✨🍭 #وقت_خوشمزگی 🍭 ✨
🥤 آموزش #آیس_پک🥤
📍مواد لازم:
شکلات تخته ای آب شده👈 به میزان دلخواه
خامه فرم گرفته👈 یک لیوان
بستنی لیوانی وانیلی 👈 دو عدد
آب آناناس 👈 سه الی چهار ق غ
موز حلقه شده 👈 مقدار دلخواه
اسمارتیز👈 مقدار دلخواه
گردو خرد شده👈 مقدار دلخواه
خلال پسته👈 مقدار دلخواه
تکه های آناناس 👈 مقدار دلخواه
📌طرز تهیه:
✅ ابتدا جام مورد نظرتون رو حدود 7 تا 8 دقیقه بزارید داخل فریزر.
✅ بعد شکلات تخته ای رو آب کنید و بریزید داخل قیف یه بار مصرف و جام ها رو از فریزر دربیارید و نوک قیفتون و ببرید و به شکل نامنظم روی دیواره های جام بریزید.
✅ خامه فرم گرفته رو با بستنی وانیلی و آب آناناس با همزن بزنید تا مخلوط بشن
✅ کف جامتون موز حلقه شده + گردو نگینی + خلال پسته + اسمارتیز + تکه های آناناس بریزید و بعد روش کمی از مواد بستنی بریزید
💟 و تا آخر به همین صورت لایه لایه ادامه بدید
✅ به مدت 5 تا 6 ساعت بزارید تو یخچال
✅ برای تزیین هم روشو با خامه فرم گرفته و هر چی که دوس دارید تزیین کنید
به همین آسانی😌نوش جان😘
#آموزش #آموزش_آشپزی #خلاقیت #هنر
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
"در پنجمین فصل کتاب امامت، روایت زندگی ات را نوشته اند:
نامت محمد است و تصویر محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا، در آیینه چشمانت افتاده است.💫
لقبت باقر است و پهنای علوم دینی را شکافته ای؛ شیعه هنوز از دسترنج کِشته های تو بهره می گیرد.
کُنیه ات ابوجعفر است و تشیع جعفری، در دست تو بزرگ شده است.🌸
خانه ای که در آن نفس کشیدی، عطر و عود نیایش داشت و دامنی که در آن رشد یافتی، نظیر نداشته است.🌱🤲💙
پنجمین نامه مهر شده وصیت را به تو سپرده اند؛ تو، پنجمین تفسیر قرآن و پنجمین باب ورود به بهشت موعودی.🌌
فصاحت و بلاغت تو اینک به زبان می آید تا جلوی خرافات را بگیرد و در برابر انحراف ها بایستد. شمشیر سخن را آخته ای تا شاخه های بی ثمر را ببری و ریشه های خشک را بزنی.❄
قرار بسته اند با تو، تا به یاری رمق های مانده در کالبد دین بشتابی و هرزه های روییده بر حاشیه کتاب رسالت را هرس کنی.🖊📃
صدای تو اینک در شبستان های پرسکوت خدعه ها و نیرنگ ها طنین می اندازد و رؤیای دژخیمانه دین ستیزان را بر می آشوبد."🌊
#مناسبت #ولادت_امام_باقر(ع)
#شب_تولد_حضرت_عشق❤
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
7745272_176.mp3
2.27M
●━━───── ∞
⇆ㅤㅤ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤㅤ↻
به شوق میلاد دلبر 🌸
امشب دلم از غم آزاده🌺
#مولودی
#ولادت_امام_باقر(ع) #تولد_حضرت_عشق_و_عِلم ❤
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
✨✨📒✨✨ #رمان_پاتوق ✨✨📒✨✨
📖 #در_آغوش_یک_فرشته
📋 #قسمت_پنج
📝 #نویسنده_آینازغفاری_نژاد
_راستی کامران چرا امشب اینقدر شلوغ شده ، بعضی ها رو نمیشناسم!
~ حق داری نشناسی! من هم نمیشناسم! مامانم بیشترشون رو دعوت کرده ... راستی از کاوه چه خبر ؟ اصلا کجاست؟!🤔
_هوووف حرف کاوه رو نزن که بدجور از دستش عصبی ام
~ چرا؟ چیشده؟! شما که جونتون به هم بسته بود😕
_ای خداا... کامران حرفشم عذاب آوره...
