💌 #روزهای_خوب #به_وقت_حرم
تمام احساسم را برای سرودن دلتنگیهایم مرور
میکنم، آنگاه با تمام دلم به مرمرهای لطیف صحن
گوهرشاد تکیه میدهم و دوباره مثل همیشه نگاهم
که به گنبدتان گره میخورد اشک میسرایم ...💚💜
سمانه نوروزی از تهران
📷 ج. بهنام
🤍 دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ♥️ ━┛
💌 #روزهای_خوب
دختر! تو با خودت نگفتی نگران میشوم؟!
نگفتی مادرم اینجا منتظر ایستاده؟!!
مگر نگفتی قرارمان ساعت ده...؟!
مادر، اینها را میگفت
اما من حرفی نداشتم که بگویم...
جلوی ضریح، اصلا قرارمان یادم رفت....
مادرها هم که
قربان خدا بروم
زود دلواپس میشوند 😬
خلاصه، آن روز
باید هرطور شده بود آشتی میکردیم...
برای همین، با کلی قربان صدقه
دستش را گرفتم و
با هم از این صحن به آن صحن رفتیم
آرام آرام
که اخمهایش باز شد،
🌸 برایم گفت: وقتی دیر کردی
نشستم روبروی ضریح،
برای خوشبختیات
برای موفقیتت، دعا کردم....
قربان قلب مهربان مامانها که
قهر هم که هستند
هوای بچههایشان را دارند...
بلدند چطور پیش امام رضا(ع)
با دل پاکشان، دعاهای قشنگ کنند... 😍💚
📷 حدیث محمدگلی
🤍 دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ♥️ ━┛
💌 #روزهای_خوب
راستش قرار نبود...
ناگهانی قسمت شد که راهی شویم...
آن هم چند روز مانده به آخر سال
وسط خانهتکانیمان
اما مگر میشد نرفت...؟
ساکها را که بستیم،
بابا گفت احتمالا قبل از سال تحویل
باید از مشهد برگردیم...🍁
بخاطر همین حرف،
🌿 کل سفر تبدیل شد به
یک آرزوی جدید... همین که
«یا مقلب القلوب»مان را
توی حرم بخوانیم...
آن سال،
بعد از دو سه روز زیارت،
⛅️ وقتی قرار شد بلیط برگشت را
بگیریم، ناگهانی همهچیز
برای اینکه
سال تحویل، حرم باشیم درست شد...
ناگهانی...
ناگهانی....
من هنــوز دلم
به ناگهانیهای امام رضا(ع)
خوش است... همین که دوباره
ناگهانی، راهی حرم شویم... 💜🌿
📷 ج. بهنام
🤍 دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ ♥️ ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
کمی که استراحت کردیم،
همه با هم سمت حرم راه افتادیم؛
خانم معصومی میگفت
اولین سلام،
جمعی باشد قشنگتر است
من که دلم میخواست
🌿 از جمع، جلو بزنم و خودم را
زودتر به حرم برسانم...
اما انگار
همه این حس را داشتند...
برای همین بود که با شوق و شور
با قدمهایی تند، سمت باب الجواد آمدیم...
خانم معصومی
توی راه برایمان گفت که
💕 اذن ورود را با آرامش بخوانید...
اینجا شروع زیارت است...
یک سلام زیباست
به امام رئوف...
میگفت این سلام را
حتـ ما امام رضا(ع) جواب میدهند...
روبروی تابلوی اذن ورود
🌧 ناخوداگاه اشکهایمان جاری شد...
این سلام چه حس خوبی داشت...
با قلبم
حس میکردم
نگاه مهربان امام خوبم را . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚🌸
📷 ج. بهنام
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
💌 #روزهای_خوب
گفت یه لحظه چشماتو ببند...
تعجب کردم...
پرسیدم چی شده..؟
گفت تو حالا چشماتو ببند...!
وسط رواق،
😌 من بودم با چشمای بسته و
آبجی خانم که توی کیفش
به قول خودش
یه سورپرایز(شگفتانه😇) داشت...
چشمام بسته بود که
توی دستم، یه جانماز خوشرنگ گذاشت...
همون مدلی که خیلی دوست دارم...
چشمام رو که باز کردم
😍 شوق منو که دید گفت:
نیت کرده بودم
🎉 اگه حوالی امام حسن(ع)
راهی مشهد شدیم،
برات یه هدیه بخرم...
آخه تو انگار پیشتر از همهمون
بیتاب زیارت بودی...
توی رواق،
🎀 با اون جانماز قشنگ
نماز میخوندم و برای همه...،
همه اونایی که دلتنگ حرمند...،
دعا میکردم . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚
📷 ج. بهنام
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
از پشت تلفن
صدام رو که شنید
🌧 شروع کرد به گریه کردن...
بهش گفته بودند که
من راهی مشهد شدم...
گریه میکرد و من
با اشک بهش میگفتم:
🌿 خوب میشی... من مطمئنم....
التماس دعا میگفت که
با صدای پرستار
مادرم گوشی رو ازش گرفت...
🔆 زیارت عجیبی بود
دل از ضریح و پنجره فولاد نمیکندم...
دلم میخواست تا حرم هستم
خبر سلامتیش برسه...
اون روز
مشغول خوندن دعا بودم که
مادر خبر داد که انگار
💕 جای امیدواری هست...
از شادی
لبخند از لبم برداشته نمیشد...
بلند شدم تا همون گوشه صحن
نماز شکر بخونم...
من، نماز میخوندم و
قلبم، حس کبوتری رو داشت
که سمت گنبد تا آسمون پرواز میکنه . . . 🕊
📷 #السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚💜
📷 ج. بهنام
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
اصلا باروم نمیشد...
