🔻10قانون شهید سید مجتبی علمدار برای خودسازی
🔸قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم.
حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.
🔸قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم .
🔸قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت
نماز قضا بجا بیاورم.
🔸قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .
🔸قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم.
🔸قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.
🔸قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به600 تبدیل می شود.
🔸قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم،بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم .
🔸قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم .
🔸قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.
#خودسازی
@Daroshohaa
ما روضه رقیه (س) شنیدیم و زنده ایم
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود...😔💔
#یاحضرت_رقیه
#استوری
#محرم
28.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" بابا تو که پا نداری، چجوری اومدی؟😭🖤 "
#حضرت_رقیه
به نام خدایی که حسین «ع»را آفرید تا ارباب عاشقان شود♥️🙂!
رقیه «س»یعنی،عشق!
یعنی
هق هق گریه های کودکی سه ساله در گوشه های خرابه ی شام!
یعنی
صدایی که برای بابا،نالهی یا اَبَتا سر داد.
یعنی
تکه پارچه ای که نبود تا یاس کبود را کفن شود💔:))).
عشق یعنی،
بابا♥️!
حتی بدون سر😭!
یعنی پیکر بابا کجاست💔؟
یعنی
وقتی نام بابا را میشنوی، دلت برای روزهایی که تو را می بوسید،تنگ شود.💔
بگویی
اگر بود! گوشواره هایم در بازار فروخته نمی شد
اگر بود! آتش و خاکستر سر برادرم سجاد را نمی سوزاند💔!
بابا یعنی...
روزهایم با اشک و دیده ام از خون،سرخ است💔
یعنی اسب و نعل و پیکری ت ک ه ت ک ه شده.
یعنی شبها که برایم لالایی بخواند و بگوید: رقیهی بابا💔🙂!؟!
یعنی سایه ی سرم کجا رفت و سایهی نامحرمان با ما چه خواهد کرد؟!
کربلا یعنی اَخا! اَدرِک اَخاک عباس«ع»!
همان عباسی که لحظه ی آخر، زهرا«س»به او گفت:پسرم!...
کربلا یعنی...
سقا...
دست،افتاد...
مَشک، افتاد...
حرم می گریید و
دشمن،می خندید...
کربلا یعنی،
کوچه و
حسن«ع»و
سیلی💔!
اینحا،میدان
و حسین«ع»
وشمشیر
و عبداللهای که اینبار مثل بابا حسن«ع» سپر عمویش شد.
. درد یعنی...
آسمان
پدرم را دیدی💔؟
عمویم را چه؟!
برادر اصغرم لا به لای اشک زنان گم شد و برادر اکبرم؟!
حالا چگونه ا ک ب ر را کنار هم بگذارم💔؟!
تا برادر ا ک ب ر م ،برادر اکبرم شود؟!
درد یعنی که،با التماس به پدری که بی تن است بگویی:
دستانت را بالا بگیر،
عین آغوش کن،
دل من ،
بغل میخواهد...💔
درد یعنی
عمو!
نرو!...
نرو!...
که با رفتنت زندگیم با تیر سه شعبه،سه تکه شد...💔!
درد یعنی...
چرا؟!
بهای آب خوردن،جان شد💔؟!
حنجره ی سالم،حنجره ی باباست یا داداش اصغر؟!
نیزه از تیر خیلی بلندتر است،سنگین تر است،اگر بر دهان فرود بیاید،بابا میتواند صدایم کند💔؟!
انگشتر بابا که در دستانش بود،حالا کجاست؟!ا
صلا،انگشت بابایم کجاست؟؟!!
درد یعنی...
چرا؟!
اِرباً اِربا بدن اکبر و ...
چشم سالم،
چشم عباس نیست؟!
یعنی...
بابایم تکه شد...💔
یعنی...
جاذبه برعکس شد در قصه ی علی اصغر!..
یعنی،
حتی گهواره ای هم نباشد تا با طفل خیالی،سر کنی...
درد یعنی،دیدم بعد شهادت عون و محمد ،عمه زینب،مادرشان، از خیمه نیامد بیرون!
مبادا تو خجالت بکشی...💔
درد یعنی،
من خودم لرزش زانوهای عمه را،
غربت چشمان عمه را،
نفس تنگ عمه را دیدم...💔
داغیِ قلب داغداری که گلوی تو را بوسید ،خودم،دیدم...💔
یعنی سه ساله ام بود اما هجده ساله مرا میدیدند💔:)!
یعنی چادرم سوخت و نیفتاد ز سرم...
درد یعنی
آنروز ،صحرا را بوی خون گرفته بود
و تمام واژه ها ابری شد...
درد یعنی،
اصلا کاش، سه سالگیم نمی آمد... 💔
درد یعنی
بگویی: خواستم که بابا وقتی که از سفر برگشتی،از دردهایم برایت بگویم.
خواستم از چه ها و چه ها سخن بگویم
ولی...
وقتی سرت را به من دادند،
دیدم درد تو از درد گوشهای خونی و درد سر و خار مُغیلان و تاری چشم و کبودی صورت هم بیشتر است💔
درد های تو کجا و درد های من کجا💔:)))))؟
اکبر بالا بلند بود که جلوی تو مکرر شده بود.
قاسم،امانتی عمو حسن بود که جلوی تو،به هم پیچیده بود.
دستان افتاده ی عمو عباس را تو بوسیدی!
لبخندی را که اصغر بر لب داشت را مگر میشود ندیده باشی،
خون گرم گلوی سرباز کوچکت را با دستان خودت به آسمان پرت کردی!
بر سر تک تک شهدا رفتی بابا جون!
سر تک تکشان را بر دامان گرفتی💔!
دم آخر💔!
چه کسی سر تو را بر دامان داشت؟...
اصلا دردهای من را ولش کن... فقط...چیزی بر سینه ام سنگینی میکند،
درست مثل سنگینی نشستن شمر بر سینه ات....💔
فقط...
فقط...
میخواهم بگویم که درد من،
وقتی سرت را دیدم...💔
یک چیز شد بابا! تو!تو شدی تمام دردم💔:))))!
#شب_سوم
#محرم
Zamine_Hajmahdirasuli_Shab3moharam1440_sarallahzanjan.mp3.mp3
14.81M
🌿°•
زمینه | این پا و اون پا نکن بابا...
بامداحی: حاج مهدی رسولی
پستویژه شهادت حضرت رقیه(س)
#اربعین
#امام_حسین۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذر کردم
که اگر کربوبلا قسمت شد
اربعین جای رقیه
به زیارت بروم...💔🙂