#داداش_احمد
#زندگینامه:
شهیداحمدعلی نیّری در 29تیرماه 1345شمسی در روستای آینه ورزان دماوند بدنیا آمد. دبستان را در مدرسه اسلامی کاظمیه با موفقیت پشت سر گذاشت. درس و مشقش خوب بود. برای دوره راهنمایی پدرش او را به مدرسه حافظ فرستاد؛ چرا که در این مدرسه به مسائل اخلاقی و معنوی توجه میشد. در دبیرستان جزو شاگردان ممتاز رشته ریاضی بود ولی به دلایلی از درس خواندن انصراف داد، و به خانواده خود گفت که «دیگر دبیرستان مرا به هدف نمیرساند، از این به بعد میخواهم در درسهای آیتالله حقشناس شرکت کنم». مدتی در چایفروشی یکی از بستگانش مشغول بود؛ احتیاجی به پول نداشت اما چون اهلبیت علیهم السّلام بیکاری را مهمترین خطر برای نوجوانان معرفی کرده بودند، کار میکرد؛ خمس پولی که از کارکردن به دست میآورد را پرداخت میکرد.
احمدعلی مربی فرهنگی مسجد هم بود و خالصانه کار میکرد. او تأکید زیادی در دوری از گناه و ترک معصیت داشت؛
احمدعلی نیّری در 1364/11/27 در عملیات والفجر8 منطقه عملیّاتی اروند، به آرزویش، که شهادت در راه خدا بود، رسید. یکی از دوستانش، که هنگام شهادت با او بود، میگوید: ترکش به پهلویش خورد و به زمین افتاد، از ما خواست که بلندش کنیم، بلند شد و دستش را روی سینه گذاشت و سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السّلام داد و به شهادت رسید.
مزار شهیداحمدعلی نیّری در قطعه 24بهشتزهرا، کنار بلوار، پنج ردیف بالاتر از مزار شهید دکتر چمران قرار دارد.
#داداش_احمد
#سبک_زندگی
احمدعلی نیّری در زندگی ساده، مرتّب و بی آلایش بود؛ چهرهای باآرامش و خندان، و محاسن و موهای کوتاه کرده داشت؛ دنبال مُد نبود، ولی همیشه تمیز بود؛ به پدر و مادرش احترام میگذاشت؛ ادب، مهربانی و اخلاق را از استاد خود آیتالله حقشناس یاد گرفته بود؛ در سلام کردن از همه پیشی میگرفت؛ ساده و عادی، مثل بقیه زندگی میکرد؛ با خدا بود؛ وقتی تصمیم میگرفت باهمّت بلند خود کار را به سرانجام میرساند؛ در نماز جمعه و برگزاری دعای ندبه فعالیت داشت؛ با نظم بود و از مطالعه غافل نمیشد؛ بچه هارا مؤدّبانه صدا میزد و در کنار آنها مانند خودشان میشد(فوتبال هم بازی میکرد)، و با بچه های شلوغ بسیار صبور بود؛ با کسی به خشونت رفتار نمیکرد؛ به تازه واردها احترام میگذاشت، هدیه میداد(که اغلب کتاب بود)؛ اگر کسی موضوع خندهداری تعریف میکرد، با بچهها میخندید؛ در مقابل گناه واکنش نشان میداد(به غیبت بسیار حساس بود و اگر کسی غیبت می کرد سریع میگفت این بحث را ادامه ندهید)؛ در برابر قرآن و اهل بیت ادب میکرد؛ اهل توسل بود و هر روز قرآن را با دقت میخواند؛ برای وقت خودش برنامه داشت؛ سختترین کارها را در مسجد انجام میداد؛ به نماز شب توجّه خاصی داشت، ولی میگفت اگر ببینم مستحبات به واجباتم ضرر میرساند، حتماَ آنرا ترک میکنم؛ میگفت ما در همه مراحل زندگی بعد از توکل بر خدا، به توسل نیاز داریم؛ توسل به اهلبیت علیهمالسّلام خصوصاُ اباعبدالله الحسین علیه السّلام را بهترین وسیله تقرب به پروردگار و محو گناهان میدانست؛ توصیه میکرد گناه را کوچک نشمارید واز انجام کارهای نیک نهراسید، که اگر برای رضای خدا کار کنید چشمه های حکمت الهی به سوی شما باز میشود.
#داداش_احمد
#ترک_گناه_به_خاطر_خدا
دکتر محسن نوری از دوستان شهید نیّری میگوید: یک بار از احمدعلی پرسیدم که چرا شما این قدر رشد معنوی کردید اما من ...!!! لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کنه؛ امّا دوباره سؤالم رو پرسیدم. بعد از کلی اصرار، سرش رو بالا آورد و گفت: «یه روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند، شما توی اون سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودن. یکی از بزرگترها گفت احمدآقا برید این کتری را آب کنید و بیآرید، تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشون داد و گفت: اونجا رودخونه است، برید اونجا آب بیارید. من از لا به لای بوته ها و درختها به رودخونه نزدیک شدم؛ تا چشمم به رودخونه افتاد، یه دفعه سرم رو پایین انداختم و همونجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد؛ نمیدونستم چیکار کنم؟! همونجا پشت بوته ها مخفی شدم. من میتونستم به راحتی یه گناه بزرگ انجام بدهم. در پشت اون بوته ها چندتا دختر جوون مشغول شنا بودن. من همونجا خدا رو صدا کردم و گفتم: خدایا کمکم کن، الآن شیطون منو وسوسه می کنه که نگاه کنم، هیچکس هم متوجه نمیشه، اما من به خاطر تو از این از این گناه میگذرم. بعد کتری رو از اونجا برداشتم و از جای دیگه آب آوردم. بچه ها مشغول بازی بودن، منم مشغول آتیش درست کردن بودم، دود تو چشمام رفت، اشک همینطور از چشمام جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا(حقشناس) گفته بود: هر کس برای خدا گریه کنه خداوند اونو خیلی دوست خواهد داشت. من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. از اون موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد»! احمدعلی بلند شد و گفت اینو گفتم تا بدونی انسانی که گناه رو ترک کنه چه مقامی پیش خدا داره.
#داداش_احمد
#وصیت_نامه
پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیاء و ائمه معصومینعلیهمالسّلام بالاخص حضرت بقیّتالله(ارواحنا له الفدا).
شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت، و ما را لایق دانست، و هدایت کرد، و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام را بر ما ارزانی داشت، تا بتوانیم رهگشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.
خوشا به حال کسانیکه شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب. قرآن، قرآن را فراموش نکنید؛ بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. انشاءالله خداوند عزّوجلّ جزای خیر به شما عنایت فرماید
#داداش_احمد
#معرفی_کتاب_داداش:
اسم کتاب عارفانه هست که کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی هست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان #داداش_احمد درباره حجاب🌱❤️