🔻 #تلنگرانہ
❗️ࢪوز قیامـٺ نیڪےهایماݩ ࢪا
بہ محبـوبتـࢪیݩ فـࢪد زندگےماݩ ݩخواهیم داد
اما مجبـوࢪ مےشویم بہ ڪسے نیڪےهایماݩ ࢪا
بدهیـم ڪه از او متـݩـفـࢪ بودیم و غیبتـش ࢪا ڪـࢪدیم‼️
گنـاھ مخصوصاً حـقالݩـاس، 🕳
اوج حماقـٺ اسـٺ ݩـہ زࢪنـگے..!
👤 #آیتالله_بهاءالدینی
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
#تلنگرانه_بحث_بانوان🌷✨
عکـس پروفایلت چادریه....😕
لابد دوستات رو هم از عواقب بد دوســـ👫ـــتی با نامحرم آگاه می کنی...
تنها آرزویت را هم که میدانم،شهادت...😐
💥از اون ور👇
با یکی شروع کردی به دردودل کردن...
از آرزویت میگی...
تحسینت می کنه...👏
از حجابت میگی...
تحسینت میکنه...👏
از بچه مذهبی بودنت میگی...
تحسینت میکنه...👏
کم کم نوع حرف هاتون فرق میکنه...😒
اول راه خواهرم برادرم بودید و حالا عشقم ونفسم⁉️
طرز فکرتون تغییر می کنه...
اولا که می گفتی ما خواهر برادری چت می کنیم و گناهی نمیکنیم...😌
بعدشم گفتی ما قصدمون جدیه...👰👨
گفتی پسر خوبیه با ایمانه،مذهبی،ریش،یقه آخوندی،تسبیح و...🙂
خواهرم...
پسر خوب با هیچ نامحرمی چت (غیرضروری) نمی کنه...
دخترخوب هم همینطور...
مشکل فقط اینجاست که ما تفسیر خوب بودن را اشتباه متوجه شدیم...
عادت کردیم به حقه بازی و کلاه شرعی سرخودمون گذاشتن...😔
خواهرم-برادرم گلم،بخدا وقتی قبح این گناه برایت شکسته شد مطمئن باش با هرکسی چت می کنی...💬
راستی یه سوال 😐میدونستی توام الآن مثل دوستات دوست پسر/دوست دختر داری😔⁉️
اصلا کجای کار بودی که به اینجا رسیدی؟!
از یه گروه مختلط مذهبی شروع شد،آره
#یکیمثلشهـدا ..!❤️
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱دخـ🌸ـتـران بـ🍓ـــهـــ🍬ـشتی
『↫כِڂٍٺٍࢪَٵَنݕٍہُݜًٺًےٍ↬』
|°بِھنٰامِحٰاڪِمےڪھ°| |°ڪھاَگــࢪحُڪمڪُنَد°| |°همھمٰامَحڪۅمیــم°|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حࢪفامۅنھ↻
چنݪاصݪیمۅنھ↯↻
[ @dogtaranbehsti ]
ݪینڪناشناسمۅنھ↯↻
[ http://unknownchat.b6b.ir/3087 ]
چنݪناشناسۅشࢪۅطمۅنھ↯↻
[ @OostadO ]
آیدےبندھ↯↻
[ @OostadO19 ]
|°بِھنٰامِحٰاڪِمےڪھ°|
|°ڪھاَگــࢪحُڪمڪُنَد°|
|°همھمٰامَحڪۅمیــم°|
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
تماشای تو تماشای بهشته!😍
﴾۞●@dogtaranbehsti●۞﴿
❥ . . دخـــ✉ــتـــ♢ــران بــツـــهـــ●ــشـــ~ــتـــ≡--ــے
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♧♡♧
♤♡♤
♤
#ࢪݦٵن ٵכݦ ۅ حۅٵ📓
#ٵݦێࢪ مھد - ݦٵࢪٵݪ🎎
#ݐٵࢪٺ۲۸۱ ↯↻
بعد نگاهم به سمت آسمون کشیده شد . جایی که فکر می کردم خدا حضور داره و اون لحظه فهمیدم که وقتی تو قرآن می گفت از رگ گردن به بنده ش نزدیک تره یعنی چی ؟ لبخندی زدم . باید می گفتم و قسم خورده بودم آروم زمزمه کردم . من وقتی کربلا بود . وقتی ازت خبری نبود ... وقتی نمی دونستم چی به سرت اومده و زمین و زمان برام ایستاد ... کاری نمی تونستم انجام بدم . دستم به جایی بند نبود ... فکر نبودنت مثل خوره افتاده بود به جونم ... اگر بلایی سرت میومد خودم رو می گشتم ... اون روزا نذر کردم و با خدا قرار گذاشتم اگر سالم برگردی . اگر زنده باشی . دیگه نخوامت .. دیگه روز و شب برای دیدنت