eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
12.2هزار دنبال‌کننده
712 عکس
130 ویدیو
6 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
در فصل بهار خود خزان را دیدی آن غصه که می‌برد امان را دیدی از کرببلا و از مصیبت‌هایش ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی ✍ @dobeity_robaey
یکی این سان، یکی این گونه باید که شام و کوفه را رسوا نماید ببین پیشانی زینب شکسته بگو اخت المصائب لب گشاید به حق بر فاطمه بوده است، نائب که یک لحظه نشد در صحنه، غائب در این عالم به غیر از «امّ‌کلثوم» برادر را که شد اخت المصائب؟ کسی نشناختت، ‌ای دخت مظلوم! نباشد قدر تو بر خلق، معلوم اگر زینب بُوَد امّ المصائب تویی اخت المصائب، «امّ‌کلثوم»! @hosseinieh_net@dobeity_robaey
ای مرهم زخم دل و غم‌خوار پدر! هم غم‌خور مادریّ و هم یار پدر در لیله‌ی قدرِ آخرِ عمرِ علی شد مهر تو، سفره‌دار افطار پدر داغ است، دل لاله‌ی صد چاک دمشق زآن گل که بُوَد به تربت پاک دمشق خورشید به سوگ «امّ‌کلثوم» گریست تا ماه مدینه خفت در خاک دمشق هم ماه مدینه است و هم زهره‌ی شام همه عمّه و هم خواهر و هم دخت امام ای دوست! اگر سوریه رفتی برسان از جانب ما به «امّ‌کلثوم»، سلام در دفتر عشق، حرف منظوم شدم تا آینه‌دار پنج معصوم شدم هر کس به ردیف عشق نامی را خواند من خادم بیت «امّ‌کلثوم» شدم هم دختر خورشیدی و هم دختر ماه هم خواهر مجتبی و هم خواهر شاه بعد از سخنان تو بگفتا زینب: لا حول و لا قوّة الّا بالله @hosseinieh_net@dobeity_robaey
غم بر دل هر پیر و جوان است امشب ماتم زده بغض آسمان است امشب در سوگ غریبانه‌ی «امّ‌کلثوم» محزون، دل صاحب الزّمان است امشب تا آخر خط به خاطر مکتب رفت جانش اگر آمد از جفا بر لب، رفت در مهر و وفا بر «امّ‌کلثوم» نگر دنبال حسین، همره زینب رفت در راه شما هر که قدم بگذارد پا در حرم جود و کرم بگذارد فردا نکند شفاعت از او زهرا در حقّ شما کسی که کم بگذارد آن شب که پدر به خانه، مهمان تو بود تو جان پدر بودی و او جان تو بود آن کس که تمام خلق مهمان وی‌اند آن شب به سر سفره‌ی احسان تو بود @hosseinieh_net@dobeity_robaey
چه جان‌هایی که بر لب دیده‌ای تو چه غم‌ها در دل شب دیده‌ای تو به غیر از روضه‌ی جان‌سوز گودال... هر آنچه دیده زینب، دیده‌ای تو ✍ @dobeity_robaey
تا بوسه‌ی خنجری به حلقوم نشست بر نیزه، سر امام مظلوم نشست تنها نه فقط میان رگ‌های حسین آن نيز، به قلب امّ كلثوم نشست چه رازی از دل پاکت شنیدند؟ درون روح بی‌تابت چه دیدند؟ که زیر سایه‌ی امّ المصائب تو را اخت المصائب آفریدند آن زینب او، عزیز مردم شده است این فاطمه‌اش، ملیکه‌ی قم شده است افسوس! كه نام «امّ كلثوم» فقط مانند مزار مادرش، گم شده است ✍ @hosseinieh_net@dobeity_robaey
در فصل بهار خود خزان را دیدی آن غصه که می‌بُرد امان را دیدی از کرببلا و از مصیبت‌هایش ما هرچه نوشتیم تو آن را دیدی ✍ @dobeity_robaey
کمر بر استقامت بسته زینب که یک‌دم هم ز پا ننشسته زینب اگر زینب پناه کاروان بود تو هم بودی عصای دست زینب صبوری غرق در تاب و تب تو وفا زانو زده در مکتب تو در این شش‌ماه، یک‌دم هم نیفتاد «حسینم وا حسینا» از لب تو ✍ @dobeity_robaey
وَ قالت بنتُ خَیرِالمُرسَلینا بِحُزنٍ اُنظُرینا یا مدینا «خَرَجنا مِنکِ بِالاَهلینَ جَمعا» «رَجَعنا لا رِجالَ لا بَنینا» ✍ @dobeity_robaey
چون مادر خود رشیده بودی بانو هرچند زغم خمیده بودی بانو با زینب و با رقیه در شام بلا مهمان سر بریده بودی بانو@dobeity_robaey
شش ماه شبیه روضه‌خوان می‌خواندی از غربت و داغ بی‌کران می‌خواندی از ماه به روی نیزه‌ها می‌گفتی از طشت طلا و خیزران می‌خواندی@dobeity_robaey
چه جان‌هایی که بر لب دیده‌ای تو چه غم‌ها در دل شب دیده‌ای تو به غیر از روضه‌ی جان‌سوز گودال... هرآنچه دیده زینب، دیده‌ای تو تو یک مشک بدون آب دیدی تو اشک دیده‌ی ارباب دیدی تو عاشورا به روی دست بابا... علیّ اصغر بی تاب دیدی چه غم‌ها که ندیده... ام کلثوم چه محنت‌ها کشیده... ام کلثوم کنار خواهرش شام غریبان پی طفلان دویده... ام کلثوم ✍ @dobeity_robaey