#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
الهی کاش چشمم تر نمیشد
و این گهواره بی اصغر نمیشد
خوشم با یادگاریهات ای کاش
که زخم ناخنت بهتر نمیشد
غماهنگی گرفته مادر تو
زِ خون رنگی گرفته مادر تو
از آن دَم که نفس در سینهات سوخت
نفس تنگی گرفته مادرِ تو
جهان را خندهات میساخت مادر
تو را بالا که میانداخت مادر
چه آمد بر سرت در این چهل روز
که روی نِی تو را نشناخت مادر
غم تو درد من داغ حرم داشت
پدر بعدِ برادر پشت خم داشت
یکی از شعبههایش بر دلش رفت
سهشعبه کاشکی یک شعبه کم داشت
تو را زد حرمله یک خیمه پاشید
تو را زد بعد از آن هم آب نوشید
فقط بر پوستی بند است این سر
گلویت را سهشعبه بد تراشید
پدر را با پسر با هم چرا زد
به روی سینه زخمی بی هوا زد
نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال
دقیقا روی آن یک نیزه را زد
شاعر: #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#محاوره
شب و روزام اینطوری سر نمیشه
بدتر از این میشه بهتر نمیشه
دلمو به گهواره ش خوش نکنین
اینا واسم علی اصغر نمیشه
حرمله وصله جونمو گرفت
عصای قدّ کمونمو گرفت
مگه من چند تا دیگه پسر دارم
حرمله یکی یدونه مو گرفت
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزه دار،داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
سندی بودی که رو شدی علی
هق هق بغض گلو شدی علی
آرزوم بود ببینم بزرگ شدی
حالا هم قدّ عمو شدی علی
شعر از گروه #یا_مظلوم
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام
قدری به کمان بگیر دندان...آرام!
ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن!
برگرد...نرو تو را به قرآن...آرام
شاعر: #عارفه_دهقانی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
به دست حرمله تا که کمان رفت
دگر از پای بابایت توان رفت
جهان شد پیش چشم من سیَه تا
سفیدی گلویت را نشان رفت…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
صدای وای وای عالمینه
تموم دشت غرق شور و شینه
عبا برداشت مولا...چند ساله
که تابوتت سر دوش حسینه
الهی نشکنه مردِ ستیزی
نشینه رو دلی داغ عزیزی
برای دلخوشی زینبش بود
عبا آورد...یعنی مونده چیزی
یه عده تا که اسمش رو شنیدن
برای کشتنش با سر دویدن
جلو چشم کتاب الله ناطق
رسول اکرمو سر میبریدن
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#حضرت_محسن_بن_علی_ع_شهادت
داغیست که آتش زده بر هر چه در است
دردیست که شش ماهه از آن با خبر است
این مرثیه هر بار مروری شد، دید:
جانسوزتر از تیرِ سه پر، میخ در است
دنبال خوشی نگرد ای حال خراب
در شور و شعف نباش ای چشم پر آب
تقویم خدا دوازده ماه، گریست
در غصه ی شش ماهه ی زهرا و رباب
میخواست که دشت را ز خون واحه کند
راه همه را جدا ز بیراهه کند
جانم به فدای خاندانی که در آن
شش ماهه اش اقتدا به شش ماهه کند
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیّ( علیه العنة)بِسَهْمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ…
و شاید زبان حال سیدالشهدا ارواحنا فداه
در گودی قتلگاه با شش ماهه اش این بود:
ای صورت قرص ماهت آیینه ی من
دشمن چو گرفت در دلش کینه ی من
یک تیر سه شعبه رفت در حنجر تو
یک تیر سه شعبه رفت در سینه ی من…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
گیرم اصلاً طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده های آخر او را کجا پنهان کند... ؟
شاعر: #مجید_تال
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نگاهت کردم اما درهمی تو
میان لخته خونها مبهمی تو
تورا قطعه به قطعه چیدم اما
چرا هرجور میچینم کمی تو
سرت را ابن ملجم ها شکستند
و پهلوی تو را با پا شکستند
جوانم مرد و پیشم کل کشیدند
سر پیری غرورم را شکستند
مشو راضی که با خجلت بگردم
دراین صحرا به صد زحمت بگردم
زمان بردنت دلشوره دارم
نیوفتی از عبا دورت بگردم
کنارت عمر من سرآمد اکبر
ز خیمه عمه مضطر آمد اکبر
ز جا برخیز تا برخیزم از جا
دوباره حرف معجر آمد اکبر
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
کنار اشکِ دریا روضه ی ماست
غمش امروز و فردا روضه ی ماست
قیامت هم ، دو تا دست بریده
به روی دست زهرا روضه ی ماست
***
به ماه این قبیله تا رسیدیم
به خورشید جهان آرا رسیدیم
زیارت شد شروع ، از باب العباس
ز تاسوعا به عاشورا رسیدیم
شاعر: #میثم_مؤمنی_نژاد
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
نوبت به لبان خشک عباس رسید
نقاش چقدر آه باید بکشد
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
تا بار «دوازده» زده از کینه
خنجر، خنجر، دوباره خنجر، خنجر
شاعر: #محسن_عسکری
@dobeity_robaey