر(فدایی) باکنایه گاه می گوید سخن
چون خدایش داد این رخصت تشکّر
میکنیم🙏
#علی_برخی
#فدایی
تقدیم به ساحت قدسی امام
عصر(عج)
اِی سفیرِ مهربانی دَردِ هجران تا به
کِی
سوختن از این فِراق و هِجرِ سوزان
تا به کِی
روی کردی در نِقاب ای ماهِ پنهان
از نَظر
انتظار و حسرتِ جمعِ پریشان تا به
کِی
دشمنان در تُرک و تازی دوستان در
عُزلَتَند
توسَنِ نامَردُمی در حالِ جُولان تا
به کی
هر طَرف سازم نَظَر باشد نِفاق و
دُشمنی
طُعنه بشنیدن زِ کُفّار و مُسَلمان تا
به کِی
رَخت بَر بسته ز گیتی عدل و داد و
عاشقی
کِشتیِ عالَم اَسیرِ موج و طوفان
تا به کِی
مَزرَعِ دلها خزان و نیست اُمّیدِ
بَهار
سَر به زیرِ پَر نهاده عَندلیبان تا
به کِی
رُخ بر اَفروز و جهان روشن کُن از
اَنوارِ خود
غیبَتَت اِی ماه ،ای خورشیدِ تابان
تابه کِی
وقتِ آن باشد که رازِ کُهنه را اِفشا
کُنی
ماندنِ در پَرده و این رازِ پنهان تا
به کِی
گر بیایی بر جهان حاکم شود انصاف
و عدل
تو به غیبت این همه عصیان وطُغیان
تا به کی
جمعه ها قلبِ(فدایی)سوزَد از دَردِ
فِراق
حسرَتِ دیدار بَر دِل، چشمِ گریان تا
به کِی
اَلّلهُمَ عَِجّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#علی_برخی
#فدایی