🌹یادت باشه
🍃بخش اول
زندگی نامه
🍃فصل نهم
ما لقا را به بقا بخشیدیم
🍃برگ نود و دوم
حرف هایی که می خواستم بزنم را کلی بالا و پایین کردم و بعد باکلی مقدمه چینی بالاخره گفتم:«راستش حمید فردا میخاد بره،اومدیم برای خداحافظی».
با شنیدن این خبرعمه شروع به گریه کرد،گریه هایش جانسوز بود،هرچقدر خواستم آرام باشم نشد،گریه هایمان نوبتی شده بود،یکسری عمه گریه می کرد من آرامش می کردم،بعدمن گریه می کردم عمه می گفت:«دخترم آروم باش».
حمید هرچنددقیقه به داخل آشپزخانه می آمد و می گفت:«گریه نکنید»،عمه بین گریه هایش به حمیدگفت:«چطور دلت میاد بذاری بری؟توهنوز مستأجری تازه رفتی سرخونه زندگیت،ببین خانمت چقدر بی تابه،تو که اینقدر دوسش داری چطور می خوای تنهاش بذاری؟»
حمیدکنارما نشست مثل همیشه پیشانی مادرش را بوسید و گفت:«مادر مهربون من،تومعلم قرآنی،این همه جلسه قرآن و مراسم روضه می گیری،نخواه من که پسرت هستم بزنم زیرهمه چیزهایی که خودت یادم دادی،مگه همیشه توی روضه ها برای اسارت حضرت زینب(س)گریه نکردیم؟راضی هستی دوباره به حضرت زینب(س)و حضرت رقیه(س)جسارت بشه؟عمه بعد از شنیدن این صحبتها شبیه آتشی که رویش آب ریخته باشند آرام شد،با اینکه خوب می دانستم دلش آشوب است ولی چیزی نمی گفت.
صدای اذان که بلندشدحمید همان جا داخل آشپزخانه مشغول وضوگرفتن شد،نمی دانم چرا این حس عجیب در وجودم ریشه کرده بود که دلم می خواست همه حرکت هایش را موبه مو حفظ کنم،دوست داشتم ساعت ها وقت داشتیم،رفتار و حرف هایش را به خاطر می سپردم.
حتی حالت چهره اش،خطوط صورتش،چشم های نجیب و زیبایش،پیچ و تاب موهای پریشانش،محاسن مرتب و شانه کرده اش،همه چیز آن ساعت ها درست یادم مانده است،نماز خواندنش،خنده هایش،حتی وقتی بعد از نماز روی سجاده نشسته بودم و حمید باهمه محبتش دستی روی سرم کشیدو گفت:«قبول باشه خانمی»،بعد هم مثل همیشه مشغول ذکر گفتن شد،کم پیش می آمد تسبیح دست بگیرد معمولاً با بند انگشت ذکرها را می شمرد.
وقتی هم که ذکر می گفت بند انگشتش را فشارمی داد،همبشه برایم عجیب بودکه چرا موقع ذکر گفتن این همه انگشتش را فشار میدهد،فرصت را غنیمت شمردم و علت این کارش را پرسیدم،انگشت هایش را مقابل صورتش گرفت و گفت:«برای اینکه می خوام این انگشت ها روز قیامت یادشون باشه،گواه باشن که من توی این دنیا با این دست ها زیاد ذکر گفتم».
به شوخی گفتم:«حمید بسه دیگه اینهمه ذکر گفتی، دست از سر خدا بردار،فرشته ها خسته شدن از بس برای ذکر هایی که می گی حسنه نوشتن».
جواب داد:«هر آدمی برای روز قیامت صندوقچه ای داره،هر ذکری که می گی یه حوری برای خودت تو اون صندوقچه میندازی که اون حوری برات استغفارمیکنه و ذکر میگه».
از این حرف حرصم در آمد،لباسش را کشیدم وگفتم:«توآخه این همه حوری رو می خوای چکار؟حمید اگه بیام اون دنیاببینم رفتی سراغ حوری ها پوستت رومی کنم!کاری می کنم از بهشت بندازنت بیرون».
حمیدشیطنتش گل کردو گفت:«ما مردها بهشت هم که بریم از دست شما زن ها خلاص نمی شیم اونجا هم آسایش نداریم،تا این را گفت ابروهایم را در هم کشیدم و سرم را به حالت قهراز سمت حمید برگرداندم،حمیدکه این حال مرا دید صدای خنده اش بلندشدوگفت:«شوخی کردم خانوم،میدونی که ناراحتی بین زن و شوهر نبایدطول بکشه چون خدا ناراحت میشه،قول میدم اونجاهم فقط تورو انتخاب کنم،توکه نباشی من توی بهشت هم آسایش ندارم،بهشت میشه جهنم».
سفره را که پهن کردیم حمید از روی هیجانی که داشت نتوانست چیز زیادی بخورد،ساعت های آخر از ذوق رفتن هیجان خاصی داشت،برخلاف ذوق و شوق حمید،من استرس داشتم دعا دعا می کردم ومنتظر بودم گوشی حمید زنگ بخوردو بگویند فعلآ سفرش کنسل شده است،ولی خبری نشد!🍂
#رفیق_شهیدم
#حمید_سیاهکالی
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
مربیان گرامی طرح دختران فاطمی
سلام علیکم
ضمن عرض قبولی طاعات و عبادات شما و مجاهدت شما سربازان امام عصر ارواحنافداه در عرصه فرهنگی و تربیت دختران
از تلاش های خالصانه شما جهت برگزاری جشن پدران و دختران فاطمی سپاسگزارم ان شاالله مورد تایید حضرت ولیعصر عج الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد
حسنعلی خوئینی
مدیر گروه تبلیغی جهادی رشد
خدا جانم!
تو تنھا امیدِ منـے💜
تنھا پناه ، تنھا دلخوشی ، تنھا رفیق
نا امید نکنی بندهای رو که
تنھا امیدش تویی قربونت برم :))))
#امام_زمان
#ماه_رمضان
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
ناامید نباید بود !
شاید خدا خواست و این بھار
درخت آرزوهایمان جوانہ زد (: 💗
#امام_زمان
#ماه_رمضان
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
طرف باغ وحش زد نوشت ورودی هزار هیچکس نرفت زد ورودی پونصد هیچکس نرفت
نوشت ورودی مجانی همه رفتن داخل دروبست شیرو آزاد کرد گفت
حالا خروجی ٥٠ هزارتومن 😂😂😂😂😂
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🤲نماز اول وقت
دختران فاطمی 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/662700063C6b3c7b3eca
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