eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.5هزار دنبال‌کننده
554 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای طالب معرفت ! «ولی» را بشناس آن جان ز عشق مُنجلی را بشناس زیبنده ی او مقام «عبداللهی» ست در مکتب بندگی ، علی را بشناس ⏭ خوبست به معرفت اشارت دادن دل را به حقیقت ولایت دادن ای خوب ! سعادتی از این برتر نیست : بر بندگی علی شهادت دادن ⏭ مولاست علی ، ولی نمی دانی هیچ از مرحله غافلی ، نمی دانی هیچ تا مذهب و مسلک ات «علی اللهی» ست پیداست که از علی ، نمی دانی هیچ ! ⏭ مولا ! مددی که از شما بنویسم با لهجه ی معرفت تو را بنویسم می ترسم از این که از محبت مولا کافر شوم و تو را خدا بنویسم ! ⏭ با مهر علی ، ز حق جدایی زشت است با نفسِ حریص ، هم نوایی زشت است با ذکر علی ، تو طالب عزت باش درویش ! به نام او ، گدایی زشت است ⏭ هر چند علی خلاصه ی قرآن است سرمایه جاودانه ی ایمان است ای مرد ! خدا مخوان علی را ، شرک است او اسوه بندگی ست ، او انسان است ⏭ از فصل علی ، نخوانده ای جز نامی در درس علی شناسی ای دل خامی آیینه ی بندگی ست مولا ، توبه ! این آینه را چرا خدا می نامی ؟ ⏭ در شأن علی ، کتاب حق نازل شد میراث رسول را ، علی قابل شد یک عمر ثنای ذات یکتا را گفت با بندگی خدا ، علی کامل شد ⏭ عرفان علی ، مرام درویشی نیست با لهجه دین ، خرافه اندیشی نیست عرفان علی ، حضور در میدان است آیین و مرام انزواکیشی نیست ⏭ این مرد که مذهبی ندارد جز ریش بر خویش نهاده نام پیر و درویش در چشم و زبان او علی ، الله است فریاد از این جماعت کفر اندیش ! ⏭ هر کس که مرام او «علی اللهی» ست تردید مکن که در صف گمراهی ست ای خوب ! علی ، خدا نه ،عبدالله است او اسوه ی کامل «خداآگاهی» ست ⏭ او را ز خدا ، جدا نباید نامید بی زمزمه ی ثنا ، نباید نامید او بنده ترینِ بندگان حق است او را به خدا ، خدا نباید نامید ⏭ ای دل شدگان ! علی ، ولی الله است گوینده ی «لا اله الا الله» است هر کس که حدیث دیگری می گوید سوگند به نور ، مشرک و گمراه است ⏭ او روح مُکرم است ، بشناسیدش قرآن مجسم است ، بشناسیدش او روح نماز و قبله توحید است او وارث آدم است ، بشناسیدش ⏭ هر چند علی سرشته از این خاک است از گرد تعلق زمین او پاک است با سلسله فرشته ها محشورست سرمنزل جان پاک او ، افلاک است ⏭ شعر علوی ، تبسم حق بینی ست از باغ بلوغ معرفت گل چینی ست هر کس که به این مرام و آیین باشد تردید مکن که شاعر آیینی ست حضرت علی علیه السلام فرمود: «لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاکم و الغلوّ کغلوّ النّصاری فإنّى برىءٌ من الغالین». (بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۷۴ ) ترجمه : ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّکنندگان بیزارم. ⏹ •┈┈••✾••┈┈• کانال دوبیتی و رباعی های حسینیه https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
با روزه مرا صبور کن ، بسم الله از خاطر من عبور کن ، بسم الله افطار و سحر تو را تبسم کردم ای جانِ جهان ! ظهور کن ، بسم الله شاعر: @dobeity_robaey
تو حُجت نور، عصمت خورشيدي آيينه‌ي عشق، آيه‌ي اميدي با لهجه‌ي ايجاز تو را مي‌گويم تو روح يقين، حقيقت توحيدي شاعر: @dobeity_robaey
