شب آمدهست و نگاهم نمیرود در خواب
به شوق اینکه نهم سر، به شانهٔ چشمت
مرا هراسی اگر باشد این فقط، که مرا
خدا نکرده بِرانی، زِ خانهٔ چشمت
#حسین_فروتن
#شبتبخیر_غمتنیز
شبها ز بیتابی نكردم خواب و تا صبح
تنها نشستم گریۀ مستانه كردم
تا چشم يارى كرد، همچون آسمانها
دامان خود پُر گوهر دردانه كردم
چون شمع هر شب تا سحر بيدار ماندم
ياد از پريشان روزىِ پروانه كردم
با خاطرى آشفته و حالى پريشان
هر شب خيال گيسويت را شانه كردم
#مهدی_اخوان_ثالث
#شبتبخیر_غمتنیز