eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.5هزار دنبال‌کننده
554 عکس
69 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دوست به درگهت مراد آوردم از دست ستم‌ها به تو داد آوردم نام تو جواد است و خدای تو جواد امید به لطف دو جواد آوردم ✍مرحوم @dobeity_robaey
سفارش کن مرا هم نزد بابای رئوف خود اگر یادی کند فرزند، می‌بخشند سلطان‌ها @dobeity_robaey
با یاد شما به شور و شینم هر شب دلتنگ حریم کاظمینم هر شب در فکر غریبی تو هستم هر روز گریه کن روضه‌ی حسینم هر شب@dobeity_robaey
در عالَم جود جاودان‌ست جواد بر آل علی عزیزِ جان‌ست جواد یا فاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان‌ست جواد@dobeity_robaey
وَ هست از تنِ در آفتاب‌مانده خجل کبوتری که به‌ جسمِ تو سایه افکنده@dobeity_robaey
جوابِ پرسشِ احوالِ ماست این جمله: به لطفِ حرزِ جوادالائمه محفوظیم @dobeity_robaey
زهرا کنارش روضه‌های کربلا می‌خواند وقتی کبوترها برایش سایه‌بان بودند@dobeity_robaey
عجیب زهر بدی بود، شعله برپا کرد تمامیِ جگرت را که اِرباً اِربا کرد@dobeity_robaey
هزارشُکر که جسمِ تو نامرتب نیست هزارشُکر که بر بام، جای مَرکب نیست@dobeity_robaey
مثل جدّت، لحظه‌ی آخر تنت بی تاب شد تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد@dobeity_robaey
سایه‌سار پیکرت، بالِ کبوترهای شهر پیکر تو دفن شد مانند پیکر‌های شهر@dobeity_robaey
حالا کبوتران پَر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست‌ و پا کنند@dobeity_robaey
تا سایه‌بان شود به تن زهردیده‌اش خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد...@dobeity_robaey
تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد@dobeity_robaey
آفتابِ لبِ بام است تنِ بی‌جانت ای خدا خیر دهد باز کبوترها را...@dobeity_robaey
از روی بام تا ته گودال رفته‌ایم در روضه‌‌های جدّ تو از حال رفته‌ایم@dobeity_robaey
لب‌تشنه ز عمق جگرش می‌گفت آه یک لحظه نشد شرار آهش کوتاه شد ورد لبش لحظه‌ی آخر ناگاه لا یَوم کیومکَ ابا عبدالله@dobeity_robaey
ما در غم و محنت تو گفتیم: حسین با گریه به غربت تو گفتیم: حسین وقتی که شنیدیم تو هم...لب تشنه... در اوج مصیبت تو گفتیم: حسین@dobeity_robaey
در حقیقت سندِ عقدِ "علی" و "زهرا" سندِ "نوکری" ماست که امضا می‌شد@dobeity_robaey
ترانه‌ی لب داوود خوش‌صدا این است: علی و فاطمه! پیوندتان مبارک باد@dobeity_robaey
پیچیده صدای هلهله، بوی گلاب لبخند نشسته روی لب‌ها شاداب به‌به چه مبارک است بر اهل زمین پیوند ابوتراب با مادر آب ✍ @dobeity_robaey
تا پرچم توحید برافراشت علی بذری زمحبّت و وفا کاشت علی با داشتن فاطمه در گلشن وحی یک باغ گل محمّدی داشت علی@dobeity_robaey
بر هر چه به غیر عشق می‌تاخت علی با خوب و بد زمانه می‌ساخت علی از غم خبری نداشت تا وقتی که بر فاطمه‌اش نظر می‌انداخت علی ✍ @hosseinieh_net
آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هر زمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد @dobeity_robaey
کار او عشق علی بود، چه خیرالعملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟!! @dobeity_robaey