باید سخن از حقیقت دین گفتن از حرمت قبلهٔ نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجهٔ شعر، از فلسطین گفتن * ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است خورشید دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است * ای معجزهٔ قیام قامت، ای قدس! خون نامهٔ عشق و استقامت، ای قدس! در راه رهایی تو جان می‌بازیم ای قبلهٔ دین، سرت سلامت، ای قدس! * با شوق رهایی‌ات، نَفس می‌گیریم ای قدس! تو را ز خار و خس می‌گیریم ما خاک تو را به تین و زیتون سوگند فردا ز نفاق و کفر پس می‌گیریم * "صهیون"، نه مرام و نام، یک زنجیر است آمیزه‌ای از خیانت و تزویر است تردید مکن در این حقیقت، ای قدس! دَجّال زمانه این گُراز پیر است * بر صورت دین، ز غُصه چین افتاده چون قبله به دست ملحدین افتاده از غفلت ما، عقرب اسراییلی مثل سرطان به جان دین افتاده! * راز دل خسته را نگهدار، ای قدس! این ساز شکسته را نگهدار، ای قدس! پیروزی دل نواز تو نزدیک است این شور خجسته را نگهدار، ای قدس! * تو خانه به خانه، با ستم می‌جنگی بی عذر و بهانه، با ستم می‌جنگی در دست تو سنگ و در گلویت آواز با سنگ و ترانه، با ستم می‌جنگی * در دست تو سنگ و در نگاهت ایمان همزاد حماسه، همنشینِ طوفان پیروزی انتفاضه‌ات نزدیک است ای بغض شکسته در گلوی انسان * همسایهٔ غربت تو بودن سخت است از بغض شکسته‌ات سرودن سخت است گفتن ز توای قصیدهٔ غم، ای قدس! با لهجهٔ این دو بیت الکن سخت است * ای سنگر استوار ایمان، ای قدس! ای قلب زمین و قبلهٔ جان، ای قدس! مانند غرور کوه پا بر جا باش پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس! * هر چند پرنده‌ای قفس آبادی بازیچه‌ی دست ظالم صیادی پرواز دوباره را به خاطر بسپار چیزی به خدا نمانده تا آزادی * در چشم زمین، حماسه‌ای زیبایی تو قلب زمین و قبلهٔ دل‌هایی در سنگر انتفاضه تا پیروزی مانند غرور کوه پا بر جایی * باید که همیشه حامی دین باشیم چون روح خدا ، حقیقت آیین باشیم همدوش مجاهدان حق دنبالِ آزادی قبله‌ی نخستین باشیم * برخیز که شمر بی خدا در قدس است دَجّال به مَکر مبتلا در قدس است لبیک بگو به «هَل مِن ...» عاشورا امروز تمام کربلا در قدس است * قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله امروز ظهور کربلا در قدس است برخیز به شوق کربلا، بسم الله ✍ @dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است خورشید، دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگِ دگر بزن، ظفر نزدیک است @dobeity_robaey
بوی ملکوت، بوی عرفان آمد گلبانگ خوش رحیم و رحمان آمد گلعطر فرشته منتشر شد در خاک ای دل شدگان! بهار قرآن آمد ماه رمضان و شوق شب بیداری از بودنِ بی تو، هر نَفس بیزاری تنگ است دلم برای «یارب! العفو» تنگ است خدا دلم برایت، آری آمد رمضان، مُفسّرِ «احسان» باش همسایه‌ی غربت تهیدستان باش در شهر بساط عشق را برپا کن در فکر دل شکسته‌ی انسان باش آمد رمضان، هَلا! ز عادت برخیز گل کرد سپیده‌ی سعادت، برخیز همپای سحر، به سمت بیداری رو ای بنده‌ی تن! ز خواب غفلت برخیز آمد رمضان و سفره‌ها رنگین‌تر دنیا به مذاق ما و من، شیرین‌تر از کوچه صدای سائلی می‌آید انگار شده‌ست گوش‌مان سنگین‌تر! یک ماه اگرچه آب و نان شد تعطیل بر سفره، ضیافت دهان شد تعطیل تعطیل نشد بساط دنیاداری هر چند که دکه‌ی جهان شد تعطیل! در مکتب روزه، روی