💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید💫🌙
محبّت ❤ رمزی است در دل. البتّه، اشارههای هیجانی و غریزی دل با انگیزههای راستین عاطفی تفاوت فراوانی دارد و تشخیص هریک، نیازمند به تأمل در درون و کاوش نفس و گاه، مشاوره با نیکان است.🍃
مردی از امام صادق (ع) پرسید:
«کسی به من اظهار دوستی میکند؛ از کجا بدانم که او به راستی مرا دوست دارد؟»⛅
امام (ع) پاسخ دادند:
«دلت را بیازمای؛ اگر او را دوست داری، او نیز تو را دوست دارد...»💕
📚 کتاب «دوستی، مهارت ها و ظرایف». سید محمود مرویان حسینی. آستان قدس رضوی. معاونت تبلیغات و ارتباطات
#دوستی #مهارت #کتاب
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
#بهترین_دوستانتون رو به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید💜💚
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #سلام_بر_ابراهیم✨ #یک_صفحه_کتاب💜
.
باز هم مثل شبهای قبل، نیمه شب که از خواب بیدار شدم، دوباره دیدم که ابراهیم روی زمین خوابیده!
با اینکه رختخواب برایش پهن کرده بودیم، اما آخر شب، وقتی از مسجد آمد، دوباره روی فرش خوابید.
صدایش کردم و گفتم:
داداش جون، هوا سرده، یخ میکنی. چرا توی رختخواب نمیخوابی؟
گفت: خوبه، احتیاجی نیست
وقتی دوباره اصرا کردم گفت:
رفقای من الان تو جبهههای گیلان غرب، توی سرما و سختی هستند؛ من هم باید کمی حال اونها رو درک کنم...🍃
#یک_کتاب_خوب 🌸
#عید_قربان #نورالهدی
📚 «سلام بر ابراهیم». زندگینامه شهید ابراهیم هادی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دخترونهایها در مسابقه «باران و برکه» #حتتما_شرکت_کنید💚
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#دوست_خوب
💌 #یک_صفحه_کتاب 🌸 #حتتما_بخوانید💫
دوست صمیمی کسی است که بیش از دیگران، قدر و ارزش دوست خود را میداند و برای حفظ دوستیشان تلاش میکند.🍀
.
او به خوبی میداند که دوستش نه فرشته است و نه پیامبر؛
بلکه بشری است همانند دیگران، اما کمی بهتر؛
بنابراین، اگر به عیب او واقف شد، رازدار است و عیبپوش ⛅
.
دوســـت یکـــرنگ و صمیمـــی کسی است که به این رهنمود امام باقر (ع) در ذهن و ضمیر خویش جامه عمل پوشیده باشد:
«همنوع مسلمان خود را دوست بدار ❤
آنچه برای خود دوست میداری، برای او دوست بدار
و هر آنچه برای خودت ناپسند میشماری، برای او هم ناپسند بشمار.🍃
هرگاه نیاز پیدا کردی، از او بخواه
و اگر از تو چیزی خواست، به او بده 🌱
هیچ خیری را از او باز مدار،
پس او نیز از تو باز نمیدارد 🍁
اگر حضور یافت، او را دیدار کن
و وی را بـــزرگ و گـــرامی بـــدار 🌸
چراکه، او از تو و تو از اویی؛
و اگر بر تو خشم گیرد و از تو جدا شود،
از او جدا مشو و
بـگـــذار تــــا کینــــهی او تســــلّی یابــــد...»💕
#آداب_دوستی💜
📚 کتاب "دوستی، مهارتها، ظرایف». سید محمود مرویان حسینی. معاونت تبلیغات و ارتباطات آستان قدس رضوی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_صفحه_کتاب #فتح_خون❤
قافله عشق از منزلگاه «شَراف» نیز گذشت. اولِ روز را که آزار گرما کمتر است، همچنان رفتند.
