eitaa logo
دخترانه🌸
60 دنبال‌کننده
2هزار عکس
579 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰جان تو جان من است؛ غم تو غم من است و اندوه حراست از حجابت؛ اندوه من است. 🔶تجمع بانوان و دختران عزیز استان سمنان در دفاع از حق حجاب دختران هند و اعتراض به ظلم دولتی هند در ممنوعیت استفاده از حق آزادی و قانونی حجاب. 📌جمعه ششم اسفند ، مقابل درب ورودی مصلی های نمازجمعه سمنان ، بعد از اقامه نمازجمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡•• گاه گاهۍ ڪہ دلمـ میگیرد بہ خُـــــودمـ مۍگویمـ: در دیارے ڪہ پُراز دیوار است بہ ڪجـــا باید رفت؟ بہ ڪہ باید پیوست؟ بہ ڪہ باید دل بست؟ حسِ تنهاے درونمـ مۍگوید: بشڪن دیوارے ڪہ درونت دارے! چہ سـوالۍ دارے؟ تو خُـــــــدا را دارے و خُدا اول و آخر با توست و خُــــداوند عشق است... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دخترانه🌸 @dokhtaraane ┄┅┄┅ ❥❥❥ ┅┄┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸✨به نام خداوند نیکوسرشت 🤍✨که او در جهان بذرنیکی بکشت 🌸✨خدایا " امروز را 🤍✨با نام تو آغاز می‌كنیم 🌸✨نام تو آرامش لحظه‌‌‌هايمان است 🤍✨ومی‌دانیم امروز بركت را مهمان 🌸✨لحظه‌‌هايمان خواهی كرد 🌸✨بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🤍✨الـــهــی بــه امــیــد تـــو... .
🌹🌹 برشهایی از زندگی شهيد مدافع حرم ؛ قسمت دهم حتماً شما طعنه برخی از افراد ناآگاه را شنيده‌ايد؟ بله؛ خيلی ها به من ميگويند چرا اجازه دادی كه همسرت برود و برای عرب‌ها بجنگد؟ ميخواهم از همين جا از طريق روزنامه «جوان» پاسخ آنها را بدهم. 👈🏼عبدالمهدی رفت تا از مرز اسلام دفاع كند. 👈🏼رفت تا نامحرمی وارد حريممان نشود. 👈🏼مدافعان حرم ميروند تا ما در آرامش زندگی كنيم.😭 👈🏼هدف اصلی تروريست‌ها ايران است. اگر مدافعان حرم نبودند، امروز شاهد جنگ در كرمانشاه و همدان و. . . بوديم. ما آرامشمان را مرهون خون شهداييم و برای همين بايد ادامه‌دهنده راهشان باشيم؛ شهدای از صدر اسلام تا امروز. *** خواننده گرامی امیدوارم بحق شهید گرانقدر مجتبی علمدار و‌ شهید عالی مقام‌ عبدالمهدی کاظمی با ذکر سه صلوات هدیه به روح مطهرشان و‌ سه صلوات برای تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام به حاجت شرعی دلت برسی... تصمیم بگیر در مسیری که شهدا قدم برداشتن‌‌قدم‌‌ برداری تا قیمتی شوی ... پایان اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت دخترانه🌸 @dokhtaraane
02.Baqara.139.mp3
941.4K
🚩🚩 تفسیر قرآن کریم 139 سوره بقره استاد قرائتی اللهم عجل لولیک الفرج دخترانه🌸 @dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩🚩 : امامت موسی بن جعفر علیه السلام در سخت‌ترين دوران‌ها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد علیه السلام به سختی دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام نبود. شهادت باب الحوائج ، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام تسلیت باد. اللهم عجل لولیک الفرج دخترانه🌸 @dokhtaraane
🚩🚩 از امروز کتاب بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق را ان شاءالله مطالعه می‌کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت دخترانه🌸 @dokhtaraane
🚩🚩 کتاب "پایی که جا ماند" مجموعه ای از یادداشت‌های روزانه سید ناصر حسینی پور در زندان های مخفی عراق است که خاطرات ۸۱۱ روز اسارت سید ناصر را روایت میکند . دلیل نامگذاری کتاب آنست که بر اثر جراحات و شکنجه های مختلف پای سید ناصر در دوران اسارت قطع میشود ، سید ناصر حسینی پور این کتاب را به ولید فرحان شکنجه گر عراقی که وی را مورد آزار و اذیت قرار داده است تقدیم کرده است. این کتاب به شرح بسیاری از اعمال و رفتار اسرا و نظامیان عراقی پرداخته و زوایای بسیاری را از زندگی اسرا در کمپ‌های عراقی روایت کرده است. موضوعات گوناگونی مانند گذران اوقات فراغت، عزاداری، آموزش و تدریس، آدم‌فروشی و ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت دخترانه🌸 @dokhtaraane
