eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
پیر گشتی آخرش پای علی، ماه علی! بی تو می‌میرد علی، برخیز همراه علی! ✍ @dobeity_robaey
چون لاله به پشت در شکفتی زهرا از شدت درد ، شب نخفتی زهرا میسوزم از این داغ ، که تا آخر عمر تو سوختی و به من نگفتی زهرا * تو رفتی و رفت دیگر از چشمم خواب من ماندم و یک سینه از داغ کباب دیدی به کجا کشید کار من و تو؟ زنده است ابوتراب و تو بین تراب * رخش طعنه به شام تار می زد مدینه غربتش را جار می زد خدا داند که در هنگام غسلش کفن بر جسم زهرا زار می زد شاعر: @dobeity_robaey
فرض است اقامه عزای زهرا(س) فرض است کنی گریه برای زهرا(س) سرباز امام عصر (عج) خود باید شد این است پیام روضه های زهرا(س) شاعر: @dobeity_robaey
با توام در! با تو، تا دیوارها هم بشنوند قلبِ «یاسین» است، این یاسی که پرپر می‌کنی شاعر: @dobeity_robaey
از روز ازل چشم تری داشته ایم سودا زده در رهت سری داشته ایم از ما به جزا فاطمه س یادت نرود... ما با تو حساب دگری داشته ایم شاعر: @dobeity_robaey
روزم ز غمت چون شب یلدا...آقا چشمم شده از هجر تو دریا...آقا توفیق اگر رفیق راهم باشد... تا صبح صدایت کنم آقا...آقا شاعر: @dobeity_robaey
یک شهر حسینیه و منبر کوچه ناموس خدا شکسته شد در کوچه یک عمر حسن سرود در هر کابوس یک مرد غریبه...وای مادر...کوچه! دیوار شد از درد تو مضطر مادر شد کوچه هم از اشک شناور مادر من راز نگهدار تو هستم اما این بغض مرا می‌کشد آخر مادر چندیست نگاه تار دارد مادر از در دل داغدار دارد مادر از خویش میان گریه زینب پرسید با شانه‌ی من چکار دارد مادر؟ سخت است که ساکت بنشیند بابا از پیرهنت لاله بچیند بابا گفتی که تو را نیمه‌ی شب غسل دهد تا زخم تن تو را نبیند بابا عرش از جریان خانه اش می‌لرزید از روضه‌ی عاشقانه‌اش می‌لرزید دیوار و در سوخته بود و یک مرد مردی که پس از تو شانه‌اش می‌لرزید شاعر: @dobeity_robaey
سوگند به هر کلام زینب، یارب بر ذکر علی الدوام زینب، یارب از کار فرج گره گشایی فرما امشب تو به احترام زینب، یارب شاعر: @dobeity_robaey
ما قطره ولی وصل به دو دریائیم... ما ذره ولی مهر جهان آرائیم... خوشبخترین مردم دنیا مائیم... چون گریه کُن فاطمه ی زهرائیم شاعر: @dobeity_robaey
جز نام تو را به لب نبُردم... زهرا غیر از تو به کس دل نسپُردم... زهرا در آخر روضه های تو می گویم... شرمنده که از غمت نمُردم زهرا شاعر: @dobeity_robaey
شهید اندوه دوباره می چکید از جسمش شاید دل پاره می چکید از جسمش پیراهن سبزش آسمانی شده بود از بسکه ستاره می چکید از جسمش *** از بام مناره ها شنیدیم تورا در باور خود غلط کشیدیم تو را چشمان خدا از غم تو خیس شده است روزی که میان شعله دیدیم تو را شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت سالروز شهادت محافظ یک عمر از غم‌های زینب آب گشتی پای دفاعِ از حرم بی تاب گشتی آخر شبِ جمعه گرفتی اذن ِدیدار همراه مادر زائر ِ ارباب گشتی شاعر: @dobeity_robaey
شهید یک عمر شهید بود و دل باخته بود بردشمن و نفس خویشتن تاخته بود از پیکر سوخته، نبودش باکی او سوخته ای بود که خودساخته بود شاعر: @dobeity_robaey
شهید دلهای بخواب خفته طوفانی شد چشمان غبار دیده بارانی شد چون خون شهید در رگ ما جوشید ایران همه قاسمِ سلیمانی شد شاعر: @dobeity_robaey
شهید بر صفحه‌ی روزگار نامش باقی‌ست اندیشه و راه ناتمامش باقی‌ست فرمانده‌ی قدس بود پس تا روزِ آزادی قدس انتقامش باقی‌ست شاعر: @dobeity_robaey
شهید اینان ز علمدار ِ حرم می ترسند از لشگرِ شیرانِ عجم می ترسند ماندم چه بلایی سرشان آوردی از دیدن تصویر ِ توهم می ترسند شاعر: @dobeity_robaey
و خـداونـد اگر "واعتصمـو" می گوید از کـرامـات نـخ چــادر او می گوید شاعر: @dobeity_robaey
بر زمین افتادنت اصلا تماشایی نبود ای کسی که پیش پای تو پیمبر شد بلند شاعر: @dobeity_robaey
آن شب به خدا قسم که من هم مُردم در غسل تنت چه خون دل‌ها خوردم تابوت تو را به دوش بردم اما در اصل جنازه‌ی خودم را بردم شاعر: @dobeity_robaey
الهي ای فلک ديگر نگردي اگر دور سر حيدر نگردي الهي اي نَفَس بي ياد زهرا اگر رفتي به سينه برنگردي شاعر: @dobeity_robaey
عقولٌ قاصرٌ عن کُنهِ مَجدِه وَ اَنعَمنا وفَضَّلنا بِحَمدِه چه معراجی از این گودال رفتی! فَسُبحان الّذی اسری بعبدِه شاعر: @dobeity_robaey
از زبان مبارک بی بی... ماه من از ابتدا به هر جا می‌گشت چون سایه پیِ پرتوِ مولا می‌گشت عباس غلامیست که تا آخر عمر دور سرِ بچه‌های زهرا می‌گشت شاعر: @dobeity_robaey
با تو می‌شد عطر و بوی فاطمه احساس کرد عصمت دامان تو، عباس را عباس کرد شاعر: @dobeity_robaey
دادم به حسین(ع) ماهِ دلبندم را پر کردم از اشکِ شوق لبخندم را آن لحظه که میخرید از من زهرا(س) در کرب و بلا چهار فرزندم را! شاعر: @dobeity_robaey
غمی که انس گرفته به سینه را چه کنم عزای دست بریده ز کینه را چه کنم میان آن همه داغی که زینبم گفته خجالت تو ز روی سکینه را چه کنم * یکدم دل او تهی ز آداب نشد جز بهر حسین زار و بیتاب نشد می سوخت از اینکه پسرش سقا بود اما پسر فاطمه سیراب نشد * مثال کوه، ایثار و وفا داشت از اول انس با آل عبا داشت وجودش بس که سرشار از ادب بود ز نام فاطمه شرم و حیا داشت * با آه دل شکسته می گفت حسین محزون و غریب و خسته می گفت حسین می گفت بشیر، از عمود آهن بغضی به دلش نشسته می گفت حسین * اگر چه جز غم دلبر ندارد اگر چه جز دو چشم تر ندارد به زیر لب نوایش این چنین است حسین بن علی مادر ندارد شاعر: @dobeity_robaey