نزدیک ظهر، امام شنید که یکی از یارانش تکبیر میگوید. فرمود: «الله اکبر، اما تو برای چه تکبیر گفتی؟» گفت: «نخلستانی به چشمم رسیده است.»...🍀
اما آنچه او دیده بود، نخلستان نبود؛ «حر بن یزید ریاحی» بود همراه هزار سوار که میآمد تا راه بر کاروان ببندد.
چیزی نگذشت که گردن اسبان نمودار شد. نیزه هایشان گویی شاخ زنبورهای سرخ و پرچمهایشان گویی بال سیاه غُراب بود.⚡
...امام کاروان خویش را به جانب کوه «ذوحُسُم» کشاند تا از راه آنان کناره گیرد و چون به دامنه کوه ذوحُسُم رسیدند و خیمهها را برافراشتند، حربن یزید نیز با هزار سوار از راه رسید، سراپا پوشیده در سلاح، تا آنجا که جز چشمانش دیده نمیشد.⛅
امام پرسید: «کیستی؟» و حر پاسخ گفت: «حُربن یزید» امام دیگر باره پرسید: «با مایی یا بر ما؟» و حر پاسخ گفت: «بل علیکم»
آنگاه امام چون آثار تشنگی را در آنان دید، بنیهاشم را فرمود که سیرابشان کنند؛ خود و اسبانشان را...💚
#شهید_آوینی #کتاب_خواندنی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید🌙
پريشان و آشفته از خواب پريدى و به سوى پيامبر دويدى.
بغض، راه گلويت را بسته بود، چشمهايت به سرخى نشسته بود، رنگ رويت پريده بود، تمام تنت عرق كرده بود و گلويت خشك شده بود. .
دست و پاى كوچكت مىلرزيد و لبها و پلكهايت را بغضى كودكانه، به ارتعاشى وامىداشت.⚡
خودت را در آغوش پيامبر انداختى و با تمام وجود ضجه زدى.
پيامبر، تو را سخت به سينه فشرده و بهت زده پرسيد: «چه شده دخترم؟» تو فقط گريه مىكردى ⛅
پيامبر دستش را لابلاى موهاى تو فرو برد، تو را سختتر به سينه فشرد، با لبهايش موهايت را نوازش كرد و بوسيد و گفت: «حرف بزن زينبم! عزيز دلم! حرف بزن!»🍁
...هق هق گريه به تو امان سخن گفتن نمى داد.
...قدرى آرام گرفتى، چشمهاى اشكآلودت را به پيامبر دوختى، لب برچيدى و گفتى:
«خواب ديدم! خواب پريشان ديدم.
ديدم كه طوفان بهپا شده است.
طوفانى كه مرا و همه چيز را به اينسو و آنسو پرت مىكند
....و من ميان زمين و آسمان معلق ماندم.
به شاخهاى محكم آويختم. باد آن شاخه را شكست.
به شاخهاى ديگر متوسل شدم، باد آن را هم...»🌿
... كلام تو به اينجا كه رسيد، بغض پيامبر تركيد.
حالا او گريه مىكرد و تو مبهوت و متحير نگاهش مىكردى...🍃
📚 #آفتاب_در_حجاب #کتاب_خواندنی
#مهدی_شجاعی
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دخترونهایها در مسابقه #یک_قاب_یک_مداد و پویش #هنر_عاشورایی_دخترونه حتتما شرکت کنید❤
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#معرفی_کتاب
🍃 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید🌙
ديشب چگونه به خواب رفتم؟ چه گفتم؟ تا كجا گفتم؟ هيچ نفهميدم.
نيمههای شب از صدای گريهی تو بيدار شدم.
آرامآرام تن خستهام را كنار پنجره رساندم. ديدم كه بر سجاده نشستهای و اشك مثل باران از شيار گونههايت میگذرد
و از حاشيه مقنعهات فرو میريزد ⛅
...و من تا صبح در كنار اين پنجره به نماز باران تو اقتدا كردم و اشك ريختم.
.