بهش التماس نکنم به دیگه نتونستم بیشتر از این ادامه بدم . ساخته و منتشر شده است برای دقایقی نگاهش نکردم . از عکس العملش ترسیدم ولی وقتی سکوتش رو دیدم ، برگشتم به سمتش ... لبخند روی لباش دلم رو قرص کرد . تند تند نفس می کشید و نگاهش سرگردون بین درختا پیش می رفت . امیر مهدی - دعایتان را اجابت می کند ، آنکه آسمانی را می گریاند تا گلی را بخنداند ......... با لبخند به سمتم برگشت و بدون نگاه به من ادامه داد . امیر مهدی - چه هست در اعجاز حرف هایت و چشمانت ، که معجزه ای بزرگ برای قلب کوچکم شده ! باز هم هاج و واج نگاهش کردم . این خود امیر مهدی بود که این حرفا رو زد ؟ بی اختیار دستم به سمت بازوش رفت . ولی قبلش یکی بهم تشر زد که " حواست باشه " ۔ گوشه مي آستینش رو گرفتم ، پر گشت و خیره شد به دستم ، امیر مهدی - چیزی شده ؟ من - داشتی چی می گفتی ؟ په بار دیگه تکرار کن !....
#ٵכٵݦھ כٵࢪھ ....🖋
#حٺݦٵ ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇
#ݐێݜنھٵכ ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁
ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:)
پآࢪت اولمونھ↯↻
[ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ]
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ
♢
♧♢♧
♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢
♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♤♡♤♡♤♡♤♡♤
♡♤♡♧♡♧
♤♡♤
♤
#ࢪݦٵن ٵכݦ ۅ حۅٵ📓
#ٵݦێࢪ مھد - ݦٵࢪٵݪ🎎
#ݐٵࢪٺ۲۸۲ ↯↻
امیر مهدی - بازم باورتون نمی شه ؟ من - چه جوری باور کنم کسی مثل تو این حرفا رو بزنه ؟ امیر مهدی - با قلبتون . آروم زمزمه کردم . من - قلبم ، به شدت بهت ایمان داره . لبخندی زد . امیر مهدی - از شوق حرفایی که زدین ، نتونستم جلوی احساسم رو بگیرم . واقعیت رو نمی گفتم از ذوقم باید فریاد می کشیدم . من - واقعا از حرفام ذوق کردی ؟ سری تکون داد . امیر مهدی - باورم نمی شد احساسم د باشه . به خصوص اینکه احساس شما خیلی پاک و لطیفه , من اگر بر نمی گشتی دیوونه می شدم . دست برد داخل جیب شلوارش و تسبیح بیرون آورده به تسبیح سبز براق . همونجور که کف دستش بود ، نگاهی بهش انداخت . لبخندی زد و به سمت صورتش برد . کف دستش مانع می شد بفهمم داره عطرش رو به ریه می کشه یا می بواسة از چشمای بسته ش حس کردم در خلسه ی شیرینی فرو رفته . بعد از چند ثانیه ، چشماش رو باز کرد و تسبیح رو گرفت سمتم آروم دست پیش بردم و گرفتمش . با شک پرسیدم - من مال عنه ؟ سری تکون داد . امیر مهدی - از کربلا آوردم . همه جا طوافش دادم و متبرکش کردم . دستی به تسبیح کشیدم . من - پس خودت چی ؟...
#ٵכٵݦھ כٵࢪھ ....🖋
#حٺݦٵ ݕڂۅن ݕٵنۅ🖇
#ݐێݜنھٵכ ۅێڙہ ٵسٺٵכ ✌️😁
ڪݐێ؟!نھ ڄٵنݦ:)
پآࢪت اولمونھ↯↻
[ https://eitaa.com/dogtaranbehsti/13707 ]
〖🌸•@dogtaranbehsti🍭〗
❥ . . 🌱כڂـ🌸ـٺـࢪٵن ݕـ🍓ـــہـــ🍬ـݜٺێ
♢
♧♢♧
♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧
♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢
♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♢
♧♢♧♢♧♢♧♢♧♢♧♧♢♧♢♧♧♢♧♢