🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_دوم در حال آماده سازی مقدمات بودیم ... با مدارس عربستان ارتب
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_سوم
هواپیما که در خاک عربستان نشست،
من تصمیم خودم رو گرفته بودم"
باید به ایران می رفتم...
اما چطور؟...
بعد از گرفتن پذیرش و ورود به یکی از حوزه های علمیه عربستان، تمام فکرم شده بود که چطور به ایران برم که خانواده ام، هم متوجه نشن؟...
سه ماه تمام، شبانه روزی و خستگی ناپذیر،
وقتم رو روی یادگیری زبان فارسی و تسلطم روی عربی گذاشتم ...
و همزمان روی ایران، حوزه های علمیه اهل سنت و شیعه و تاریخچه هاشون مطالعه می کردم ...
تا اینکه بالاخره یه ایده به ذهنم رسید. ...
با وجود ترس شدید از شیعیان و ایران ...
از طرف کشورم به حوزه های علمیه اهل سنت درخواست پذیرش دادم تا بالاخره یکی از اونها درخواستم رو قبول کرد...
به اسم تجدید دیدار با خانواده، مرخصی گرفتم ...
وسایلم رو جمع کردم و برای آخرین بار به دیدار خانه خدا رفتم ...
دوری برام سخت بود اما گفتم :
خدایا ! من به خاطر تو جانم رو کف دستم گرفتم و به راهی دارم وارد میشم که...
به کشورم برگشتم ... از ترس خانواده، تا زمان گرفتن تاییده و ویزای تحصیلی جرات نمی کردم به خونه برگردم ... شب ها کنار مسجد می خوابیدم.
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🌺 پاتوق دختران مروارید 🌺
📚 #رمان_پاتوق 📖 #رازهای_مگو 📝 #قسمت_سوم هواپیما که در خاک عربستان نشست، من تصمیم خودم رو گرفت
📚 #رمان_پاتوق
📖 #رازهای_مگو
📝 #قسمت_چهارم
چون مجبور بودم پولم رو برای خرید بلیط نگهدارم ، روزها رو روزه می گرفتم...
بالاخره روز موعود فرا رسید ...
وقتی هواپیما توی فرودگاه امام خمینی نشست، احساس سربازی رو داشتم که یک تنه و با شجاعت تمام به خطوط مقدم دشمن حمله کرده...
هزاران تصویر از مقابل چشم هام رد می شد ...
حتی برای سخت ترین مرگ ها،
خودم رو آماده کرده بودم....
هر چیزی رو تصور می کردم؛ جز اینکه در راهی قدم گذاشته بودم که ...
سرنوشت من، دیگه توی دست های خودم نبود...
از بدو امر و پذیرش در ایران سعی کردم با مردم ارتباط برقرار کنم ...
با اونها دوست می شدم و گرم می گرفتم و تمام نکات ریز و درشت رو یادداشت می کردم
کم کم داشت تفکرم در مورد ایرانی ها کمی نرم تر می شد ...
تا اینکه ... یکی از شیعه هایی که باهاش ارتباط داشتم منو برای خوردن کله پاچه به مهمانی
دعوت کرد. ...
وقتی رفتم با یک جشن تقریبا خصوصی و کوچک، مواجه شدم ...
عمر کشان بود و جشن گرفته بودند....
با دیدن آن، صحنه ها و شعرهایی که می خواندند، حالم بد شد ...
به بهانه های مختلف می خواستم از آنجا خارج بشم اما فایده ای نداشت...
✨ #ادامه_دارد...
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پهن شد سفرهی احسان، همه را بخشيدی
بـاز بـا لـطـف فـراوان هـمـه را بـخـشـيدی
ابـر وقـتـی كـه بـبـارد هـمـه جـا مـی بـارد
رحمتت ريخت و يكسان همه را بخشيدی
🌙خــوش آمدے مـــٰاهخــٓـوبخُـدا😍...
#آرامش 🔊
#اولین_افطار
#ماه_رمضان 🌙
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
🦋آنچه که باید در #ماه_رمضان بدانیم🦋
⚠️اصول اصلاح تغذیه و مدیریت ساده⚠️
رطوبت و خشکی بدن 🍱
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
مداحی_آنلاین_الهی_العفو_سید_مجید_بنی_فاطمه.mp3
4.53M
#مناجات_سحر 🌙 #ماه_رمضان
🍃 در آسمونا وا شد...
🍃نسیمی می وزه از عرش
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👌بسیار دلنشین #پیشنهاد_دانلود
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
831123027.mp3
3.97M
🦋 لحظههای ناب همصحبتی با خدا
در #ماه_مبارک_رمضان 🦋
💠 #تحدیر (تندخوانی)
💠 #جزء_دوم قرآن کریم
🎙با صوت استاد معتز آقایی
⏱زمان : 33دقیقه
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
💠۹ نکته کلیدی جزء دوم قرآن 💠
📖 ویژه #ماه_مبارک_رمضان 📖
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
یک عبادت خییییلیییی راحت
بی درد سر
مفرح و شادی بخش
بدون نیاز به هرگونه محدودیت
که نتیجه اش بعد از ده دقیقه، یک محبت و آرامش عمیقه.
امتحان کنید 😊
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─