🚩🚩 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت اول ✅ مقدمــه «تقدیم به گروهبان عراقی ولید‌فرحان سرنگهبان اردوگاه ۱۶ تکریت. نمی‌دانم شاید در جنگ اول خلیج فارس توسط بوش پدر کشته شده باشد. شاید هم در جنگ دوم خلیج فارس، توسط بوش پسر کشته شده باشد. شاید هم زنده باشد. مردی که اعمال حاکمانش باعث نفرین ابدی سرزمینش شد. مردی که سالها مرا در همسایگی حرم مطهر جدم شکنجه کرد. مردی که هر وقت اذیتم می‌کرد نگهبان شیعه عراقی علی جارالله اهل نینوا در گوشه ای می‌نگریست و می‌گریست. شاید اکنون شرمنده باشد. با عشق فراوان این کتاب رابه او تقدیم می‌کنم. به خاطر آن همه زیبایی هایی که با اعمالش آفرید و آنچه بر من گذشت جز زیبایی نبود «و ما رایت الا جمیلا» اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت دخترانه🌸 @dokhtaraane
🚩🚩 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت دوم جنگ آن‌قدر طول کشید تا بزرگ شدم چهارده‌ ساله بودم که به جبهه رفتم ! حالا شانزده ساله شده بودم و در واحد اطلاعات دیده بان بودم، کارم رصد کردن خطوط دشمن بود. از چند روز قبل شایعه شده بود دشمن قصد دارد در جزیره مجنون پاتک بزند. موقع برگشتن از دیده بانی علی یوسفی را دیدم. در پادگان قدس همدان دوره تخصصی انفجارات را باهم گذراندیم. فکر نمی‌کردم علی را در جزیره مجنون ببینم. با هم خاطرات گذشته را مرور می‌کردیم. علی می‌گفت : بعد از فتح خرمشهر قبل از اینکه بروم مسجد جامع، رفتم خانه، عراقی ها دو خرمشهری را در باغچه‌‌ی خانه‌مان خاک کرده بودند ! بعد می‌گفت :با دوستات بیش از حد قاطی نشو، اینجا رفاقت‌ها با رفاقت‌های توی شهر فرق میکنه ،عُمر دوستی‌ها کوتاهه، دوستات شهید میشن خیلی زجر میکشی، ماها با هم بودنمون کوتاه و دست خودمون نیس، دست تیر و ترکش‌های دشمنه ! بعد از گفتگویی از علی جدا شدم. شب از نیمه گذشته بود. بیش از حد خسته بودم. ساعت سه و ربع بامداد در یک چشم به‌هم‌زدن آسمان جزیره صحنه‌ی آتش و انفجار شد. خمپاره‌انداز‌ها ، کاتیوشاها و توپ‌های دوربرد دشمن مثل باران بهاری روی جزیره‌ی شمالی و جنوبی مجنون جاده و خندق آتش می‌ریخت. به خاطر تحریم‌هایی که شده بودیم از نظر مهمات ، امکانات و ادوات نظامی کمبودهای زیادی داشتیم. ساعت چهار و نیم بامداد عراقی‌ها سوار بر قایق به سمت جاده خندق پیشروی کردند. باید دکل را ترک می‌کردم، تویوتا لندکروز «خسرو مرتب فرمانده‌ی تیپ» ، بر اثر انفجار‌های پی‌در‌پی آبکش شده بود. شیشه‌هایش خرد شده بود و یک لاستیکش هم سوارخ شده بود. تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح کنار جاده افتاده بودند. خسرو گفت : شهدا را کاری نداشته باشید فعلا مجروحان را سوار کنید. از کف ماشین خون و خونابه جاری بود. در مدتی که جبهه بودم حجم آتش به این سنگینی ندیده بودم ! ساعت حدود شش صبح بود که دشمن از چند محور حمله را آغاز کرد. یکی از گروهان‌های گردان ویژه شهدا در حال اعزام به پد خندق بود. ولی‌پور دودل بود مرا به عنوان بلدچی جلو بفرستد، فهمیدم چرا دودل و مردد است. به خاطر برادرم که هشت ماه قبل شهید شده بود، دلش نمیخواست جلو بروم. میترسید شهید شوم. با اصرارم قانع شد مرا جلو بفرستد و من عازم شدم ... ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج التماس دعای شهادت دخترانه🌸 @dokhtaraane