#تفسیر_قرآن
نکته تفسیری صفحه ۹:
بنی اسرائیل ناسپاس:
پس از نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعون و رخ دادن حوادثی، حضـرت موسی علیه السلام به آنان دستور داد که وارد سرزمین مقدّس فلسطین شوند و با عزّت و افتخار در آنجا زندگی کنند؛ ولی آنان مانند همیشه بهانه جویی را شروع کردند و گفتند: «در آنجا افرادی زورگیر و ستمگر هستند و ما جرأت وارد شدن به آن را نداریم. خودت با خدایت به آنجا بروید و با آنها بجنگید. ما همین جا نشسته ایم!» خداوند از این نافرمانی خشمگین شد و آنان را به چهل سال سرگردانی در بیابان مجازات کرد. بنی اسرائیل که در بیابانی خشک و سوزان، گرفتار شده بودند، از تشنگی و گرسنگی و گرمای آفتاب به حضـرت موسی علیه السلام شکایت بردند. حضـرت موسی که پیامبر مهربان بنی اسرائیل بود، از خدا خواست که به آنان رحم کند. خدای مهربان نیز به آنان لطف کرد و سختیهای بیابان را برایشان آسان کرد و به موسی فرمود که با عصایش به سنگی ضربه بزند. در این هنگام، دوازده چشمه به عدد قبایل بنی اسرائیل از آن سنگ فوران کرد چنان که هر قبیله یک چشمه آب داشت و از آن سیراب می شد.
برای در امان ماندن بنی اسرائیل از گرمای آفتاب، خدا ابری فرستاد که مانند سایبان، بالای سرشان قرار می گرفت. برای برطرف شدن گرسنگی شان نیز دو غذای مقوّی و لذیذ به نامهای «مَنّ» و «سلوی» در اختیارشان گذاشت و آنها بدون هیچ رنج و دردسری از آنها استفاده می کردند. «منّ»، چیزی مانند عسل بود که فراوان در شکاف سنگها و شاخه های درختان پیدا می شد؛ «سلوی» نیز پرندهی کوچکی بود که معجزه آسا و به راحت در اختیارشان قرار می گرفت و هر اندازه می خواستند، از آن صید می کردند. آری، با همه ی ناسپاسی بنی اسرائیل، باز هم خدا آنان را فراموش نکرد و به آنان نعمت بخشید؛ ولی آن قوم نادان، دوباره بهانه گرفتند که ما از این وضع خسته شده ایم؛ چقدر منّ و سلوی بخوریم؛ ما غذاهای رنگارنگ می خواهیم؛ سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز! حضـرت موسی علیه السلام از این رفتار آنان ناراحت شد و فرمود: «آیا حاضرید مانند گذشته، برده و خدمتکار دیگران باشید؛ ولی سیر و پیاز و عدس داشته باشید؟ آیا این آزادگی و عزت را می خواهید به قیمت سبزی و خیار بفروشید؟ اکنون که چنین است، در یکی از این شهرها ساکن شوید که چیزهایی که خواسته اید، در آن هست؛ ولی از آزادگی و عزّت خبری نیست.» [1]
آری، قوم بنی اسرائیل، سرگذشتی عجیب و عبرت آموز دارد. آنان به سبب ناسپاسی شان دچار محرومیّت های بسیار شدند. ما نیز باید از خطر این خلق و خوی زشت به خدا پناه بریم. کمی به نعمتهایی که داریم، بیندیشیم: بهراحت نگاه می کنیم، به خوبی می شنویم، قلبمان خوب کار می کند و به آسانی نفس می کشیم، و البتّه شمارش نعمتهای خدا پایان ندارد. ما در این نعمتها غرق شده ایم؛ اما گاهی بهانه می گیریم. مشکلات کوچک را بزرگ می شمریم و حتّی برای برخی چیزهای بی ارزش، خود را بیچاره ترین انسان روی زمین فرض می کنیم! فراموش نکنیم که راز ماندن نعمتها، سپاسگزاری از خداوند است، و ناسپاسی، آنها را از دست ما بیرون می کشد. پس سخن مولای خود، علی علیه السلام ، را به یاد داشته باشیم که فرمود:
«نعمت ها را به وسیلهی شکر نزد خود نگه دار.»[2]
[1] . آنچه در مورد قوم بنی اسرائیل ذکر شد ، از متن ذیل آیات در تفسیر نمونه اقتباس گردید .
[2] . غررالحکم ص 188
https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
#تفسیر_قرآن
نکته تفسیری صفحه ۸:
روزگار سیاه بنی اسرائیل: .