...يادت هست وقتی علي اكبر به دنيا آمد، چند نفر با ديدنش بیاختيار تو را آمنه صدا زدند و علی را محمد؟! عجيب بود اين شباهت.🌾
آنقدر كه من به محض تولّد او، بوي پيامبر را در فضاي حياط استشمام كردم. يادت هست آن بيقراريهاي مرا؟
آن شيهههاي بیوقتم را،
آن سمّ زمين كوبيدنم را؟⚡
آن قدر اهل خانه را به عجز آوردم و تا نوزاد را نشانم ندادند، آرام نگرفتم!
محمد بود! بهواقع محمد بود! هيچ كس محمد را در آن سن و سال كه من ديده بودم نديده بود.
پنجسالگی پيامبر را كداميك از اهل خانه ديده بودند؟ و اين كودك پريچهره مو نمیزد با آن محمد ماهرو 💚
📙#پدر_عشق_پسر
#معرفی_کتاب
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دخترونهایها در مسابقه #یک_قاب_یک_مداد و پویش #هنر_عاشورایی_دخترونه حتتما شرکت کنید❤
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#معرفی_کتاب
🍃 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید🌙
همیشه در پی حسین میرفت.
حسین که میایستاد، میایستاد.
حسین که راه میرفت، راه میرفت.
شنیدهام که فقط در کربلا، عباس من پیشتر از حسین میرفت، تا اگر خطری جان مولایش را تهدید میکند، سپر بلای او باشد.🍀
حمیدهجان مگر نه این است که کودک با نام مادر و بابا زبان میگشاید؟
نه، عباس من به حسین زبان گشود. با نام او تکلّم آغاز کرد و نام او نفس نفس زدنش را زینت بست.✨
عزیزم حسین هم بسیار دوستش میداشت. از در که میآمد اول عباس میگفت. او را میخواست. در آغوشش میگرفت و مثل پدر دستهایش را میبوسید.💫
روزی کنجکاوانه از مولایم علی پرسیدم:
مولای من، در دستهای عباس من چه میبینی که خیره خیره به آنها مینگری، میبوسی و بر صورت و چشمها میگذاری؟🍁
مولایم سکوت کرد؛ سکوتی سنگین...
هفت بند وجودم لرزید. رنگ از چهرهام پرید.
میدانستــم آینـــده برای علـــی از امــروز روشــنتر است...⛅
📗#ماه_در_آب
📙 #سنگری
#معرفی_کتاب
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
.
دخترونهایها در مسابقه #یک_قاب_یک_مداد و پویش #هنر_عاشورایی_دخترونه حتتما شرکت کنید❤
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#یک_صفحه_کتاب
🍃 #برای_دخترهایت #حتتما_بخوانید🌙
ریانبنصلت میخواست
از خراسـان بـه عـراق بـرود.
باید با امام رضـا (ع) خداحافظی میکرد.🍁
با خودش گفت:
«میروم خداحافظی میکنم و یک پیراهن از حضرت
میگیرم تا مرا در آن کفـن کنند. چنـد درهـم هـم میگیرم
تـا بـرای دخترانـم انگشـتر تهیـه کنـم»🍏🍊
رفت؛ ولی وقت خداحافظی بهشدت گریهاش گرفت و
درخواست پیراهــن و درهم را فرامـوش کــرد.⛅
خداحافظی کــرد و بـه راه افتاد.
