eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.5هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
درمانده اگر بار گناهی دارد در سایه ی شش ماهه پناهی دارد در قبر،پدر به سینه چسباند او را شهزاده ببین چه جایگاهی دارد شاعر: @dobeity_robaey
آن کوه که نزدیک ترین قُلّه به ماه است سرشانه ی سقاست به تعبیر رقیه شاعر: @dobeity_robaey
به قصد قُرب فدایی شدن بس است فقط به پای شمع سحر،سوختن بس است فقط برای توشه ی روز قیامت نوکر دو قطره اشک عزای حسن بس است فقط شاعر: @dobeity_robaey
به شعله های سحرگاهِ "عشق"تن بدهند اگر به شب‌پَره ها اذن سوختن بدهند دو ماه گریه برای حسین کردم تا جوازِ اشک عزای حسن به من بدهند شاعر: @dobeity_robaey
تو آن آئینه ای هستی که هنگام تماشایت برای چشم ها گردیده تصویر "حسن" پیدا... شاعر: @dobeity_robaey
از سایبان‌های خنک باید گریزان بود... خورشید اگر خورشید سوزان نجف باشد شاعر: @dobeity_robaey
این گدا دلشوره دارد جا بماند اربعین... کربلای نوکرت را جفت و جورش کن خودت شاعر: @dobeity_robaey
بابا ندیده ای که چه زجری کشیده ام من روی خار تیز مغیلان دویده ام شاعر: @dobeity_robaey
نه چاه بود که غم را به سینه اش بسپارد نه همدمی که دمی سر به شانه اش بگذارد جوانی همه ی نوکران آل پیمبر فدای شاه کریمی که سنگ قبر ندارد شاعر: @dobeity_robaey
تو آن آئینه ای هستی که هنگام تماشایت برای چشم ها گردیده تصویر "حسن" پیدا... شاعر: @dobeity_robaey
چند بیت شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد * عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد * شکر خدا به پیرهنت نیزه‌ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه‌ای نخورد * تو دست و پا زدی، نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه‌ای نخورد شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
یا مَن اَرجُوهُ لِکُلِّ خَیرِ من یعنی نجف هرکجا جز خانه‌ی حیدر به غیر شر نبود شاعر: @dobeity_robaey
عطر سیب صحن دلبرم میاد بخدا همینه باورم..،میاد نفسای آخره..،مطمئنم دم آخری برادرم میاد دست غم تو رو ازم جدا کشید زینب از دوری تو چیا کشید من چجوری زیرِ سایه جون بدم... وقتی جسم تو سه روز گرما کشید از عذابِ بعدِ تو نترسیدن نیزه‌ها امونتو می بُریدن روی تل دست و پا گُم کرده بودم... دست و پا که میزدی می خندیدن کاش اینا خداشونو عوض کنن دین بی بهاشونو عوض کنن خدا لعنتش کنه..،فکر کی بود نعل مرکباشونو عوض کنن! دور خیمه‌های تو غُلغُله بود چشم بد دور و بر قافله بود خولی و شمر و سنان..،جای خودش بددهن تر از همه حرمله بود حرمله عذاب بی اموون میداد مشک عباسمونو نشوون میداد تا که دِقِّمون بده..،گهواره رو جلو چشمای رباب تکوون میداد کوفه زخم دلمو نمک می زد سنگ غم آئینه‌مو محک می زد نزدیکِ محلّه‌ای که درس دادم... منو شاگرد خودم کتک می زد کوچه های تنگ و اون همه فشار... هتک حرمتِ منو به‌روم نیار منی که پرده‌نشین بودم یه عُمر با سرِ بازارِ برده ها چیکار؟! یه بُزُرگی..،زندگیش خراب میشه دلِ سنگَ‌م واسه اون کباب میشه بخدا روم نمیشه سوال کنم... آستینِ پاره مگه حجاب میشه؟! مرهم هیچ‌کسی التیام نبود شونه ای پناه گریه‌هام نبود اون همه بلا توو کربلا دیدم... هیچ مصیبتی شبیه شام نبود داغ بی حسابشو یادم نیار اون همه عذابشو یادم نیار مستای شامی چه بی حیا بودن... مجلس شرابشو یادم نیار اگه با غم تو همدم می شدن این حرامیا هم آدم می شدن میدونم زیر سر خیزرونه... دندونات یکی یکی کم می شدن باید این شب‌و به روز بدل کنم مشکل فراقِمونو حل کنم حالا که تو نیستی پیشم..،بایدَم یادگار مادرو بغل کنم شاعر: •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