پس از آنکه حضرت یوسف علیه السلام ، وزیر پادشاه مصر شد، پدر و مادر و برادرانش را همراه دیگر اعضای خانواده از سرزمین قحط زده ی کنعان به مصر کوچ داد و آنان را در کنار رود نیل ساکن کرد.[1]
دو سال بعد، حضرت یعقوب علیه السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد.[2] لقب حضرت یعقوب، اسرائیل بود. در زبان عبری، «اِسر» به معنای «عبد»، و «ئیل» به معنای «الله» است. پس اسرائیل به معنای عبدالله و بنده ی خدا است. [3]
حضرت یعقوب علیه السلام ، ده پسر داشت که از ایشان، جمعیت زیادی به وجود آمد. آنان که همگی از نسل حضـرت یعقوب بودند، به «بنی اسرائیل» یعنی فرزندان حضرت یعقوب معروف شدند. تا زمانی که حضـرت یوسف علیه السلام زنده بود، بنی اسرائیل زندگی آسوده ای داشتند. هنگامی که مرگ حضرت یوسف فرا رسید، پیروان و خاندانش را نزد خود جمع کرد و به آنان خبر داد که به زودی رنجهای طاقت فرسایی سراغشان می آید و آنان در سختی خواهند بود تا این که پیامبری از نسل«لاوی بن یعقوب» آشکار شود و بنی اسرائیل را نجات دهد.[4]
پس از وفات حضـرت یوسف علیه السلام ، بسیاری از اشراف و سران مصر که در پیامبری حضرت یوسف شک داشتند، از راه و روش آن حضرت بازگشتند و دوباره آیین شرک و بت پرستی را از سر گرفتند.[5]
حسادت اینان به حضرت یوسف علیه السلام و تعصبهای جاهلانه شان باعث شد که بنی اسرائیل را به جرم این که مردم اصیل مصر نیستند ، انسان های پست تری بدانند و آنها را خدمتکاران و بردگان خویش بشمارند.[6]
بدین ترتیب، پیشگویی حضرت یوسف علیه السلام به وقوع پیوست و روزگار سخت بنی اسرائیل آغاز شد و این دوران بردگی، حدود چهارصد سال طول کشید.[7] پادشاهان(فراعنه) مصر، ساکنان آن را به دو گروه مشخص تقسیم کرده بودند: «قبطیان» که بومی آن سرزمین بودند و تمام وسایل رفاهی و کاخ ها و ثروت ها برای آنان بود؛ و «سبطیان»، یعنی مهاجران بنی اسرائیل که در چنگال قبطیان گرفتار بودند و چون غلام و کنیز خدمت می کردند. در این سالها، فقر و محرومیت، سراسر وجود بنی اسرائیل را گرفته بود و بی آن که مزد و بهره ای داشته باشند، سخت ترین کارها بر دوش آنان قرار داشت. تاریخ، حرفهای زیادی در بارهی ظلم های قبطیان به بنی اسرائیل دارد. گفته اند که یکی از فراعنه ی مصر، برای ساختن قبری هرمی برای خود، یکصدهزار برده را در طول بیست سال به کار گرفت، و در این ماجرا، هزاران نفر از آنان به ضرب شلاق یا از فشار کار به قتل رسیدند.[8]
سخت ترین سالهای بنی اسرائیل امّا سالهای پایانی آن دوران بود. ماجرا از یک خواب شروع شد. فرعون، پادشاه بیرحم مصر، شبی در خواب دید که شعله ی آتشی از بیت المقدّس برخاست، تمام خانه های مصر را فرا گرفت و همه ی خانه های قبطیان را سوزاند؛ ولی خانه های بنی اسرائیل سالم ماند. او از کسانی که تعبیر خواب می کردند، در این باره توضیح خواست و آنان گفتند: مردی از بنی اسرائیل متولّد می شود که تو و حکومتت را نابود خواهد کرد.
در پی این ماجرا، فرعون دستور داد که سر تمام پسران بنی اسرائیل را جدا کنند و دختران را برای خدمتکاری زنده نگه دارند.[9] آن سالها، ظلم و بیداد فرعون و فرعونیان و مظلومیت بنی اسرائیل در اوج بود. ولی خواست خدا این بود که رؤیای فرعون به حقیقت بپیوندد و بینی آن پادشاه متکبّر به خاک مالیده شود. از این رو موسی بن عمران مخفیانه به دنیا آمد و به طرزی عجیب به قصر فرعون وارد شد و در آن پرورش یافت؛ امّا پس از چهل سال، همچون رعدی از آسمان بر آن قصر ستم فرود آمد و بنی اسرائیل را از چنگال فرعونیان نجات داد.