چند قدمی نرفته بود که
امام رضا (ع) او را صدا زدنـد:
«ای ریان، دلت نمیخواهـد یکی از پیراهنهایم را
به تو دهم تا برای خودت کفن درست کنی؟🍂
دلـت نمیخواهـد
چند درهم به تو بدهم تا
برای دختــرهایـت انگشتر تهیّه کنی...؟» 💕
📚 «یک قمقمه دریا». معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی
#یک_صفحه_کتاب
#امام_رضا 💚
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#سلام_امام_مهربانم
🍃 #یک_داستان #حتتما_بخوانید🌙
«دعبل» میخواند:
«ای فاطمه، ای دختر خوبیها، برخیز و گریه کن
برای ستارگان آسمان که در خاک پنهان شدهاند:
در کربلا، در کوفـه، در...»⛅
دعبل میخواند و امام میگریست:
«و قبــری در بغـداد است: قبـر انسـانی پاک
که خدای مهربــان او را در قصرهای بهشتی جای داده است»🍁
وقتی دعبل بـه اینجا رسـید،
امام رضا (ع) فرمودند:
«ای دعبل! آیـا دو بیت به شعرت اضافه کنم؟» 🍀
گفت: «آری، ای فرزند رسولالله»
امام (ع) فرمودند:
«و قبری در تـوس است کـه
عظمت مصیبتش تــا روز قیامــت
جانها را آتش میزند؛ تا آنکه خدا، قائم آل محمد (ع) را
برانگیزد و غم و اندوه بیکران ما را بزداید»✨
حالا نوبت دعبل بود که
برای امام رضا (ع)
گریه کند.....💔
#یک_صفحه_کتاب
📚 یک قمقمه دریا. انتشارات حرم
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
🍃 #یک_داستان_کوتاه #حتما_بخوانید🌙
آیه قرآن این بود:
«و علاماتٍ و بالنّجم هم یهدون»
(علامات و نشانههایی وجود دارد که
مردم با آن نشانهها و نیز با ستاره هدایت میشوند) 🍀
یکی پرسـید:
«مقصود از نشانهها و ستاره چیست؟»
امام رضا (ع) فرمودند:
«نشانهها، ما اهلبیت هســتیم
و ستاره، رســول خــدا (ص) اســت» 💫
🌸 سوره نحل. آیه ۱۶
#یک_صفحه_کتاب #امام_رضا
📚 یک قمقمه دریا
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_raza
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#امام_مهربان
🍃 #یک_داستان_کوتاه #حتتما_بخوانید🌙
رجاءبن ابیضحاک، مأمـور مأمـون بـود.
بـا سـربازانش آمـده بـود کـه امامرضـا (ع) را از مدینه
به مرو ببرد.⛅
راه دراز و طولانی بود.
دستور داشت امام (ع) را زیر نظر بگیرد و همۀ اتفاقات را گزارش کند.🌙
رجــاء گفتهاست:
«به خــدا هیچکس را باتقواتر از او ندیدم.
نام خدا همواره بـر لبانش بـود و ترس از خدا همیشه در دلش...»🍀
به مـرو که رسیدند و عبادتهـای
روزانـه و شـبانۀ امـام (ع) را شـرح داد،📝
مأمـون سـری تـکان داد و گفـت:
«این مرد، بهتریـن انسان روی زمین و
دانـــاترین و عـــابدتریـن آنـــان است؛
اما آنچـه دیدهای، به هیچکس مگو تا
خودم آنها را برای مردم بگویم!»
امـا هیچوقــت آنها را
بــرای کســی
نگفــت!🍁
#یک_صفحه_کتاب
📗 یک قمقمه دریا. آستان قدس رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#شهادت #قدم_قدم_تا_حرم
🍃 #روز_شهادت #حتتما_بخوانید🌙
اهل خانه غذا نمیخوردند.
حال آقا خیلی وخیم بود. چه کسی در
چنین اوضاع و احوالی به فکر خوردن و آشامیدن است؟!⚡
امام رضا (ع)، یاسر خادم را صدا زدند و فرمودند:
«مردم چیزی خوردهاند؟»
یاسر که گریه راه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آقا! بــا این حال ِ شما، چه کسی میتواند غـذا بخورد!»🍁
امام (ع) از جا بلند شدند و فرمودند:
«سـفره را بیندازید»
سفره را انداختند. حضرت فرمودند:
«بگویید همۀ اهل خانه بیایند»
همه آمدند. امام (ع) با یکییکی آنها احوالپرسی کردند؛
سـپس لقمهای برداشـتند تـا دیگـران هـم بخورنـد. 🍇
وقتـی همه غـذا خوردنـد، فرمودنـد:
«بـه زنهـا غـذا دادهایـد؟»
گفتنـد: «آنهـا هـم غـذا خوردهاند»🌾
انگار خاطر حضرت جمع شده بود،
که یکی فریاد زد:
«آقــا از هــوش رفــت!» ⛅
#یک_صفحه_کتاب
📗 یک قمقمه دریا
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#محبت_پیامبر
💌 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید🌙
هشت ساله بود که
محمد او را از ابوطالب گرفت.