برای شاهِ ما «فرزند» با «رعیت» ندارد فرق از آن نانی که «اکبر» خورد، «جُونَش» لقمه برمی‌داشت @dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌷 را خدمت حضرت حانیه (دلسوز فرزندان)، رحیمه (با محبت)، مکرمه (بزرگوار)، عطوفه (با عاطفه)، حکیمه (با حکمت)، مشکات نور الله (چراغدان نور الهی)، ولیة الله (دوست خدا)، سیده‌ی نساءِ دو عالم فاطمه‌ی زهرا (س)، تبریک عرض می‌کنیم. هیئت کلاسِ حضرتِ زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی‌شود @hosenih
من فقط یک نوکرم، کار خودم را می‌کنم او خودش هر وقت لازم شد به نوکر می‌رسد دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست تا روی پای نوکر‌ی‌ام ایستاده‌ام مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم من زنده‌ام به نوکری خانه‌ی شما! پس نوکری به کار نگیری به جای من! سرمایه‌ی من نوکریِ حضرت سلطان هر ثانیه‌اَش ناب‌ترین گنجِ زمان‌ست بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند بهترین آوازه‌ها در خادمیِ کوی توست شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد آبرودار شدن، ماحصل نوکری است هست، عزت همه‌اش تحت لوای حَسَنین تا غلامت شدیم فهمیدیم نوکری، احترام هم دارد آبروداری ما بی آبروها پای اوست تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست من مفتخر به نوکری حضرت توأم تو سفره‌دار هستی و من دعوت توأم حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته‌ایم با نوکری تو همه عزت گرفته‌ایم عشق تو شغل شریف انبیای عالم است در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین با نوکریِ آل علی زنده‌ام فقط عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست تا نفس دارم درِ این خانه خدمت می‌کنم از نوکری توست به هرجا که رسیدیم یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست مادرم با نمک روضه بزرگم کرده من به این نوکری از کودکی‌ام منصوبم عمری به عشق نوکریِ تو دویده‌ام حالا که اوفتاده‌ام از پا نمی‌خری؟ ذره‌ای هم که آبرو داریم همه از نوکری او داریم نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند دلخوشی‌ام چیست به جز نوکری؟ حیدری‌ام حیدری‌ام حیدری از همان روز ولادت شده‌ام پابستت قِدمت نوکری‌ام از سَنَواتم پیداست مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا نوکریِ خانه‌ی زهرا به دردم می‌خورد خدمت‌گزار اهل خرابات اگر شدی ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده‌ست به قول مُرشد ما، بسته‌ است بارش را با نوکری‌ات سینه‌زن شوکت گرفته هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته دم تو گرم و کرم‌خانه‌ی شما آباد که بین خانه‌ی تو گرم نوکری هستم •┈┈••✾••┈┈• تک‌بیتی‌ها، دوبیتی‌ها و رباعیات حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین شروع می‌کنم این ماه را به نام حسین @dobeity_robaey
از یک بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس... نیزه‌ها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است ** بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود در حقیقت آن خرابه، قتلگاه زینب است ✍ @dobeity_robaey
کرمان خونِ دل ما، آب وضو خواهد شد سجاده‌ی سُرخ ما، رفو خواهد شد هرکس که به آئینه‌ی ما سنگ زده با پاسخ سخت، روبه‌رو خواهد شد@dobeity_robaey
در حقیقت سندِ عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ "نوکری" ماست که امضا می‌شد@dobeity_robaey
صد زخم به بال و پر، کبوتر دارد این یاس، نشانه‌های مادر دارد با سر به حضور او مشرف شده است بابا چه ارادتی به دختر دارد!@hosseinieh_net@dobeity_robaey