صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری.mp3
9.82M
🌹🌹 صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری
۱۴۰۰/۱۲/۱۹
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترانه🌸
@dokhtaraane
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 پروردگارا !
به هر چه بنگرم...
تـو در آن آشکاری ..
🌸 و چه مبارک است
روزی که با نام زیبای تو
و با توکل بر اسم اعظمت.
آغاز می گردد ای صاحب کرامت
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
🌸الهی به امید تو...
دخترانه🌸
@dokhtaraane
📌و روز قیامت برای او
📜نامه ای که آن را
گشاده میبیند بیرون می آوریم... 📂
👀آماده ی قیامت هستیم؟!
#آیه_گرافی
#اسراء_13
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الله اکبر
الله اکبر
حملە موشکی بە مقر جاسوسان اسرائیلی و پایتخت اقلیم کردستان
با اعلام منابع موثق: «دهها راکت به مجتمع زیرین در استان اربیل، یکی از پایگاهها و خوابگاههای نظامی آمریکا برخورد کرد».
➕يك رسانه عراقی افزود: «۱۲ موشک به پایگاههای آمریکایی در اربیل اصابت کرد».
دوران بزن در رو تمام شده.
یکی بزنید ۱۰تا میخورید
این در جواب شهادت دو تن از مدافعان حرم 👌
#اوکراین
#حاج_قاسم
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه_استوری
ماه شعبانه...
اومدم بگم:
وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ...
وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ...
🌙🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
ولادٺ شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) گرامے باد...
🕊🍃🌸@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
دارالقرآن بسیج سمنان
👇👇👇👇👇👇
🆔🆔🆔 @guranesalehinsemnan
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
🌹🌹 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت هفدهم
براساس خاطرات #سید_ناصر_حسینی_پور
کنار دیوار نشسته بودم. چند نفر افسر سراغمان آمدند. دو ایرانی همراهشان بودند. یکی از آنها اسیر و عرب زبان بود. صورتش پُر بود از جوشهای چرکین. لباسهایش خاکی و شلخته بود. اسیر بود.
بچهها را یکییکی از نظر گذراند، نمیدانستم دنبال چه بود. به من که رسید با بردن اسم «علی هاشمی (فرمانده سپاه ششم امام جعفرصادق علیهالسلام)، به افسر گفت : «سیدی!هذا، قربان! اینه!».
نفهمیدم منظورش از «سیدی!هذا» چه بود؟! همان لحظه دو دژبان مرا روی برانکارد گذاشتند و بردند. وارد اتاقی که شدم، جای قبلی نبود و بازجوها افراد جدیدی بودند.
سرهنگ بازجو پرسید:
«فرمانده سپاه ششم ایران را میشناسی؟!»
- فقط دو روز قبل از حمله شما به جزیره مجنون، اونو تو جاده خندق دیدم.
- اونو در حملهی روز بیست و پنجم ژوئیه تو جزیره مجنون دیدی؟!
- اونو تو روز حملهی شما ندیدم.
- دروغگوی مجوس، تو پیک علی هاشمی هستی؟
- نه، من پیک علی هاشمی نیستم !
بازجو عصبانی شد، چوبدستیاش را به صورتم پرت کرد.
- تو پیک علی هاشمی هستی، علی هاشمی کجا رفت ؟
افسر بازجو ادامه داد: «گفتند پیک علی هاشمی یه بچه پانزده، شانزده ساله بوده که تو پاش تیر خورده و اسیر شده».
عصبانیتر شد، از جایش بلند شد، به طرفم آمد، لگد محکمی به پهلویم زد، یک لگد هم به کتفم کوبید.
- چرا دروغ میگی، تو کدوم گردان بودی؟!
شک نداشتم جرم پیک علی هاشمی بودن، به مراتب سختتر و بدتر از نیروی اطلاعات بودن است. تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم. بر خلاف میل باطنیام به او گفتم : «من پیک علیهاشمی نیستم، نیروی واحد اطلاعات و عملیاتم»!
بازجو با شنیدن نام اطلاعات و عملیات، شوکه شد. بازجو با تعجب پرسید : «واقعا تو جوجه بسیجیِ خمینی، تو اطلاعات کار میکردی»؟!
- بله
هیچوقت ناراحت نیستم که به خاطر علیهاشمی مجبور شدم هویت اصلی خودم را برملا کنم. اگر عراقیها علیهاشمی را گیر میآوردند، برای اولین بار، عالیترین و ارشدترین فرمانده نظامی سپاه را به اسارت گرفته بودند.
بازجو به دژبانها دستور داد مرا ببرند. همانجا مترجم ایرانی بهم گفت: «سرهنگ میگه، تو نمیخوای از علی هاشمی چیزی بگی. خودت خواستی که اذیب بشی، حالا برو چند ساعت خورشید رو نگاه کن!»
دو دژبان مرا به محوطه صبحگاه بردند. فکر میکنم ساعت حدود سه، سه و نیم عصر بود. شدت گرما تحمل ناپذیر بود، تشنگی کلافهام کرده بود، مجبور بودم به خورشید نگاه کنم. برای لحظهای که سرم را چرخاندم، دژبانی که مامور من بود، با کابل به سرم کوبید که خورشید را نگاه کنم.
چند سرباز آشپزخانه از همان فاصله سی، چهل متری درباره من از دژبان سوال کردند و او در جوابشان گفت:«هذا حرس الخمینی، پاسدار خمینیه».
سربازها در حالی که هرکدام چند تخم مرغ دستشان بود، به طرفم آمدند. تخممرغها را یکی پس از دیگری به طرفم پرت کردند. دستم بسته بود، سرم را پایین آوردم، تا به صورتم نخورد. وقتی تخممرغها را به طرفم می انداخت، با به کاربردن کلماتی چون مجوس، جیشالخمینی و . . خودش را تخلیه میکرد.
ادامه دارد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 پایـی که جا مانـد ؛ قسمت هجدهم
براساس خاطرات #سید_ناصر_حسینی_پور
ده دقیقهای، از برخورد سرباز آشپرخانه با من گذشت. یکی از همان کارکنان آشپرخانه که حدود پنجاه سالی داشت، کنارم حاضر شد. گالنی ده لیتری و پارچی آب دستش بود. فکر میکنم میخواست از دلم درآورد. از گالن توی پارچ آب میریخت و آن را روی سر و صورتم خالی میکرد. پیراهنم از سفیده و زردی تخممرغها کثیف شده بود.
به دستور ارشد دژبانها مرا روانه بازداشتگاه کردند. وارد بازداشتگاه که شدم نفهمیدم چطور خوابم برد.
از بس هوا گرم بود، دم کرده بودیم. از بدنمان عرق سرازیر بود. تعدادی از اسرای سالم کنار مجروحان تا صبح نخوابیدند.در محوطه پادگان بدجوری بچهها را کابل باران کردند.
باتومهایی دست دژبانها بود که برای اولین بار بود میدیدم. وقتی به کمر بچهها میزدند، مثل فنر چند بار ضربه تکرار میشد. یکی از اسرا که یدالله زارعی نام داشت ترکش به سرش خورده بود و بخشی از استخوان جمجمهاش را برده بود. به همین دلیل طرف چپ بدنش فلج بود. بدنش که به رعشه میافتاد، ناراحت میشدم. بیشتر اوقات نمیتوانست لرزش دستش را کنترل کند.
هنگام ضرب و شتم، یکی از بچههای مشهد که صادق نام داشت، بلند شد و پشت سر یدالله ایستاد. صادق ایثار به خرج داده بود، کف دو دستش را گذاشته بود روی سر یدالله، درست همان جایی که ترکش استخوانش را برده بود. مغر سرش هیچ پوششی نداشت. با کوچکترین ضربهای به سرش جان میداد.
بچهها را کتک مفصلی زدند. عراقیها میگفتند تا علی هاشمی خودش را معرفی نکند دست از سرتان برنمیداریم.
یکی از افسران در میان اسرا دور میزد، افراد ریشدار را بیرون میکشید و با گاز انبر ریش آنها را میکند. فهمیدم عراقیها چقدر از اسرای ریشدار نفرت دارند.
احمد سعیدی که سمت راستم نشسته بود، رودهها و شکمش بعد از چند روز عفونت کرده بود. اسرا با پیراهنشان شکم او را بسته بودند اما ورم و عفونت شکمش روزبهروز بیشتر میشد.
بعضی از افسران که در محوطه پادگان قدم میزدند، سراغمان میآمدند و با ما بحث میکردند.
یکی از آنها که سروان بود سراغمان آمد. روبهرویم که ایستاد، به زخمهایمان خوب نگاه کرد و گفت : « خمینی این بلا رو به روزتون آورده؟»
به من که رسید، پوتینش را گذاشت روی پاشنهام و گفت: « لهش کنم؟». با پوتین پاشنه پایم را که فشار داد، درد شدیدی را تحمل کردم و سعی کردم جلوی نالهام را بگیرم.
منتظر بودیم ما را به بغداد ببرند. نمیدانستم بغداد بهتر است یا بدتر. نزدیک غروب بود، بچهها سوار اتوبوس شدند. با آن وضعیت جسمی، نمیتوانستم روی صندلی بنشینم.در راهروی اتوبوس دراز کشیدم. نگاه غمآلود اسرا یادم مانده، بعضی بچهها با دیدن وضعیتم گریه کردند.
اتوبوس که به طرف بغداد میرفت با خودم گفتم : «شاید دارم خواب میبینم و همه اینها کابوس است. مثل آدمی که خواب بدی میبیند و در عالم خواب به خودش میگوید از خواب که بیدار شوم، همه چیز تمام میشود!»
هر چقدر از استان میسان عراق دورتر میشدیم به کربلا نزدیکتر میشدیم.
نزدیکیهای بغداد، یکی از دژبانها به بچهها گفت : « کربلا سبعین کم، کربلا هفتاد کیلومتر».
نام کربلا که برده شد، بغض کهنه اسرا ترکید. گویی دجله از چشمها جوشید. صدای گریه اسرا بلند شد. بلند بلند زدم زیر گریه. امشب به بهانه آقا امام حسین علیهالسلام یک دل سیر برای دل خودم و آنچه بر من گذشته بود، گریه کردم.
شک ندارم آقا امام حسین علیهالسلام هم دلش برای شهیدان جزیره مجنون میسوخت. جزیرهای که در یک نصف روز شاهد قساوتها و جنایتهای بیشماری از بعثیها بود. اوایل صبح به بغداد رسیدیم . .
ادامه دارد ...
اللهم عجل لولیک الفرج
التماس دعای شهادت
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹🌹 امام خامنهای :
بدانید که با همّت بلند
و در پرتو خردمندی و درست اندیشی
و با اعتماد و توکّل به خداوند دانا و توانا
می توانید در همهی مسائل عمومی کشور و ملت
اثربخش و مشکلگشا باشید.
این تجربهی چند دههی ملت ایران است.
اللهم عجل لولیک الفرج
دخترانه🌸
@dokhtaraane
#به_عشق_مهدی_هواتو_دارم
آیین پیاده روی و جشن روز نیمه شعبان
همگام با «لشگر منتظران ظهور» خواهیم آمد
⏰ جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۰ صبح
مصادف با روز ولادت حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
📍مسیر پیاده روی : از آستان مقدس امامزاده علی اشرف علیه السلام به سمت بلوار حکیم الهی ،خیابان امام خمینی (ره) و مسجد امام خمینی (ره)
با حضور مواکب و هیئات مذهبی و مردمی شهرستان سمنان
‼️ جهت هماهنگی برپایی موکب و ایستگاه صلواتی با شماره تماس 09900171366 (برادر محمدامین اخلاقی) تماس حاصل نمایید
#افسانه_شخصی
🔶نوجوان خودش را روئین تن میداند، در خیابان شلوغ تک چرخ می زند. خودش را قدرتمند می داند.
ترقه های وحشتناک استفاده می کنند.
با سرعت، بدونه وجود ترمز حرکت می کند.
🔸زیرا منطقه بازداری در مغزش کامل نشده است.
چه کسی نوجوان را کنترل کند؟
🔸مادر، نه نمیتواند.
آن شخص که توان کنترل کردن را دارد، پدر مقتدر است.
مادرها، نقش بسیار زیادی در اقتدار دهی به پدر دارند.
مهربانو🌹
@mehrbanooo1
┄┅◈🌺◈┅┄
سلام بر صبحی که نام تو را صدا میزند.
سلام بر نامی که عهد تو را زنده میکند.
و سلام بر عهدی که هر صبح در هوای عاشقیات تازه میشود.
سلام بر تو
و بر عاشقانههای دعای عهد مشتاقانت.
┄┅◈🌺◈┅┄
#صبحی_که_با_سلام_تو_آغاز_می_شود
#السلام_علیک_یا_بقیّة_اللّه
#صبح_بخیر
دخترانه🌸
@dokhtaraane
پسری به خواستگاری دختری رفت
خانواده دختر از او پرسیدند:وضع مالی شما چطور است ؟پسر جواب داد :عالیست
به او گفتند:تحصیلاتتان به کجا رسیده؟جواب داد ؛تحصیلات عالیه داریم
پرسیدند :موقعیت خانوادگی تان چطور است ؟گفت نظیر ندارد
به او گفتند :شغل شما چیست ؟جواب داد ؛از کار کردن بی نیازم ولی به کار تجارت مشغولم،
از پسر پرسیدند که شهرت شما در شهر و محل تولدتان چگونه است ؟در جواب گفت :به خوشی خلقی معروفم.
عروس و پدر مادر از این همه سجایای اخلاقی به حیرت افتاده بودند و قند توی دلشان آب می شد
مخصوصا مادر عروس در نهایت شادمانی گفت:آقا
با این همه صفات و اخلاق پسندیده آیا عیبی هم دارد؟
مادر پسر جواب داد :فقط یک عیب کوچک دارد و آن هم این است که خیلی دروغ می گوید
برای بازی
تا میدان با بچه ها رفت. بچه ها یک دور قانون بازی رو مرور کردند. تیم کشیدند و خواستند بازی را شروع کنند.
اما حسن بازی نمی کرد. کمی نگاه کرد و برگشت. اسمش ابوالحسن بود. بچه ها دویدند دنبالش.... چرا بازی نمی کنی؟
- بازی؟؟؟ بازی چه فایده داره؟
این رو گفت و به سر کتاب هایش برگشت. انگار عادت داشت همه را متعجب کند.
بعدها شهرت آوازه جهان علم شد... علامه ابوالحسن شعرانی که بزرگانی چون آیت الله جوادی آملی و علامه حسن زاده آملی به شاگردی او افتخار می کردند. متخصصی زبر دست در فقه، اصول، فلسفه، منطق، عرفان، تفسیر، حدیث، کلام، طب، نجوم و .... و البته مسلط به زبان فرانسه و لاتین....
منبع: کتاب مهر استاد
#امیرمومنان: #بازی بدترین عامل #اتلاف_عمر است.
دخترانه🌸
@dokhtaraane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شبایی که دلتنگتم
میشینمو به عکس
کربلای تو زل میزنم...
#دلتنگ_کربلا
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌹بهار امد و
بی گل رویت بهار نیست... ✨
⚘الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج⚘
#آیه_گرافی
#هود_86
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
خداخالق عشقه🌸
محمدگل عشقه🌸
علی مظهرعشقه🌸
زهرا وجودعشقه🌸
حسن نمادعشقه🌸
حسین سالارعشقه🌸
عباس ساقی عشقه🌸
زینب شاهد عشقه🌸
سجاد راوی عشقه🌸
باقر عالم عشقه🌸
صادق احیای عشقه🌸
کاظم صابرعشقه🌸
رضا ضامن عشقه🌸
تقی جمال عشقه🌸
نقی پاکی عشقه🌸
حسن بقای عشقه🌸
اینم دعای عشقه🌸
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
🍃🌸برای شادی و ظهور
حضرت مهدی(عج) صلوات🌸🍃
🌸🍃کپی کن تاهمه برای
شادی وظهورش صلوات بفرستن🌸🍃
🍃🌸پیشاپیش میلاد با سعادت
حضرت مهدی (عج) مبارک باد 🌸🍃
دخترانه🌸
@dokhtaraane
🎇🎇🎇🎇🌿﷽🌿🎇🎇🎇🎇
#پنجشنبه_های_امام_حسینی
#کــــلام_پــــــــــــــدر
࿐ ༉༉༉🍃🌺🕊
💠 امیرالمومنین حضرت علی(علیه السلام):
💠 به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: پسرم! چهار چيز از من يادگير (در خوبيها)، و چهار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنها عمل كني زيان نبيني.
خوبيها:
۱- همانا ارزشمندترين بي نيازي عقل است،
۲- و بزرگ ترين فقر بي خردي است،
۳- ترسناك ترين تنهايي خودپسندي است
۴- و گرامي ترين ارزش خانوادگي، اخلاق نيكوست.
۲ هشدارها:
۱- پسرم! از دوستي با احمق بپرهيز، همانا مي خواهد به تو نفعي رساند اما دچار زيانت مي كند. ۲- از دوستي با بخيل بپرهيز، زيرا از آنچه كه سخت به آن نيازي داري از تو دريغ مي دارد.
۳- و از دوستي با بدكار بپرهيز، كه با اندك بهايي تو را مي فروشد.
۴- و از دوستي با دروغگو بپرهيز، كه او به سراب ماند، دور را به تو نزديك، و نزديك را دور مي نماياند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت۳۸
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
#فرزندان_حاج_قاسم
هان ای گروه مؤمنان؛
هان ای منتظران طلیعهٔ نور؛
مگر نمی شنوید که فریاد «هل من ناصر ینصرنی» در گوش زمان پیچیده ؟! و اینبار نوادهٔ ثارالله است که ما را به یاری می طلبد.
مگر بر دهانتان مهر خاموشی زده اند که لبیک نمی گویید؟!
پای حرف که به میان می آید ،همهٔ ما سخنران می شویم : که ای داد بیداد، اگر زمان مولایمان علی علیه السلام بودیم، اجازه نمی دادیم سقیفه ای تشکیل شود، پهلویی شکسته شود، مولایی خانه نشین شود، اگر بودیم عاشورایی نمی بود...
تو که اینچنین رجز می خوانی مگر نمی شنوی که در جای جای این دنیای دون ، سقیفه ها تشکیل شده ؟!
مگر عاشورایی را که هر روز یزیدیان زمان در جلوی چشممان به تصویر می کشند نمی بینید؟!
مگر غربت و بیابان گردی عزیز زهرا سلام الله علیها را شاهد نیستید؟!
حال که هستید، بیایید و همت کنید و اماممان را دوره کنیم ، لشکر شویم برای وجود نازنینش، ظلمت خود و غربت آل طه را پایان دهیم.
اگر یک بار، فقط یک بار همه با هم از ته قلب حجت زنده خدا را از خدا بخواهیم به خداوندی خدا ،طلوع آفتابش را خواهیم دید.
وعدهٔ ما : روز نیمه شعبان ،راس ساعت ۱۴ به مدت ۱۴دقیقه در هر کجای این کره خاکی که هستیم دست از این دنیا و ظواهرش بکشیم و فقط بقیة الله را از خدا بخواهیم با ذکر دعای«الهی عظم البلا...» با ما همراه شوید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترانه عشق...
بهانه عشق...
تو ای میراث جاودانه عشق...
🕊🌹@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
📖🌸📖🌸📖🌸📖🌸
دارالقرآن بسیج سمنان
👇👇👇👇👇👇
🆔🆔🆔 @guranesalehinsemnan
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
بی تو چندیست در کار زمین حیرانم،
مانده ام بی تو چرا با غچه ام گل دارد؟!
🌸🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
بیا دو باره پاک کن زجاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را!
تمام لحظه هاي من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را!
🍃🌸🕊@salva
دخترانه🌸
@dokhtaraane
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_عاشقے❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَ وْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،
يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،
بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
❤️بَر ثانیه ظهور مهدی صلوات❤️
•🌱•بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدےصلوات•🌱•
🌺دعای الهی عظم البلا
#فرزندان حاج قاسم
💎💎باسلام
🌹 کمک های نقدی جهت یاری رساندن به مردم مظلوم یمن
🌸 پیشنهاد می شود
هر حلقه صالحین
👇👇👇👇👇
حداقل ۱۰۰هزارتومان کمک کند.
🙏انشاءالله در اطلاع رسانی کوشا باشید وگزارش را در کارگروه قرار دهید.
☘☘☘☘☘☘☘☘
#صالحین_سمنان
#تعلیم_وتربیت
🆔 @salehinsemnan
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#داستانک
🔹آخرین نفر 🔹
زن جوانی در جاده رانندگی میکرد. برف کنار جاده نشسته بود و هوا سرد بود. ناگهان لاستیک ماشین پنچر شد و زن ناچار از ماشین پیاده شد تا از رانندگان دیگر کمک بگیرد.
نزدیک یک ساعت ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ کنار جاده ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺎﺷﻴﻦﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ میﺷﺪﻧﺪ. اما ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮی کرمی رنگ، ﺍﺻﻼً ﺗﻮی ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ نمیﺷﺪ!
بعد از ساعتهای طولانی ایستادن در آن سرمای سخت، بالاخره ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ قدیمی ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ جوانی ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ؛ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ.
ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ کسی ﻫﻢ ﺑﻪ کمکش ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎی ﺁﺯﺍﺭﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮی میﮐﻨﺪ، ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ بنشیند.
بالاخره کار مرد جوان تمام شد. ﺯﻥ پولی ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮی ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ همزمان با تشکر و قدردانی، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﮔﺮﻓﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍی ﺭﺿﺎی ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ:
" ﺩﺭ ﻋﻮﺽ، سعی ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ کسی ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ میﮐﻨﺪ. "
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
🌼🔹
ﺯﻥ جوانی ﮐﻪ ﻣﺎﻩﻫﺎی ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭی ﺭﺍ میﮔﺬﺭﺍﻧﺪ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ گارسونی ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ مهربانی ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ.
ﺯﻥ ، ﻏﺬﺍﻳﻲ 80 ﺩﻻﺭی ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ ﺩﻻﺭی ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ.
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ باقی مانده ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ.
ﺍﻣﺎ وقتی ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺧﺒﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﺩﺭ ﻋﻮﺽ، ﺭﻭی ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬی ﺭﻭی ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩداشتی ﺩﻳﺪﻩ میشد.
ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩی ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬی ﺑﺮﺍی او ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍی ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ.
ﺩﺭ سطر ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ:
«در عوض، سعی کن آخرین نفری نباشی که کمک میکند»
ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ؛ ﭼﻮﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ نزدیک ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥﻫﺎ آه ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍی ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ. ﺩﺭﺑﺎﺭﻩی زنی ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮی ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ کافی ﺑﺮﺍی ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ همسرش ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ.
ﻗﻄﺮﻩ اشکی ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪی ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍی ﺭﺿﺎی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🔹🌼🔹
آخرین نفر نباشیم 😊
هیچ وقت 😊
#سبک_زندگی #اجتماعی
دخترانه🌸
@dokhtaraane