از آن تاریخ، علی در خانهی محمد زندگی کرد،
در نوازش و مهربانیهای او و عنایات خدیجه بزرگ شد. ⛅
در همان هشت سالگی،
خواندن و نوشتن آموخت.
شبها خدیجه و محمد، از رفتار و اخلاق پسندیدهای که در
کارهای جزیی او میدیدند با هم صحبت میکردند. 💚
هرچه علی بزرگتر میشد،
مهر و محبت او در دل محمد و خدیجه افزون میگشت. ✨
به دنبال همین علاقهی محمد به علی بود که
سالها پس از بعثتش، به ابی لیلیالغفاری،
یکی از یاران خود گفت:
«بعد از من... دست به دامان علی دراز کنید؛
زیرا او نخستیــن کســی است که در
روز رستــاخیز، مرا خواهد دید.
او بزرگترین راستگـویان، و
امیر مومنان است» 💕
📗 پیامبر. زین العابدین رهنما. صص ۲۵۶- ۲۵۹
#محبت_اهل_بیت
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه حرم رضوی دعوت کنید 💙
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
💌 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخوانید🌙
سه سال دعوت نهانی محمد بهطول انجامید.
در این مدت اشخاص جدیدی، اسلام محمد را قبول کردند.
یکی از آنها ارقم بود. بعد از او عثمان بن مظعون 🌴
محمد و پیروانش، همینطور مردم را نهانی به
اسلام دعوت میکردند.
قبول اسلام، فقط به گفتن شهادتین و بهجا آوردن چند رکعت
نماز بود. این نماز را در درههای مکه و خانه ارقم،
پنهانی انجام میدادند. 🌙
.
آیات قرآنی که به تدریج نازل میگشت در آنجا قرائت میشد.
در این سه سال که هنوز محمد مامور به تبلیغ علنی نشده بود،
چهل و هفت سورهی قرآن نازل شد:
فاتحه، ناس، فلق، مدثر، عادیات و...💜💚
این سورهها را مسلمانان با صدای خوش و
خوشآهنگ میخواندند. آهنگ آن در گوش
مردم، مانند بهترین نغمهها خوشآیند بود
و معانی آن، در دل و فکرشان،
همانند چراغ پرنوری
میدرخشید.... 🌸🍃
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
📗 پیامبر. زین العابدین رهنما. صص ۲۸۷ -۲۸۸
#پیامبر_رحمت
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#ایستگاه_بهشت
💌 #ایستگاه_بهشت
قطاری که به سمت خدا میرفت،
اندکی در ایستگاه دنیا توقف کرد. ✨
از جهان تا خدا هزار ایستگاه بود.
در هر ایستگاه که قطار میایستاد، کسی کم میشد. ⛅
قطار میگذشت و سبک میشد.
قطاری که به سمت خدا میرفت، به ایستگاه بهشت رسید. 🍀
پیامبر گفت:
«اینجا بهشت است. مسافران بهشتی پیاده شوند،
اما اینجا ایستگاه آخر نیست»
مسافرانی پیاده شدند، اما اندکی، باز هم ماندند. 💫💙
قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند.
آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت:
«راز من همین بود.
آنکس که مرا میخواهد،
در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد . . .» 🌸🍃
#یک_صفحه_کتاب
📗 پیامبری از کنار خانه ما رد شد. عرفان نظرآهاری
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
#شهید_حججی
💌 #شهید_حججی #یادی_از_شهید
پرسید «چیکار کنم شهید بشم؟»
دست زدم روی شانهاش و با خنده گفتم:
«ان شالله ویژه، شهید شی!» 💚💜
مرتب گوشزد میکردم که
رفیقی از جنس شهدا ❤ داشته باشید.
