#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
دقام دادند جانم را گرفتند
همه تاب و توانم را گرفتند
جوانی داشتم خوش قدّ و بالا
فلک دیدی جوانم را گرفتند؟
به چشم خود خزانش را نبیند
غم آرام جانش را نبیند
دعا کردم سر نعش جوانم
کسی داغ جوانش را نبیند
مبادا گلشنی پژمرده باشد
که بی گل، باغبان افسرده باشد
کسی میفهمد از حال دل من
که در غربت جوانش مرده باشد؟
زمین خوردی خزانی شد بهارت
نزارم میکند حال نزارت
ندارد قوتی پاهایم اما
میآیم با سر زانو کنارت
ترک خورده شبیه من لبانت
شبیه تکه چوبی شد زبانت
رمق دیگر ندارد دستهایم
بگیرد لختهخون را از دهانت
چه آهنگین چه با آواز کشتند
تو را یک عده تیر انداز کشتند
اسیر لشگر جرّاحه بودی
تو را با چندتا مقراض کشتند
علیِ اکبرم ! دردت به جانم
نبیِ دیگرم! دردت به جانم
نکش پا بر زمین در پیش بابا
عزیز پرپرم دردت به جانم
" به هرجا بنگرم تنها تو بینم
نشان از روی زیبای تو بینم
به هر جا ردی از جسم تو پیداست
به صحرا بنگرم صحرا تو بینم "
بنازم لحن بابا گفتنت را
نکش از دستِ بابا دامنت را
نشستم روی خاک و باتحیر
تماشا میکنم جان کندنت را
فراقت میکند پیرم همین جا
به من باشد که میمیرم همین جا
ندارم پای رفتن سوی خیمه
کنار تو زمینگیرم همین جا
نخواهد کرد داغ تو رهایم
بلرزد مثل دستانم صدایم
پس از وقتی که تابوت تنت شد
گرفته بوی تو دیگر عبایم
✍ #علیرضا_خاکساری
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
حسین آب شد! از بس که دید اکبر را
برای گندم ری آسیاب میکردند
✍ #حسن_خسروی_وقار
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بگذار پدر کبوترت پر بزند
طعنه به رگ غیرت لشکر بزند
یک تیر گرفتم از سپاه دشمن
تا تیر به پیکر تو کمتر بزند
✍ #عباس_همتی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
پیرِمَردان هَمه گُفتند: پَیَمبَر آمد
علیاکبر آمد
نَوهی اَرشَدِ فَرماندهی خِیبَر آمد
علیاکبر آمد
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
مثل کوهی ایستاده روبروی لشکرم
من علیِ اکبرم
ذوالفقارم، یک سپاهم، جِلوهای از حیدرم
من علیِ اکبرم
✍ #رضا_رسول_زاده
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
او رفت که بیتاب کند لشکر را
از شرم عطش آب کند لشکر را؟
او در پی تشنۀ حقیقت میگشت
میرفت که سیراب کند لشکر را
✍ استاد #سیدمهدی_حسینی
@dobeity_robaey
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
گرچه به جان حنجرش افتاد خنجری
قتلش ولی ز قتل علی اکبر آب خورد
✍سروده گروه #یا_مظلوم
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
چند بیت از یک #غزل
قصیده بود و غزل، انتخاب شد با هم
دوتا لهوف دو مقتل، کتاب شد با هم
*
ستون قامت بابا و خیمهی لیلا
علی که رفت به میدان خراب شد با هم
*
شکستن پدر و کشتن پسر یکجا
بنا نبود و در این جنگ، باب شد با هم
*
نصیب قلب شهیدان جداجدا شمشیر
نصیب دست اسیران طناب شد باهم
*
تمام کرببلا یک طرف، امان از شام
که آیه خواندن و بزم شراب شد با هم
✍ #محسن_ناصحی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بر طفل و باب او، چو جوابی نداد کس!
یک تیر هر دو را به سه پهلو جواب داد!
✍استاد #علی_انسانی
@dobeity_robaey
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#دودمه
یوسف کنعانِ من، از زیر قرآن میرود
از حرم جان میرود
قل هوالله احد، اکبر به میدان میرود
از حرم جان میرود
✍ #رضا_دین_پرور
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دو بیت از یک #غزل
عموی ساقی من رفته آب بردارد
دعا کنید که دستش ز تن جدا نشود
**
ستون خیمه که افتاد عمهام آمد
به معجرم گرهی کور زد که وا نشود
✍ #محسن_ناصحی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#روز_تاسوعا؛ #شب_تاسوعا؛ #شب_عاشورا؛ #جناب_حر_بن_یزید_ریاحی_ع
عباس! تو را اگرچه در دل غوغاست
شمشیر اگرچه در کفت بی پرواست
یک امشب را ز دشمنان مهلت گیر
حرّ بن یزید، صبحِ فردا با ماست
✍ #مهدی_جهاندار
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#دودمه
ای اهلِ حرم! رفت علمدار و عَلَم نیست
صاحب حرمم نیست
ای وای که در عَلقمه جُز دستِ قلم نیست
صاحب حرمم نیست
✍ #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#دودمه
چین پیشانی تو محشر کند وقت غضب
وای عباس آمده
لرزه افتاده بهجاِن شیرمردان عرب
وای عباس آمده
✍ #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#دودمه
آمده شیرِ نرِ ام البنین بهر شکار
مثل حیدر با وقار
لافتا الا علی لاسیف الا ذوالفقار
مثل حیدر با وقار
✍ #قاسم_نعمتی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای آن که بُوَد بابِ حوائـج لقبت
شرمنده فرات از عطش و تاب و تبت
سقّا و لب تشنه، لب آب فرات؟
جان همه عالم به فدای ادبت
✍ #عباس_خوش_عمل
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_عباس_ع_شهادت
از اشک غمت صفا گرفته، رفته
بر درد دلش دوا گرفته، رفته
آنقدر یهودی، ارمنی، آمده و...
از روضهی تو شِفا گرفته، رفته
✍ #سیدمجتبی_شجاع
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
به تیغی حیف گیسویت گسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند
از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند
بهارم را چه سان پاییز کردند
دلم را از غمت لبریز کردند
سرت ای کاش رویِ نیزه میماند
تو را از مرکبی آویز کردند
غمت راهِ نفس بر سینه بسته
ترک بر چهرهی آیینه بسته
زِ بسکه خاکْ بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
✍ #حسن_لطفی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نور از دل مهتاب بیاور عباس
تا درب حرم تاب بیاور عباس
خشکیده زبانِ چوبیِ گهواره
یک جرعه فقط آب بیاور عباس
✍ #روح_الله_عیوضی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
صدایت را شنیدم گریه کردم
بسوی تو دویدم گریه کردم
تمام پیکرت تیر سه پر بود
تنت را تا که دیدم گریه کردم
رکاب انگار بر پای تو پیچید
میان خیمه آوای تو پیچید
رباب و خواهرت را هم زمین زد
عمودی که به موهای تو پیچید
به پای نالهی ادرک اخایت
دلم لرزید از سوز صدایت
نبوس این دستهایم را عزیرم
خجالت میکشم از دستهایت
ببین پایم دگر قوت ندارد
برادرمُرده جز غربت ندارد
به تو سربسته میگویم اباالفضل
حرم بعد از تو امنیت ندارد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
✍ #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود
تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت
✍ #یا_مظلوم
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_مدح
روزِ محشر دستهايش دستگيري ميكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
✍ #یا_مظلوم
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
حالا که میرى یه وقت دیر نکنى
جلوى خیمه من و پیر نکنى
من به تو تکیه زدم... با رفتنت
کوه من، من و زمینگیر نکنى
"تا" بشى و "تا" بشیم چه فایده؟!
سیر بشیم تنها بشیم چه فایده؟!
اگه صدتا صدتا مشک آب بیارى
ولى بىسقا بشیم چه فایده؟!
همه از دست تو آبرو میخان
خاک پاهات و برا وضو میخان
اگه آب نشد نشد، پاشو بیا
بچهها آب نمیخان عمو میخان
یه تار موت و به دنیا نمیدن
چشمات و به صدتا دریا نمیدن
به تو قول میدن تموم دخترام
بمیرن معجر به اینها نمیدن
به سرت عمود آهنین زدن
تو حسین شدى برا همین زدن
کمر تو کمر من و شکست
تا زمین خوردى من و زمین زدن
اى علمدار تو رو با علم زدن
قد و بالاى تو رو بهم زدن
چهار هزار کمون بدست، یکىیکى
اومدن روى تنت قدم زدن
صدامو تا نشنیدن كاری بكن
گریمو تا ندیدن كاری بكن
صدای اسباشونو نمیشنوی؟
دم خیمه رسیدن كاری بكن
نزن این نیزهها رو با پا عقب
خودتو هی میكشی چرا عقب
تیر تو چشمت بود و افتادی حالا
از جلو درش بیارم یا عقب؟!
تو مگه قرار نبود دیر نکنى
جلوى خیمه من و پیر نکنى
تو مگه قرار نبود با رفتنت
کوه من منو زمینگیر نکنى؟
روی پام چشمای دریاتو نكش
اینقدر روی زمین پاتو نكش
كاریه كه شده پس گریه نكن
اینقدر به مشک چشماتو نكش
قطرهقطره جمع شو دریا شو بریم
دوباره خوش قد و بالا شو بریم
بخدا بچهها از تو راضیان
همشون منتظرن پاشو بریم
وقتشه لرزش پامو ببینن
كمره انگشت نمامو ببینن
بهتره حالا نرم به خیمهها
نمیخوام كه گریههامو ببینن
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
@dobeity_robaey
#حضرت_عباس_ع_شهادت
ای چشم تو بیمار، گرفتار، گرفتار
برخیز چه پیش آمده این بار علمدار
گیریم که دست و علم و مشک بیفتد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
✍ #فاضل_نظری
@dobeity_robaey