eitaa logo
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
748 ویدیو
10 فایل
اینجا دل به دریا بزنید و از میان صدف های طلایی و نقره ای لحظه ها مروارید درخشان استعدادهایتان را صید کنید 🌱 ارتباط با ما @dokhtarane_morvarid
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌸✨ ✨🌸✨ 💐 با آموزش جانماز گل گلی 💐 این روزها، توی این شرایط کرونایی هر کسی تلاش می‌کنه که هم ارتباط با خدا رو حفظ کنه و هم مراقب سلامتی خودش باشه مثلا با یه جانماز شخصی اختصاصی📿 که هرجا میره همراهش باشه و بتونه از هنر دست خودش بهترین استفاده رو ببره😊 📌کافیه از پارچه‌های حتی قدیمی قشنگ 📐 پارچه‌ی مربعی به ابعادِ ۲۰ در ۲۰ آماده کنی و مطابق فیلم پیش بری به جای چرخ خیاطی هم می‌تونی خودت کوک‌های ریز بزنی✂️ به همین سادگی و زیبایی💐 امیدواریم‌که‌ازاین‌آموزش‌بهره‌کافی‌رو‌ببرید💖 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📚 #رمان_پاتوق 📖 #به_سوی_رهایی 📝 #قسمت_سی_و_هفتم ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ زینب ﻣﺎﻣﺎﻥ : زینب ﺟ
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📚 📖 📝 *به روایت زینب* السلام علیکم و رحمت الله و برکاته وقتی سرم رو برگردوندم با عمو مواجه شدم که دست به سینه دم در وایساده بود و با یه پوزخند عجیب و چهره ای که عصبانیت توش موج میزد به من زل زده بود. وقتی دید نمازم تموم شد اعضای صورتشو کمی جمع کرد و بعد انگار داره در مورد چیز چندش آوری صحبت میکنه گفت:تو نماز میخونی؟ نماز رو با یه غلظت خاصی گفت. _من من ... راستش.... مغزم از کار افتاده بود و نمیدونستم باید چه جوابی بدم که براش قانع کننده باشه. عمو:تو چی؟اینا مجبورت کردن نه؟سریع حاضر شو سریع. در رو باز کرد بره بیرون که سریع مغزم بهم فرمان داد:نخیر.اینا محبورم نکردن خودم انتخاب کردم. عمو:چی؟!!خودت انتخاب کردی؟چی میگی تو؟ _فهمیدم همه چیزایی که میگفتید غلط بوده.همه چیش.من به وجود خدا ایمان دارم به نماز ،به روزه،به حجاب و هزار تا چیز دیگه. پوزخندی زد که کفریم کرد بعد هم رفت بیرون و درو محکم بست و بعدش هم فقط صدای فریاد های عمو می اومد که خطاب به مامان و بابا و امیر علی بود:آره این جهالت خودتونو تو مغز این بچه هم کردید ولی من نمیزارم نمیزارم که اینو مثل خودتون خرافاتی کنید.باید همون موقع میبردمش با خودم ولی هنوزم دیر نشده آره؟بریم طناز... وبعد سکوت مطلق و ترسی که همه وجودمو گرفته بود.هنوزم دیر نشده؟میبردمش؟اصلا چرا آنقدر اعتقادات من براش مهمه؟یا دوستیم یا .... شاید لازم باشه برگردم به دوسال پیش زمانی که فقط یه دختر ۱۷ ساله بودم... 🖌نویسنده : ... ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ألسَّلاَم ُ‌عَلَيک ِ‌يَا فَاطِمَة َ‌المَعصُومِة🏴 بی سبب نیست شما جلوه‌ی اسرار شدی اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی می‌شود بی تو امور شدنی، ناشدنی می‌شود با تو همه ناشدنی‌ها، شدنی ▪️فرا رسیدن رحلت جانسوز بانوی کرامت سلام الله علیها را محضر ولی نعمت‌مان حضرت امام رضا علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه‌ی شیعیان و دوست‌داران حضرتش تسلیت عرض می‌نمائیم.🥀 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📚 #رمان_پاتوق 📖 #به_سوی_رهایی 📝 #قسمت_سی_و_هشتم *به روایت زینب* السلام علیکم
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📚 📖 📝 ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﻫﻖ ﻫﻖ ﮔﺮﯾﻢ ﺍﻭﺝ ﮔﺮﻓﺖ ، ﮐﺎﺵ ..… ﮐﺎﺵ ..… ﺍﺻﻼ ﯾﺎﺩآﻭﺭﯼ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﺟﺮآﻭﺭ ﺭﻭ . ﺍﺻﻼ ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺩﺍﺷﺖ ؟ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺑﻄﺶ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ..… ﮐﻪ ..… ﻧﮑﻨﻪ ﻋﻤﻮ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭﺍﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ؟ ﻧﮑﻨﻪ ﺁﺭﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ؟ ﻧﻪ ﻧﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻩ . ﻋﻤﻮ ﻣﻨﻮ ﻣﺜﻠﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ . آﺭﻩ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺖ . ﺁﺭﻣﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻧﻪ ﻧﻪ ﻋﻤﺮﺍ ﻋﻤﺮﺍ نیومده. ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ . _ ﮐﯿﻪ؟ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ :ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﯿﺎﻡ ﺗﻮ ؟ _ آﺭﻩ . ﺑﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺑﻪ ﺍﺷﮑﺎﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺎﺭﯾﺪﻥ ﺩﺍﺩﻡ . ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ : ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺮﻓﺎﯼ ﻋﻤﻮ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺨﺘﯽ ؟ ﺍﻭﻥ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻨﻢ ﻗﺼﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺑﺸﻪ . ﭘﺲ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ . . . . ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ ﻭ ﻏﺮﻏﺮﺍﯼ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺪﺍﺭﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ . ﯾﻪ ﭼﺸﻤﻤﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻤﺪﻣﻮ ﻭﺍﺭﺳﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ . _ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ؟ ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﭼﻪ ﻋﺠﺐ . ﻟﺒﺎﺳﺎﺗﻮ ﮐﺠﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ؟ _ ﻟﺒﺎﺳﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻢ؟ ﻣﺎﻣﺎﻥ : آﺭﻩ . ﭘﺎﺷﻮ ﭘﺎﺷﻮ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺸﻪ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ . _ ﮐﺠﺎ؟؟؟؟ ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﯾﻨﺎ . ﺷﺒﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ . _ ﺍﯾﻮﻭﻭﻭﻝ . ﺳﺮﯾﻊ ﭘﺎﺷﺪﻡ . ﻟﺒﺎﺳﺎﻣﻮ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ﻭ ﺣﺎﺿﺮﺷﺪﻡ . ﻣﺎﻣﺎﻥ :زینب ﺑﺪﻭ ﺩﯾﺮﺷﺪ . _ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺳﻮﻭﻭﻭﺕ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﮐﺸﯿﺪﻡ . _ ﮐﯽ ﻣﯿﺮﻩ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﻫﻮ؟ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ﮐﺮﺩﯼ ﺧﺎﻥ ﺩﺍﺩﺍﺵ . ﺧﺒﺮﯾﻪ؟ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ : ﺷﺎﯾﺪ .… _ ﺟﻮﻥ من؟ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ : ﻫﺎ ﺟﻮﻥ ﺗﻮ . _ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯼ ﺩﺍﺩﺍﺵ . ﻣﺎﻣﺎﻥ :ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﺮﯾﻢ ﺧﺎﺳﺘﮕﺎﺭﯼ _ چیییی؟! ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﭼﺘﻪ ﺗﻮ؟ _ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺪ . ﺑﯽ ﺧﺒﺮ؟ ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺎﻡ . ﺑﺎﺑﺎ : آﺧﻪ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﭘﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . _ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﻡ . ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺎﻡ . ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ : ﭘﺲ ﻣﻨﻢ ﻧﻤﯿﺮﻡ . ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ . ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﺷﻮﻧﺸﻮ ﺑﺎﻻ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ . _ ﻣﺴﺨﺮﻩ . ﺑﺮﯾﻢ ﺧﺐ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ :ﻓﺪﺍﯼ آﺑﺠﯿﻢ. _ ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﺫﻭﻗﯿﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ . ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺖ. ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻓﺎﻃﻤﺲ؟ _ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﺍﯼ ﺿﺎﯾﻊ ﮔﻞ ﭘﺴﺮﺗﻮﻥ . ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺳﻤﺖ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻼ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﻮ ﺯﻣﯿﻦ . ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺘﺮﮐﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ . ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﯿﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﻣﻨﻮ ﮐﺸﺘﻪ . . . ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ : ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﺎﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭ ﻣﺎﺩﺭ . _ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﮐﻤﮏ؟ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﺮﺿﯿﻪ :ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ . ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺮﻋﻠﯽ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ . ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺳﺮﺵ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻮﺩ . ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺁﺷﭙﺮﺧﻮﻧﻪ . ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺳﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻌﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺩﻫﻨﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺣﯿﺜﯿﺘﻢ ﻧﺮﻩ _ ﭘﺮﻭﻭﻭﻭﻭ . ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﻡ . ﻫﺎ؟ ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ . _ ﺍﺥ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﮕﺮﺩﻡ . ﺧﻮﺩﺗﻢ ﮐﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﯼ . ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﯿﺪ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺴﺎﺯﯾﺪ _ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﯾﻢ ﻋﻤﻮ . _ ﺑﺪﻭ ﺑﺪﻭ ﺑﺮﯾﺰ . ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﻣﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﯼ ﮐﻤﮏ . _ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻓﺎﻃﻤﻪ : ﺭﻭﺗﻮ ﺑﺮﻡ _ ﺑﺮﻭ از ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺟﻤﻊ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺎﺧﯿﺮﻣﻮﻥ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﯿﺶ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ :ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺎﺩ . ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯼ ﺍﻭﻣﺪ 🖌نویسنده : ... ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌿🕊 🕊🌿🕊 ❤️مهدی جان بیا..... بیا که جهان به اعتبار خنده ی تو زیباست😍 🌌 تمام کهکشان نشان از تو دارد... ⏰ زمان بدون تو سر گذر ندارد... این کلیپ قشنگ و پرانرژی تقدیم به شما😊 ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😁😂😄 😄😂😁 یه جایی نوشته بود که : ‏ خاویار رو با زرده تخم مرغ نخورید ، مسمومیت ایجاد میکنه. ‏چشم داداش ، اگه از نزدیک خاویار دیدیم ، چشم حتما...😅 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 هروقت تو بحث کم آوردید به طرف بگید این چیزی که گفتی قیاس مع الفارقه. درسته نمیدونی یعنی چی، ولی اونم نمیدونه یعنی چی و برای اینکه کم نیاره هیچوقت ازت معنی مع الفارق رو نمیپرسه و برنده میشی.😐😐😐😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ─┅─✵🕊✵─┅─ @Dokhtaran_morvarid ─┅─✵🕊✵─┅─