eitaa logo
نوشته های یک طلبه
536 دنبال‌کننده
774 عکس
188 ویدیو
7 فایل
آتیش های بزرگ از جرقه های کوچیک به وجود میان🔥 یادداشت‌ها🌱داستان‌ها🍀دلنوشته‌ها🌿خاطرات🍁انتقادات☘️ پیرو مکتب استاد علی‌صفایی❤️ 📝در عرصه داستان‌نویسی دانش‌آموخته از اساتید: سرشار✨️ سالاری🧨 جعفری🎆 مخدومی🏅 ✍️محمد مهدی پیری✍️ @Mohammadmahdipiri
مشاهده در ایتا
دانلود
نوبتی هم باشه نوبت نمایش بود. قرار بود بچه ها ماجرای جنگ خندق را اجرا کنند. متاسفانه در تمرین، گردن بازیگر نقش امام علی شکست. به این صورت که در حمله ای انتحاری قصد ترور امام علی را داشتند. با پشتی شلیک کردند و گردن بازیگر را مجروح کردند. خوشبختانه مشکل خاصی پیش نیامد. اما نمایش با تاخیر چند ساعته اجرا شد. این عقربه های ساعت بود که با هم مسابقه می دادند و به سرعت می گذشتند. بله هر شروعی پایانی دارد. رویای سه روزه کم کم داشت سفره اش جمع می شد و صاحبانش را از این رویای شیرین بیدار می‌کرد. بیداری از جنس انس با خدا! این سخنان آخر حاج کمال بود. سعی داشت بچه ها بعد از اعتکاف با مسجد قهر نکنند. دوست دارم تمام نوجوانان این رویا را تجربه کنند. شرط می بندم که هرگز دوست ندارند این رویا تمام شود. محمد مهدی پیری؛ میم، پ اعتکاف رمضانیه فرودین ماه ۱۴۰۲
_آقای محترم الان جلسه ششمی هست که داری تعلیم رانندگی می بینی! زشته اینجوری پارک کردن. دقت کن! ببین چندبار ماشین رو خاموش کردی! دندان هایم را به هم فشردم. مربی تعلیم بو برده بود که عصبانی شده ام. با نرمی گفت: در جایی که انسان اشتباه و خطا می کند. حقی ندارد که عصبانی شود. این را همیشه در ذهنت داشته باش... حرفش کاملا منطقی بود. ✍محمد مهدی پیری
اصلا وجودش شده بود برایم مثل مُسَکِّن. درد هایم را به او می گفتم و حاج شیخ مثل یک طبیب آن را درمان می کرد. روزی آشفته بودم. آنقدر از حرف های مردم رنجیده شده بودم که دوان دوان به سمت خانه اش‌ رفتم. همیشه در خانه باز بود. وارد زیر زمین خانه که شدم دیدم رو به قبله نشسته و قرآن می خواند. سلامی کردم. با روری خوش به استقبالم آمد. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
گفت: بگو ببینم باز که دَرهمی!! نفسی در دادم و گفتم:هِی روزگار! استاد چرا مردمی که اوایل سر و دست برای روحانیون می شکستند حالا سر و دست که هیچ با سنگ دنبالمان می کنند. چرا مایی که سر زبان ها بودیم حالا این‌قدر بدخواه داریم. نمی دانی امروز چقدر در صف نانوایی سیخ و کنایه به من زدنند. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لبخندی زد و گفت: بخشی را حق می دهم به مردم!‌ وقتی که به کسی میگن طلبه. دیگه او آدم معمولی نیست. او طلبه است. دیگه نباید مثل قبل باشه!‌ مردم از او انتظار دارند. وقتی امثال من نفهمیده اند که دیگر طلبه اند نه انسان معمولی! و همه غلطی می کنند! می خواهی مردم به تو صد آفرین بگویند. 👇👇👇👇👇👇👇👇
ادامه داد حاج شیخ: شاید در دلت بگی که همه جا آدم بد گیر میاد. چه توی حوزه چه جاهای دیگه! درست میگی ولی در حوزه یک مورد هم زیاده! خود من هم نمی توانم ببینم فردی سالها در حوزه باشد و ضد دین عمل کند. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
به قول یکی از بزرگان که می گفت علت اصلی دین گریزی مردم عملکرد بد دین داران است. سید جان نمی خواهم اینگونه پاسخ این سوال را بدهم که بگویم بخاطر دشمنان خارجی و فضای مجازی هست که مردم نسبت به روحانیت ترديد کردند. گرچه این عوامل بی تاثیر نیست. ولی عملکرد بد امثال ما ریشه است. واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگر می‌کنند مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند ((حافظ)) ادامه دارد
نوشته های یک طلبه
#درد_دل_های_یک_طلبه به قول یکی از بزرگان که می گفت علت اصلی دین گریزی مردم عملکرد بد دین داران است.
در خانه اش دور هم جمع بودیم. خلاصه بگو بخند داشتیم. یکی از طلبه ها گفت: استاد نظر شما نسبت به روش حوزه در دروس چیست؟ لبخندی زد و گفت: قول می دهی زیرآب مرا نزنی؟ یا گونی بر سرمان نکشند! 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
خندید و گفت غمت نباشد. حاج شیخ با چهره جدی گفت: صرفا پشت خود را به دروسی که حوزه برایت می گذارد اگر گرم کنی. نه تنها پشتت که هیچ یک از اندام تو گرمی را حس نمی کند. دل به درس حوزه خوش نکن👇👇👇👇👇👇👇
فکر نکن که با چهار تا فعل صرف کردن و دوتا مفعول یاد گرفتن می توانی درد مردم را حل کنی. خیال نکن که با دوتا اصطلاح می توانی جوانی که به گِل نشسته دختری که به فساد کشیده شده و دلی را که به لجن زار در آمده را درست کنی!👇👇👇👇👇👇👇👇
جامعه الآن جامعه ۴۰۰ سال پیش نیست که دو تا حدیث برایشان بخوانی و سرت را بیندازی پایین و پاکت پول بگیری! اینها برای قدیم ها بود. فکری به حالت بکن که چکار کنی که برای این نسل، نسلی که در شبهات گیر افتاده، نسلی که اسلام را به فراموشی سپرده چه کنی،👇👇👇👇👇👇👇👇