من پا بگذار بر جلوه فروشی بدن، پا بگذار از خواهش نَفْس خود بزن بیرون تو بر فرصت اهرمن شدن پا بگذار ای کاش به راز عشق پی می‌بردیم در بندگی خدا، مَحَک می‌خوردیم ماه رمضان به شیوه‌ی "حیدر" ما اندوه دلِ گرسنه را می‌خوردیم ! ما شیعه‌ی حیدریم و غافل از او بر سیره‌ی دیگریم و غافل از او دنیا نَسَبیم و عافیت آبادیم با نفْس برادریم و غافل از او ! ماه رمضان، شروع «حّوِل حال» است روی دل ما، تبسمی از بال است همبال فرشته‌ها‌شدن آسان ست در ماه خدا، که سیب شیطان کال است ماه رمضان ، فروغ یک آغازست در آبی آسمان، پَرِ پروازست درهای زمین به روی شیطان بسته‌ست درهای بهشت، باز ِ باز ِ بازست در پرتو روزه، بیکران را دیدیم تصویر حیات جاودان را دیدیم از پیله‌ی تن چو سر برون آوردیم از روزن روزه، آسمان را دیدیم بر مرکب روزه، تا فراسو رفتیم با بار گناه، «رَبَنا» گو رفتیم در لیله‌ی قدر، روسیاه و تائب سمت ملکوتِ رحمتِ او رفتیم ماه رمضان، شوق سبکباری را ... از لذت نَفسِ فتنه، بیزاری را ... ای حضرت عشق! قسمت روحم کن شب‌های قشنگ قدر، بیداری را ✍ @dobeity_robaey
ای طالب معرفت! «ولی» را بشناس آن جانِ ز عشق مُنجلی را بشناس زیبنده‌ی او مقام «عبداللهی»ست در مکتب بندگی، علی را بشناس خوب‌ست به معرفت اشارت دادن دل را به حقیقت ولایت دادن ای خوب! سعادتی از این برتر نیست: بر بندگی علی شهادت دادن او روح مُکرم است، بشناسیدش قرآن مجسم است، بشناسیدش او روح نماز و قبلهٔ توحید است او وارث آدم است، بشناسیدش شعر علوی، تبسم حق‌بینی‌ست از باغ بلوغ معرفت، گل چینی‌ست هرکس که به این مرام و آیین باشد تردید مکن که شاعر آیینی ست ✍ ✅ حضرت علی علیه السلام فرمود: «لا تتجاوزوا بنا العبودیة ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاکم و الغلوّ کغلوّ النّصاری فإنّى برىءٌ من الغالین». «ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّکنندگان بیزارم.» 📚 بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۷۴ ↳ @dobeity_robaey
باید سخن از حقیقت دین گفتن از حرمت قبلهٔ نخستین گفتن امروز برای شاعران تکلیف است با لهجهٔ شعر، از فلسطین گفتن ای قدس! ظهور مُنتَظر نزدیک است خورشید دمیده و سحر نزدیک است در سنگر انتفاضه پا بر جا باش یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است ای معجزهٔ قیام قامت، ای قدس! خون نامهٔ عشق و استقامت، ای قدس! در راه رهایی تو جان می‌بازیم ای قبلهٔ دین، سرت سلامت، ای قدس! با شوق رهایی‌ات، نَفس می‌گیریم ای قدس! تو را ز خار و خس می‌گیریم ما خاک تو را به تین و زیتون سوگند فردا ز نفاق و کفر پس می‌گیریم "صهیون"، نه مرام و نام، یک زنجیر است آمیزه‌ای از خیانت و تزویر است تردید مکن در این حقیقت، ای قدس! دَجّال زمانه این گُراز پیر است بر صورت دین، ز غُصه چین افتاده چون قبله به دست ملحدین افتاده از غفلت ما، عقرب اسرائیلی مثل سرطان به جان دین افتاده! راز دل خسته را نگهدار، ای قدس! این ساز شکسته را نگهدار، ای قدس! پیروزی دل‌نواز تو نزدیک است این شور خجسته را نگهدار، ای قدس! همسایهٔ غربت تو بودن، سخت است از بغض شکسته‌ات سرودن، سخت است گفتن ز تو ای قصیدهٔ غم! ای قدس! با لهجهٔ این دو بیت الکن، سخت است ای سنگر استوار ایمان! ای قدس! ای قلب زمین و قبلهٔ جان! ای قدس! مانند غرور کوه پا بر جا باش پیروز تویی، قسم به قرآن، ای قدس! هر چند پرنده‌ای قفس آبادی بازیچه‌ی دست ظالم صیادی پرواز دوباره را به خاطر بسپار چیزی به خدا نمانده تا آزادی در چشم زمین، حماسه‌ای زیبایی تو قلب زمین و قبلهٔ دل‌هایی در سنگر انتفاضه تا پیروزی مانند غرور کوه پا بر جایی باید که همیشه حامی دین باشیم چون روح خدا، حقیقت آیین باشیم همدوش مجاهدان حق دنبالِ آزادی قبله‌ی نخستین باشیم برخیز که شمر بی خدا در قدس است دَجّال به مَکر مبتلا در قدس است لبیک بگو به «هَل مِن ...» عاشورا امروز تمام کربلا در قدس است قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله امروز ظهور کربلا در قدس است برخیز به شوق کربلا، بسم الله ✍ @dobeity_robaey
ای ماه تنزل ملائک! بدرود نور ملکوتِ جان سالک! بدرود ای خواهش عارفان، بهار قرآن! ای مطلع فجر «َامرِ رَبِّک»! بدرود :: ما را به تبسم دعا بردی تو تا روشنی فرشته‌ها بردی تو ما را ز فریب اهرمن کوچاندی تا حضرت دوست، تا خدا بردی تو :: ای ماه عزیز! حق نگهدارت باد خورشید، فدای چشم بیدارت باد ای لیلۀ قدر! در دل بیداران تا صبح وصال، شوق دیدارت باد :: ای فرصت ناب عشق‌بازی با او تفسیر فصیح آیه‌ی " الّا هو " حقا که فراق جانگدازی داری ای ماه عزیز! مژدۀ وصل‌ات کو؟! :: ای سورۀ دل‌نواز! نشناختمت ای مایۀ سوز و ساز! نشناختمت سی روز شکوه «رَبَّنَا» را دیدم یک ماه گذشت و باز نشناختمت! :: یک ماه، فرشته همنشین ما بود آیینه و نور، سرزمینِ ما بود از خویش تهی و از خدا پُر بودیم اخلاص، رفیق نازنین ما بود :: سی روز تمام، با خدا خوش بودیم با شوق تبسم دعا، خوش بودیم در لیلۀ قدر، زیر سقف توبه با هلهلۀ فرشته‌ها خوش بودیم :: سی روز به شهر جان، غزل‌خوان گشتم دنبال ظهور نور انسان گشتم در ظلمت جسم، من پریشان بودم در پرتو روزه، من پریشان گشتم :: سی روز خدا ز بام و در، گل می‌ریخت با دست فرشته، در گذر گل می‌ریخت با تکیه کلام: "من تو را بخشیدم" از باغ تبسم سحر گل می‌ریخت :: یک ماه تمام، بندگی می‌کردیم افطار و سحر، پرندگی می‌کردیم بر سفرۀ نور، معرفت می‌خوردیم با روزی روزه، زندگی می‌کردیم :: در لیلۀ قدر، بیکران را دیدیم در جسم زمین، نزول جان را دیدیم با چشم فرشته سی بهارستان از، زیبایی ماه رمضان را دیدیم :: با ظلمت نَفس، با هوس جنگیدی با هر چه که «من»، نَفس نَفس جنگیدی سی روز تو آسمان تبسم کردی ای روح پرنده! با قفس جنگیدی :: "هو" گفتم و جانِ من شد از تن خالی از حیلۀ رنگ رنگ دشمن خالی سی روز فضای سینه پُر شد از دوست از همهمه و هی هی «من، من » خالی :: در ماه خدا، خانه تکانی کردیم همپای فرشته، مهربانی کردیم جان را که اسیر تخته‌بند تن بود در فرصت روزه، آسمانی کردیم :: بر سفرۀ روزه، ما مُکرم گشتیم در خلوت اُنسِ دوست، مَحرم گشتیم از دخمۀ نَفس، سر برون آوردیم در مکتب صبر روزه، آدم گشتیم :: بیداری ماه رمضان رفت، دریغ این آینه از دست جهان رفت، دریغ جان بود به جسم مُردۀ این دنیا ای دلشدگان! جان جهان رفت، دریغ@hosseinieh_net@dobeity_robaey
