#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
از جنگ برگشته علی یا از سرِ قبر؟!
پشت سرِ تابوت مردِ خیبر افتاد...
✍ #ابراهیم_میرزائی
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
شب است و هفت نفر در سکوت میخوانند
«به عزت و شرف لا اله الا الله»
✍ #احمد_حیدری
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
کوهم ولی از فراق تو لرزیدم
آمد به سرم از آنچه میترسیدم
میسوزم از این داغ که وقت غسلت
رویی که به من نشان ندادی دیدم
✍ #علی_سلطانی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
نه تنها روی زهرا را نبیند
غم پهلوی زهرا را نبیند
خدایا وقت غسلش چارهای کن
علی بازوی زهرا را نبیند
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
تشییع تو بود و آسمان مرثیهخوان
بر خاک تو شُست مرتضی دست از جان
قبر تو ز چشم خاکیان پنهان ماند
آنگونه که ماند اسم اعظم پنهان
✍ #میلاد_عرفان_پور
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
ای خاک! بهار بیخزان باش ای خاک
همسايهی ماه و آسمان باش ای خاک
اين ياسِ کبود، پهلويش مجروح است
با جانِ رسول، مهربان باش اي خاک
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
از داغ تو من به خویشتن میپیچم
این نُسخهی دردیست که من میپیچم
تو دست مرا ز بند وا کردی و لیک
من دستِ تو در بندِ کفن میپیچم
✍مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید
▪️نثار روح استاد مؤید، صلوات و فاتحهای قرائت بفرمایید.
↳ @hosenih
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
نیستی تا پس از این اشک مرا پاک کنی
حقش این بود که امشب* تو مرا خاک کنی
✍ #سیدمیلاد_حسنی
*(دیشب، آنشب)
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
تنها نه فقط گل بهارم رفته
آرامش قلب بیقرارم رفته
زهرا همهی دار و ندار من بود
امشب همهی دار و ندارم رفته
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
گل من چون تو را در گل بپوشم
ز هجران تو خون دل بنوشم
در ایام جوانی قسمتم شد...
که تابوت تو را گیرم به دوشم!...
دعایی زیر لب دارم شبانه
تو آمینگوی ای ماه یگانه
الهی هیچ مظلومی نبیند
عزیزش را به زیر تازیانه
بیا با هم نماز شب بخوانیم
دعای دل به تاب و تب بخوانیم
کتاب قصّهی غمهای خود را
نهان از دیدهی زینب بخوانیم
به خاک افتاده جسم اطهرش بود
به روی دامن فضّه سرش بود
میان آن همه رنج و غم و درد
به فکر غصّههای شوهرش بود
غمت برده ز دل تاب و توانم
تو رفتی من چرا بـاید بمانم
گلویم آنچنان از گریه بسته
که نتوان بهر تو قرآن بخوانم
چرا بال و پر ما را شکستی ؟
نهال بی بر ما را شکستی
الهی بشکند قنفذ دو دستت
که دست مادر ما را شکستی
نگاه نور عینت آتشم زد
تماشای حسینت آتشم زد
تنت را در کفن پیچیدم آن شب
سکوت زینبینات آتشم زد
فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
به طفلی رخت ماتم در برم کرد
الهی بشکند دست مغیره
که در این آستان بیمادرم کرد
✍ #غلامرضا_سازگار
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
فراق فاطمه را بوتراب باور کرد
شبی که چوبۀ تابوت را به شانه گرفت
✍ #سیدفضل_الله_قدسی
↳ @dobeity_robaey
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
چون ماه، شبانه رفت در غربت قبر
شد فاطمه روشنایی ظلمت قبر
وقتی که چهل نفر شده قاتل او
باید بکَند علی چهل صورت قبر
✍ #عباس_جواهری_رفیع
پن: در تاریخ آمده... خسته و تنها، چهل صورت قبر کَند مبادا که...
↳ @dobeity_robaey