این حرف را از زمانی که تازه وارد موسسه شهید کاظمی شده بود، تکرار میکردم
...و مدام از سیرهی شهید کاظمی خاطراتی تعریف میکردم. 🍀
گذشت تا اینکه خیلی از بچهها ازدواج کردند.
جلسه متاهلین با موضوع خانواده آغاز شد. 💫
همیشه محسن،
ابتدای جلسه، حدیث کساء 🍏 میخواند.
نمیگذاشت کار لنگ بماند. اگر کسی بانی نمیشد،
جلسه را میانداخت خانهی خودش. 🌙
خانهاش طبقه چهارم یک مجتمع بود و
آسانسور هم نداشت.
دفعه اول که رفتم دیدم تمام پلهها رنگآمیزی شده.🎨
خیلی خوشم آمد.
گفت:
«خودم این پلهها رو رنگ زدم که
وقتی خانومم میره بالا،
کمتر خسته بشه . . .» 🌸🍃
#یک_صفحه_کتاب
📙 #سربلند. روایت زندگی شهید مدافع حرم محسن حججی.
به قلم محمد علی جعفری
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #حال_خوب #حتتما_بخوانید
گفت:
نگاه کن به بازی گنجشکها!
چه آسوده و بی خیال میخندند 💓
مرد پاسخ داد:
«زمانی که کودک میخندد، باور دارد که
تمام دنیا در حال خندیدن است 💚
و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی
از پای درمیآورد،
گمان میبرد که خستگی، سراسر جهان را از پا درآورده ⛅
چرا ناامیدان، دوست دارند که
ناامیدیشان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ ⚡
چرا سرخوردگان مایلند که
سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی و ابدی قلمداد کنند؟🌙
من هرگز نمیگویم که در هیچ لحظهای
از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی
نباید شد 💤
من میگویم:
به #امید بازگردیم،
قبل از آنکه ناامیدی نابودمان کند . . .» 🌸🍃
#یک_صفحه_کتاب
📗 یک عاشقانه آرام
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
🍃 #دلهای_پاک
این اولینبار بود که میخواستند بـه خانه جدیدمان بیایند.
آقاجون و عزیزجون را میگویم. 💚💜
بابا رفت دنبالشان.
همه توی خانه خوشحال بودند.
بابا همیشه میگفت
«پدر و مادر برکت خانهانــد و پیر هم که میشوند،
برکتشان بیشتر میشود» 🌸
وقتی از راه رسیدند، دویدم درِ ِماشین را باز کردم. 🚕
آقاجون یک دستش را گذاشت تـوی دست من
و با کمک عصایی کــه در دست
دیگرش بــود، از ماشین پیاده شد. 🌙
یک کادوی مستطیلی شکل 🎁،
توی دست عزیزجون بـود.
وارد خانـه کـه شـدیم، همان پاگرد اول،
آقاجـون عصایـش را بالا آورد و وسـط دیـوار را نشـان داد:
«اینجـا خوبـه» 👈
بعـد هـم کادو را از عزیزجون گرفـت،
عصا را گذاشـت روی پلۀ اول و گفت:
«تابلوی #بسم_اللّه اســت. 🍀
بگذارید اینجا که هر دفعـه بیـرون میرید یا
برمیگردید خونه، بسم الله یادتـون
نــره!» 🔆
بابا راست میگفت که پدر و مادرها برکت خانهاند... 🍏
📗 خانه خدایی. انتشارات معاونت تبلیغات اسلامی آستان قدس رضوی
#یک_صفحه_کتاب
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #یک_صفحه_کتاب #حتتما_بخونید
با خدا
شایسته و درست #ارتباط برقرار کن.