خودش بود... با همان چشمهای
عسلیرنگ و
لهجهی شمالیاش...
ما با هم کلی خاطره داشتیم....
توی مدرسه همیشه با هم بودیم...
🌿 حرفهایمان، سلیقههایمان مثل هم بود...
پدرش که
🌸 به ارومیه منتقل شد،
از شهر ما رفتند و دیگر ندیدمش...
چقدر دلتنگش بودم...
حالا توی صحن گوهرشاد
درست همینجایی که پاتوق من بود
ایستاده بود و داشت آرام
زیارتنامه میخواند...
انگار سلیقهمان توی
انتخاب صحن هم مثل هم بود...🕊
آن روز
وقتی همدیگر را دیدیم
آنقدر دوتایی ذوق کردیم که
😍 دلمان نمیآمد از هم جدا شویم...
با هم
تا روبروی ضریح رفتیم...
چه زیارت خوب و قشنگی شد...
اینجا چقدر اتفاقهای خوب، نزدیکند . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚💜
📷 سارا یوسفی
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
صبح اول وقت با هم راه افتادیم
راستش من
آدم سحرخیزی نیستم
اما توی دربایستی با شیما
⛅️ بیدار شدم و سمت حرم آمدیم
شما میگفت
«یکبار بیا... عاشقش میشوی
🔆 همین که صبح را حرم باشی...»
و من با چشم خوابآلود
فکر میکردم
صبح با بقیه وقتها چه فرق میکند؟ 🥴
وسط صحن بودیم که...
شیما گفت: گوش کن... میشنوی؟
🌱 صدای دعایی زیبا بود...
میشنیدم و
لذت میبردم...
_ شیما این چه دعاییست؟
+ عهد... #دعای_عهد... اللهم انی اجدد...😇
راز حرف شیما را فهمیدم...
آن چند روز زیارت که جای خود...
من هنوز به یاد حرم
صبحها
💕 با عشق،
دعای عهد میخوانم . . .
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف 💚💜
📷 س.ح.حسینی
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
منم همون روبرو ایستاده بودم
💛 پنجره فولاد رو گرفته بودم و
داشتم دعا میخوندم
یکی داشت میگفت:
«مامان، چقد چراغونی کردند...
کبوترا رو ببین.... این گنبده...؟»😃
و شنیدم یکی گفت:
👩🦯«مواظب عصای سفید دخترم باشید......»
....من هنوز باور نمیکردم.....😍
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💚💜
📷 ج.بهنام
🌿 خاطره از: ا. ماهرو از تهران
#شما_هم_خاطرههاتون_از_حرم_رو_بگین
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
همینطور که
با شوق، سمت پنجره فولاد
نگاه میکرد و با امام(ع)
حرف میزد،
نگاهم کرد و گفت:
نذر کردم که
اگر درست بشود، به همین نیت،
📚 دو تا کتاب امام رضایی بخوانم و
یک نقاشی از پنجره فولاد بکشم 😌
گفتم:
وا...
این دیگر چجور نذریست؟! 😃
گفت:
نذر که حتما نباید خریدنی باشد...
😇 میشود خواندنی باشد...
کتاب که بخوانم،
امام(ع) هم خوشحال میشوند...
آن نقاشی هم برای اتاقم،
که عطر حرم بگیرد...
خندهام گرفت...😅
اما با خودم فکر کردم که
امام رضا(ع) نیتها را میدانند...
به عشقشان
کار خوب که انجام بدهی
حتما نتیجهاش را هم میبینی . . . 🌱
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف ✋💞
📷 ا. قاسم زاده
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
حوالی صبح بود
هنوز چشمهایم را باز نکرده بودم
که صدای جیغ صورتیِ فاطمه
بلند شد 😃
مثل فنر از جاپریدم
با چشمهای نیمه باز
سمت فاطمه دویدم و دیدم
🌧 اشک روی گونههایش نشسته...
ترسیده بودم...
_ چه شده...؟ اتفاقی افتاده...؟
خبر اینکه
🕊 قرار است زائر مشهد باشیم
همیشه توی خانه ما،
یک اتفاق بزرگ است...
یک اتفاق قشنگ که میشود
بخاطرش تمام شهر را چراغان کرد...🎉
حالا بعد از آن زیارت،
⛅️چند ماهی هست که
از حرم دورم و دلم میخواهد
یک صبح دیگر
با صدای فاطمه و
خبر خوش زائر شدنمان
تمــام بیقراریها و دلتنگیهایم
یکباره فراموش شوند . . . 🌸🍃
📷 ا. قاسم زاده
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #روزهای_خوب
همین که توی صف
سرش را سمت من برگرداند،
شناختمش... خودش بود...
هممحلهای سابقمان...
آرام، به مادر و هانیه که
پشت سر من توی صف ضریح
ایستاده بودند،
خبر دادم و
آنها هم او را دیدند...
💕 مادر که خیلی خوشحال شد...
چند لحظه بعد،
🔆 او هم ما را دید و شناخت...
صف جلو میرفت و ما و او
قلبمان پر شده بود
از شوق دیدنِ همدیگر...
هانیه میگفت:
🌱 #خدا_را_شکر که همه ما
این حرم را داریم...
پناه همهمان،
همینجاست...
هرکس را
گم کرده باشی، یا
مدتها او را ندیده باشی،
اینجا ممکنست خیلی ساده
نگاهت به نگاهش، گِره بخورد . . . 😌🌸
📷 زهراسادات موسویان
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن