eitaa logo
دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
10.6هزار دنبال‌کننده
555 عکس
70 ویدیو
4 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال اشعار آیینی حسینیه: 👉 @hosseinieh_net با کمالِ احترام، تبادل و تبلیغ نداریم🙏🌹 کانال ما در تلگرام: 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/dobeity_robaey
مشاهده در ایتا
دانلود
این غنچه که زینب از خدا نام گرفت از گلشن وحی، رنگ و بو وام گرفت از گریه شد آرام چو بر دست حسین قلب همه کائنات آرام گرفت ✍مرحوم @dobeity_robaey
امشب كه كند فخر به شب‌های گر آورده فلك اختر زيبای دگر اين زينب كبراست به دامان علی يا ختم رسل گرفته زهرای دگر؟ ✍مرحوم @dobeity_robaey
اي دست خدا و فوق هر دست، علي اي رشته‌ی كائنات در دست، علي دست من و دامنت كه امروز تو را قنداقه‌ی زينب است در دست، علي ✍مرحوم @dobeity_robaey
سکّانِ سَفینةُ النجاتی...زینب شریانِ سعادت و حیاتی ... زینب در منصب عشق و معرفت، یکتایی دارای عُلـوُّ الدرجاتی ... زینب * دلــش چون وسعتِ دریاست ... الحق سراسر، عصمتُ الکُبریٰ است...الحق زنی که خطبه اَش نبضِ حــیاتِ قیامِ سرخ عاشوراست ...الحق * سراسر منبع حجب و وقار است خدای صبر و کوهِ اقتدار است بنازم صوتِ حیدر وار او را که بُـرَّنده شبیه ذوالفقار است @dobeity_robaey
📎آیت‌الله میرزا احمد سیبویه از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، نقل کردند: در ایامی که در سامرا مشرف بودم، در روز جمعه‌ای طرف عصر به سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من احدی نیست؛ حالی پیدا کردم و متوجه مقام حضرت صاحب الامر (عج) شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود: به شیعیان و دوستان بگویید که خدارا به حق عمه‌ام حضرت زینب (س) قسم دهند که فرج من را نزدیک گرداند. 📚ستاره درخشان شام، ص ٣٣٠ یارب، یارب، یارب، یارب، یارب! حاجات‌مرا روا کن امشب یارب! این‌است دعای‌من به‌دستور امام؛ «عَجِّل فَرَجَه بِحَقِّ زینب» یارب!@dobeity_robaey
مائیم فدائیان راه زینب ماندیم هنوز جان به کف، جان بر لب ثابت شده ما مدافعان حرمیم از بسکه شهید می‌دهد این مکتب ✍ @dobeity_robaey
بر چهره ی تابنده ی زينب بر منطق کوبنده‌ی زينب صلوات در گريه به رخسار حسينش خنديد بر گريه و بر خنده‌ی زينب صلوات ✍مرحوم @dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب در پاي علي نهاد جعفر سر خويش آورد به کف دامن پيغمبر خويش با اين همه جاه و منزلت جا دارد گيرد همه را به زير بال و پر خويش@dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب از کار تو تا که سر درآورد بهشت خون از مژگان تر درآورد بهشت گفتند که در بهشت پرواز کنی این مژده شنید و پر درآورد بهشت@dobeity_robaey
هرجا سپـــــرِ جان‌ِ پیمـبــــر بودنـد در مــــوجِ بلا یاوَرِ حیــــدر بودنـد کِیْ میشد اسیرِ ریسمان حَبْلُ الله؟ آن روز اگر حمـزه و جعفــر بودند! ✍ @dobeity_robaey
آن‌روز که روز غربت حیدر بود خون بر جگر دختر پیغمبر بود یارانِ علی به یک دگر می‌گفتند ای‌کاش که زنده حمزه و جعفر بود@dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب غم مونس قلب احمد مختار است خونبار دوچشم حیدر کرار است زهرا به تسلای علی آمده است چون روز عزای جعفر طیار است@dobeity_robaey