من مردمی را ديدم که میگفتند:
«خدا بسیار خشمگین و ترسناک و
سختگیر است!» ⚡
تصوّر و ديدگاه خودتان را از خدا اصلاح کنید 💕
کتابهايی را درباره
عشق به خداوند بخوانید؛
با افرادی که درک درستی از خدا دارند
صحبت کنید 🍏
به خدا اجازه دهید که شما را دوست بدارد؛
و اجازه بدهید که خداوند
به قلبتان نفوذ کند 💚💜
آنگاه شگفتزده میشويد؛
زيرا وقتی شما به پرستش خدايی مهربان و بخشنده
و خدايی که سرچشمه عشق 💞 است،
بپردازید:
خدایی که با همه بزرگی و قدرتش، 💢
مهربان هم هست، آنگاه شما نیز
آرام آرام، شبیــه او
خواهید شد ...🌸
#سبقت_رحمتی_غضبی
رحمت من بر غضبم پیشی دارد
📗 چگونه یک خانواده شاد بسازیم. ترجمه احمد ترابی
#خدای_مهربان
دخترونه حرم رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه رضوی دعوت کنید 💙
#الله #خدا #عاشقانه #عشق #عاشق #حرم_امام_رضا #حرم #بسم_الله #کتاب #امام #خادم #کتابخوانی #دختر #دخترونه #دخترانه #زيارت #مشهد #مشهد_مقدس #زیارت #زائر
💌 #یک_صفحه_کتاب
نگرش ما،
💕 یعنی نوع نگاهمان به اتفاقات
شیوه برخورد ما با زندگانی را
مشخص می کند.
نگرش ما
نمایانگر توقعات ما از زندگانی است
ما هم از جهتی
✈ مثل #هواپیما هستیم
اگر بینیِ ما رو به بالا باشد
رو به صعود داریم
و اگر
رو به پایین باشد،
خطر سقوط در پیش است
تک تک انسانها
🌿 مسؤل آینده و چشماندازِ
زندگانی خود هستند و
بشر این واقعیت را
دریافته که
«هرکسی آن دِرود عاقبت کار که کِشت»
💚💜👈 نگاه ما به زندگانی و کردار ما،
تعیین کننده حوادثی است که بر ما میگذرد
📗 مدیریت نگرش. ترجمه فضل الله امینی
دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ♥️ ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن و یار مجازی حرم باش...
💌 #یک_صفحه_کتاب
آمادگی برای خدمت به مهدی (عج)
👍آنان که وجودشان سرشار از عشق به خداوند و اولیای اوست، اگر عصر ظهور را درک کنند، بزرگترین افتخارشان خدمت به مهدی آل محمد (ص) خواهد بود.
🌱شاید باور کردن این سخن مشکل باشد، که رئیس مذهب شیعه که هزاران دانشمند، زانوی ادب و دانشجویی در محضر کلامشان بر زمین مینهادند و شاگردان ادبستان ایشان، عقابان تیز پرواز آسمان اندیشه و علم بودند، آنگاه که نام آخرین ذخیرهی الهی را نزد ایشان میبردند، با حسرتی برآمده از عمق جان و آرزویی بی مانند، آهی از نهاد بر میآورند
و میفرمودند:
اگر او را درک کنم در تمام روزهای زندگانیام، خدمتگذار او خواهم بود.
🌸هرکس بخواهد در آن روزگار خدمت به آن حضرت نصیبش شود، میبایست در دوران غیبت خدمت به آن حضرت و یاران ایشان را سرلوحهی کارهای خود قرار دهد.
😇بی تردید خادمان دوران ظهور همان خادمان دوران غیبتاند و خشنود کردن آن حضرت با هر رفتاری که انجام شود، بزرگترین خدمت به ایشان است.
❤️همانگونه که نگران کردن و اذیت و آزار ایشان با رفتاری ناشایست، خیانتی بس عظیم است پس منتظر راستین و علاقمند به حضرت مهدی (عج) باید تمامی لحظههای زندگیاش را در خدمت به ایشان سپری کند.