[1] . اقتباس از آیه 93 سوره یوسف
[2] . بحارالانوار ، ج 12 ص 295
[3] . مجمع البیان ، ج 1 ، ص 206
[4] . بحار الانوار ، ج 13 ص 37
[5] . اقتباس از آیه 34 سوره
[6] . قاموس قران ج 5 ص 165
[7] . پی نوشتها
[8] . تفسیر نمونه ج 16 ص 11
[9] . مجمع البیان ج 7 ص 375
https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
#تفسیر_قرآن
نکته تفسیری صفحه ۷:
از صبر و نماز یاری جویید:
جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، لبریز از حوادث تلخ و شیرین است؛ حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله، بیماری ها، فوت عزیزان و بسیاری دیگر از اتّفاقات ناگوار که در زندگی هر انسانی پدید می آید و هر یک از ما با برخی از این حوادث روبه رو میشویم. اینک این پرسش پیش می آید که آیا در مقابل این سختی ها، راهی وجود دارد که از پا در نیاییم و با امید و انگیزه به زندگی خود ادامه دهیم.
خداوند مهربان در این آیه، پاسخ این پرسش را به ما داده است. او دو چیز نیرومند را به ما معرفی کرده که اگر از آنها کمک بگیریم، هیچ مشکلی نمی تواند ما را افسرده و مأیوس کند.
اولین یاور بزرگ، «صبر» است. آری، صبر و مقاومت و تحمّل مشکلات، یک قدرت درونیست که اگر انسان آن را داشته باشد، همچون دریایی خواهد شد که سیل های بزرگ و گل آلود، هرگز
نمی تواند آن را کثیف و متلاطم کند؛ بلکه آنقدر وسیع است که همه ی آشفتگی ها را در خود حل می کند. به راستی که صبر، کلید پیروزی و کام یابی ست.
تاریخ، لبریز از داستانهای پیروزی مردمی است که با صبر و استقامت، پلّه های ترقّی را طی کردند. در خاطرات هشت سال دفاع مقدس می خوانیم که آزادگانی که سالها در چنگال رژیم بعث عراق اسیر بودند، به جای غصه خوردن و نابود کردن جسم و روح خود، به حفظ کردن قرآن و آموختن زبانهای زندهی دنیا و علوم دینی و دروس دیگر اهتمام کردند و پس از آزاد شدن معلوم شد که بسیاری از آنان، حافظ قرآن یا مسلط بر چند زبان زنده ی دنیا هستند.
«صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم اند
در اثر صبر نوبت ظفر آید».
البتّه همان طور که باید در برابر مشکلات صبر کرد، باید در ترک گناهان ـ هرچند لذّتبخش باشند ـ و نیز عمل به دستورهای خدا ـ هرچند دشوار باشد ـ استقامت ورزید.
دومین یاور بزرگ، « نماز» است. نماز، وسیله ی ارتباط ما با منبع نیرو و قدرت در جهان است. نماز، ما را با کسی مرتبط می کند که تمام هستی ما در اختیار اوست. سلامت، ثروت، قدرت، زیبایی، هوش و هر آنچه ما فکر میکنیم که میتواند ما را خوشبخت کند، در اختیار خداست، و نماز، ما را به درگاه او می برد. ما در نماز اجازه پیدا می کنیم که خواسته هایمان را از او بخواهیم، و به یاد می آوریم که جهان با همه ی لذّتها و ناکامی هایش برای اوست و ما به وجود آمده ایم تا خشنودی او را به دست آوریم، و اگر مشکلی هم به ما می رسد، با یاد خدا، آن را تحمّل می کنیم. آری، هرگاه مشکلی برای بزرگان دین ما پیش می آمد، به نماز می ایستادند و از آن کمک می گرفتند. [1]
امام ششم ما شیعیان نیز به ما توصیه فرموده که هر وقت غم و اندوهی از غم های دنیا به دل ما وارد شد، وضو بگیریم و دو رکعت نماز بخوانیم و از خدا بخواهیم آن مشکل را برطرف کند.[2]
[1] . کافی، ج 3، ص 480
[2] . مجمع البیان، ج 1، ص 217
https://eitaa.com/dokhtaranebeheshtiy
دعای سلامتی و فرج آقا
امام زمان میخوانیم برای
سلامتی و تعجیل در ظهور اقا
💞💞💞💞💞
🌻 دعای فرج 🌻
بسم الله الرحمن الرحيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ؛
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ؛
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم ؛
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ
؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْث
َ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَة
َ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
؛ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ
الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه في هذِهِ السَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا .
💗اللهم عجل لولیک الفرج 💗
─═ঊ🥀🕯🖤🕯🥀ঊ═─
✍قال امیرالمومنین (علیه السلام):
منفورترين مردمان نزد خداوند متعال كسی است كه، خداوند او را به خود وا نهاده و او بدون راهنما از راه راست به دور افتاده.
📚تصنیف غرر/ حدیث ۴۰۱۷
#حدیث_روز
@dokhtaranebeheshtiy