یک سال اگرچه در زمین گِل بردیم غفلت زده، بار کج به منزل بردیم! مجنون خدا شدیم اما یک ماه سی روزِ تمام ، از خدا دل بردیم :: سی روز گذشت و سی صنم را کُشتیم با ذکر «صمد»، منم منم را کُشتیم اهریمن نَفس را زمین کوبیدیم «من رستم پیل افکنم !» را کُشتیم :: هر چند هبوط، جان انسان را سوخت عصیان و گناه، روح ایمان را سوخت در لیله‌ی قدر، چون به حق برگشتیم بیداری ما، دماغ شیطان را سوخت :: سی روز «خلوص» را تبسم کردیم در محضر دوست، خویش را گم کردیم گفتیم خدا و دل بریدیم از خاک با لهجه‌ی آسمان، تکلم کردیم :: سی روز گذشت، سی شب نورانی بر خوانِ فرشته، سی سحر مهمانی سی فرصت ناب از برای توبه تا حضرت نَفس! را کنی قربانی :: سی روز گذشت و سی گلستان دیدیم نقشی ز جمال حضرت جان دیدیم از خویش برون زدیم و «یا هو» گفتیم در آینه‌ی صیام، انسان دیدیم :: سی روز گذشت و عشق را فهمیدیم از حکمت آب و آینه پرسیدیم در لیلۀ قدر، ذکر «یاهو» گفتیم در آینه‌ی سحر، خدا را دیدیم :: در مشهد عشق، گرم «یاهو» بودیم مهمان عزیز سفرۀ او بودیم افطار به ذکر «یا رضا» وا کردیم ما دلشدۀ «ضامن آهو» بودیم :: سی روز گذشت و عید فطرت آمد بوی خوش همدلی و وحدت آمد خندید خدا و شد گلستان دنیا ای دل شدگان! بهار رحمت آمد :: سی روز گذشت و سی سحر آیینه در پرتو روزه، صیقلی شد سینه شد روزه و جمعه آمد و عید آمد ای خوب! ظهور کن در این آدینه ✍ @dobeity_robaey
او آمد و در کویر، باران گل کرد در خاک وطن، نهال ایمان گل کرد او آمد و ریشۀ زمستان خشکید گل‌عطــــر خجستۀ بهاران گل کرد * او آمد و با گرسنگان خلوت کرد در شهر، امید و عشق را قسمت کرد از منبر خاک، مهربان، بالا رفت با لهجه‌ی پابرهنه‌ها صحبت کرد * او آمد و ما برادری را دیدیم درعالم خاک، سروری را دیدیم او آمد و سیب عشق را قسمت کرد در سایه‌ی دین، برابری را دیدیم * او آمد و زندگی پر از شادی شد ویرانۀ دل، دوباره آبادی شد او آمد و فتنۀ خزان پرپر شد ای دل‌شدگان ! بهار آزادی شد * آن مرد، ز داغ و درد مردم می‌گفت از خانۀ لخت و سرد مردم می‌گفت او آمده بود تا ورق برگردد بی واهمه از نبرد مردم می‌گفت * او آمد و مهر و ماه را فهمیدیم پایان شب سیاه را فهمیدیم او آمد و زیر سایه‌ی دستانش ما معنی سرپناه را فهمیدیم * او آمد و حال آسمان بهتر شد خورشید شکفت، تیرگی پرپر شد از بند گسست، حضرت آزادی دوران حکومت ستم، آخر شد * او آمد و کوچه و خیابان شد سبز امید شکفت و عشق و ایمان شد سبز او آمد و از وطن فراری شد دیو در فصل فرشته، بوی انسان شد سبز * مردی ز تبار بوذر و سلمان بود بر روی لبش تبسم ایمان بود در جامۀ خاک، روح افلاکی داشت آمیزه‌ای از فرشته و انسان بود * بر روی لبش، تبسمی زیبا بود درهای دلش به روی مردم وا بود از نام و نشان او اگر می‌پرسی؟ او، روح خدا، امام خوبی‌‌ها بود * بر روی لبش، سلام آزادی بود در سینه‌ی او، پیام آزادی بود او آمد و واژۀ قفس را خط زد او روح خدا، امام آزادی بود * من آمده‌ام امید را بنویسم صبحی که ز ره رسید را بنویسم من آمده‌ام به خط عزت، نامِ این ملت رو سپید را بنویسم * برخیز که نور ناب را بنویسیم آیینه‌ترین کتاب را بنویسیم برخیز به خط روشن آزادی منظومه‌ی انقلاب را بنویسیم * ما امت « لا اله الا الله » ایم با قافله‌ی مُوحدان همراهیم هم قبله و هم قبیله‌ی ابراهیم هم سلسله‌ی امام روح اللهیم •┈┈••✾••┈┈• دوبیتی‌ها و رباعیات حسینیه ↳ @dobeity_robaey
با پای پیاده تا حَـرَم می‌آیند با حضرت عشق، همقدم می‌آیند این دلشدگان، لشگر ثارالله‌ند والفجر ! که تا سپیده‌دم می‌آیند ✍ @dobeity_robaey