📕برگرفته از کتاب زمینهسازان ظهور
🧕کانال دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ♥️ ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن...
✍️ #رسم_حضور
بوسیدن به قد کُشت 😳
کناری ایستاده بودم و داشتم زیارت «امین الله» رو زمزمه میکردم.
گاهی حال و هوای زائرها توجهم رو جلب میکرد.
بعضیها چقدر بامعرفت اشک میریختن و زیارت میکردن، انگار
فهمیده بودن به محضر چه شخص بزرگی مشرف شدن.
توی افکار خودم غرق بودم که با تکون شدیدی به خودم اومدم.
همون جوری که داشتن رد میشدن، صداش رو شنیدم که به دخترش میگفت:
«چادرت رو محکم گره بزن، نزدیک ضریح از سرت در نیاد...»
این سؤال توی ذهنم به وجود اومده بود که کدوم زیارت زیباتره؟
قطعا امام رضا علیه السلام رسیدن و چسبیدن به ضریح رو
اگه با فشار و حق الناس باشه، نمیپسنده.
📕منبع: ببخشید چند لحظه؛ همیشه کانکت باش
🧕کانال دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ❤️ ━┛
#یک_صفحه_کتاب #کتاب #حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #یک_صفحه_کتاب
🦋 #در_پناه_مادر
زمانی که حضرت زهرا(س) از هم دست شدن عدهای برای غصب باغهای فدک آگاه شدند، مقنعهی خود را به سر کردند و چادرشان را پوشیدند، سپس در میان گروهی از بانوان که همگی از بستگان و خویشان آن حضرت بودند، به طرف مسجد به راه افتادند.
چادر آن حضرت آنقدر بلند بود که هنگام حرکت، سراپایشان را پوشانده بود. راه رفتن ایشان مانند راه رفتن پیامبراکرم (ص) بود. حضرت زهرا(س) وارد مسجد شدند...
میان مردم و آن حضرت پردهای آویختند و ایشان پشت پرده نشستند.
سپس حضرت زهرا(س) نالهای سوزناک سر دادند و همهی مردم گریستند و مجلس به جوش و خروش افتاد.
حضرت مدتی صبر کردند تا صدای گریهی مردم آرام گرفت و ضجههایشان ساکت شد.
در این هنگام، حضرت زهرا(س) سخنان خود را با حمد و ستایش خدای متعال و سلام و درود بر پیامبرخدا(ص) آغاز نمودند...
ادامه را در پستهای بعدی بخوانید 🔜
🧕کانال دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 🖤 ━┛
📕خطبه فدکیه، ص ۲۱ و ۲۲
#فاطمیه #شهادت
💌 دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
💌 #یک_صفحه_کتاب 🦋 #در_پناه_مادر زمانی که حضرت زهرا(س) از هم دست شدن عدهای برای غصب باغهای فدک آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #یک_صفحه_کتاب 2️⃣
🦋 #در_پناه_مادر
آن حضرت فرمودند:
... هرگز نمیتوان نعمتهای خدا را جبران نمود. انسان از درک نعمتهای بی انتهای خدا عاجز است. خداوند مردم را به شکرگزاری دعوت کرده است، تا نعمتهایشان زیاد گردد و پی در پی به آنها عطا شود.
خدا از آنها خواسته است، به خاطر نعمتهای بزرگ و فراوانش او را سپاس و ستایش کنند، و بندگان نعمتهای دیگری از او طلب کنند تا او نیز آنها را دوچندان کند. شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست. او یکتاست و شریکی ندارد...
خداوند فکر انسان را برای درک یکتاییاش روشن نموده است. چشمها از مشاهدهی او ناتواناند، زبانها از توصیف او بازماندهاند و وهم و خیال از درک چگونگیاش عاجز اند...
📕خطبه فدکیه، ص 25 و 26
ادامه را در پستهای بعدی بخوانید 🔜
🧕کانال دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 🖤 ━┛
#فاطمیه #شهادت