پسره رفته خودشو شبیه بچه مثبتا کرده ! جوری مثبت شده که وقتی میبینمش یه جوری میشم!😑
یقشو تا خرخره بسته که نکنه یه موقع دخترا عاشقش بشن🙄
ادکلنو که حرفشم نزن😐
تا یه دختر میبینه سرشو دو متر میندازه پایین 😒
اینطوری (ادای کاوه رو در آوردم و چونم رو چسبوندم به گلوم)
کامران هم ریز ریز به حرف ها و غر غر ها ی من می خندید
رو آب بخندی ، حرف های من کجاش خنده داشت ؟! 😒
نفسی گرفتم و ادامه دادم:
_وای وای کامران ... حالا اینجاش منو میسوزونه که رفته عاشق دختر مذهبی شده . از اون چادریا!😑
حالا به قول خودش میخواد منو به راه راست هدایت کنه 😒
اینبار کامران بلند خندید و گفت : باید باهاش حرف بزنم اینجور که تو میگی بچه از دست رفته 😂 مغزشو بدجور شستشو دادنا!😉
انگار که یکی از دوستاش رو از دور دیده باشه ، ازم عذر خواهی کرد و به طرف دیگه ای رفت .
همین جور که داشتم آبمیوه پرتقالیمو می خوردم ، آنالی رو دیدم که یه گوشه دیگه ای نشسته بود .
آروم رفتم طرفش ...
پشتش ایستادم و دستامو سِپر دیدش کردم و زیر گوشش زمزمه وار گفتم :
_به به! چه خانم خوشگلی!😁
آنالی چند لحظه مثل برق گرفته ها موند ولی بعد به خودش اومد و خواست سرم داد بزنه که با دستم جلوشو گرفتم و صدای جیغ و دادش تو دستم خفه شد . بعد از اینکه کاملا تخلیه شد بهم گفت :
+ مری جون بیا !
_کوفت و مری جون . صد بار گفتم اسممو درست تلفظ کن 😑
+ خب حالا مروا جون! 🙄😂
_چیه چه کارم داری؟
+ اون کامران نیست؟🤔
رد نگاهش رو گرفتم...کامران بود که با یه دختر زیادی گرم گرفته بود!
لباس و آرایش غلیظ دختره داشت حالم رو بد میکرد!
نگاهم رو که ازشون گرفتم ؛ از دور کاملیا و ساشا رو دیدم! آخ جووون 🤩
می خواستم بدو بدو برم بپرم تا جا داره کاملیا رو بغلش کنم.. که بادیدن سر و وضعش خشکم زد! چقدر تغییر کرده بود 😶
یه آرایش غلیظ میگم یه آرایش غلیظ دیگه میشنوید😑
دیگه واقعا حالم داشت بد میشد! وای خدا عجب غلطی کردما که امشب اومدم اینجا 😩
اصلا از اولشم نباید می اومدم☹️
توی افکار پریشونم بودم که صدای آنالی بلند شد :
+چته دختر ...
_آنالی من حالم اصلا خوب نیست ... دیگه تحمل اینجا برام خیلی سخته از جَوش خوشم نمیاد .
بدون توجه به صدا زدنای آنالی ، به سمت ماشین رفتم و با سرعت به سمت پشت بام تهران حرکت کردم
نیاز به خلوت وتنهایی داشتم ، جایی که بتونم داد بزنم ، فریاد بزنم ...
چیزایی که امشب دیدم قابل هضم نبود ...😣
#ادامه_دارد .....
#هرشب_راس_ساعت_نه_باماهمراهباشید⏱
#پاتوق_دختران_مروارید
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد
ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد!✌️
ما جوان ها ، افسران جنگ نرم هستیم!😎
✨افسرانی که ریشه ای ترین جهاد شون، تبیینِ !
🌱 تبیین یعنی امید آفرینی و افشای حقایق . . .
باید محکم و استوار بایستی؛ خسته نشی و تنبلی نکنی!
#جهاد_تبیین #تبیین #جهاد
#ماموریت #دانشجو #دانش_آموز
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لیلة_الرغائب
✨رغائب نام دیگر توست
کاش لااقل یک شب درسال
تو را آرزو میکردیم...
برگرد کاملترین آرزو...
#اللهمعجللولیکالفرج
#رجب #ماه_رجب
#استوری #اختصاصی
─┅─✵🕊✵─┅─
@Dokhtaran_morvarid
─┅─✵🕊✵─┅─