گر بود، یقینْ حامیِ حیدر می‌گشت قربانیِ صدّیقهٔ اطهر می‌گشت در هجمهٔ فتنه، جای او خالی بود مردی که اگر بود، ورق بر می‌گشت@dobeity_robaey
یاران وفادار پیمبر بودند ای کاش که در کنار حیدر بودند دستان علی بسته نمی‌شد آن‌روز در کوچه اگر حمزه و جعفر بودند :: در معرکه قهرمان پیکار شدند در قامت یک حماسه تکرار شدند در موته و علقمه، دو سردار رشید بی‌دست، میان خون علمدار شدند ✍ @dobeity_robaey
آرامش مطلق صدای تو کجاست؟ لبخند همیشه آشنای تو کجاست؟ ای آن‌که تو را «ابوالمساکین» خواندند مسکینم و مُستَکین، سرای تو کجاست؟ باقی‌ست همیشه قصۀ کوتاهش این مرد که انتها ندارد راهش در عرصۀ کربلا حضورش پیداست در قامت دو جوان عبداللّهش ✍ @dobeity_robaey
اگر جرم و خطا بسیار کردم گلی بودم که خود را خوار کردم دوباره گل شدم، وقتی که قصد « » کردم...@dobeity_robaey
نبینم اشکُ تویِ چشات علی دیدی عاقبت شدم فدات علی روزی که سپر فروختی یادته من بجاش سپر شدم برات علی خنده‌ها و خوشی‌هامون یادته از رو هم، شرم و حیامون یادته پدرم دستامونو به هم سپُرد زیر لب می‌کرد دعامون یادته منکه پیر شدم علی به پای تو مثل محسنم شدم فدای تو اگه صد بارِ دیگه زنده بشم باز دوباره می‌میرم برای تو پیش من ابالحسن گریه نکن پیش تو منو زدن گریه نکن با نَوَد زخم اُحُد دم نزدی حالا با یه زخم من گریه نکن ✍ @dobeity_robaey
نیازی نیست روضه سر بیاید نباید روضه‌خوان دیگر بیاید برای روضه این ایام کافی‌ست؛ فقط گاهی صدای در بیاید... ✍ @dobeity_robaey
نادیده گرفت، حرمت باران را در بند کشید، غیرت طوفان را آن سنگ‌دلی که باغ را آتش زد هم پنجره را شکست، هم گلدان را@dobeity_robaey
دود از سر و دوش خانه بالا می‌رفت هستی نبی و جان مولا می‌رفت در آتش خانه در جای علی، حضرت زهرا می‌رفت@dobeity_robaey
تا آتش جاهلیت افروخته شد قرآن نبی درآن میان سوخته شد ای وای به‌حال آنکه پشت در بود... وقتی در و دیوار به هم دوخته شد ✍مرحوم @dobeity_robaey
آیا "در" و "دیوار"… حقیقت دارد؟ برخورد "گل" و "خار"… حقیقت دارد؟ ای صاحب عزای فاطمیه! آیا… این روضه‌ی "مسمار" حقیقت دارد؟@dobeity_robaey
دردی‌ست به سینه‌اش که بی تسکین است در خویش شکسته، ساکت و غمگین است از سرخی روی یاس می‌شد فهمید پاییز چقدر سیلی‌اش سنگین است!@dobeity_robaey
زهرا همه‌جا یاور و غم‌خوار علی است با پهلوی بشکسته طرفدار علی است هر دست که حامی ولایت نشود دستی که نبی بوسه زند یار علی است گلخانه‌ی وحی طعمه‌ی آذر شد گل رفت ز دست و غنچه‌اش پرپر شد شد حرمت صدیقه‌ی کبری پامال یک آیه جدا ز سوره‌ی کوثر شد از شعله‌ی نار، گل به احمد دادند بر بانوی وحی، تحفه بی‌حد دادند ضرب لگد و غلاف تیغ و سیلی اجری‌ست که بر آل محمد دادند از هر طرفی که رهسپر می‌گشتم پیش ضربات او سپر می‌گشتم همراهم اگر نبود در کوچه حسن تا خانه‌ی خود چگونه بر می‌گشتم کی بود گمان به فتنه دامن بزنند؟ آتش به سرای حی ذوالمن بزنند ای اهل مدینه! از شما می‌پرسم کی دیده سه نامرد به یک زن بزنند؟ ✍ @dobeity_robaey
هر آینه مظهر علی خواهم شد در معرکه حیدر علی خواهم شد ای اهل سقیفه! همه آماده شوید من یک تنه لشکر علی خواهم شد@dobeity_robaey