⚘﷽⚘
🌸هر صبـح
با نگاه تو
همه ی خوبـیها
در مـا طلـوع میڪند
نگاهت را از ما
دریــغ مڪـُن🕊
#برادر_شهیدم
#شهید_احمد_مشلب
#سلام_دمظهرتون_شهدایی 😉
#معرفیشهید
شهید مدافعحرم: حسین معزغلامی
تاریخ تولد: ۱۳۷۳/۱/۶
محل تولد: امیدیه،خوزستان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۱/۴
محل شهادت: حماء،سوریه
نحوه شهادت: درگیری با تروریستهای تکفیری
محل مزار شهید: گلزارشهدای تهران
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
سهم شما ۵ صلوات🌸
⚠️صرفا جهت تلنگــــــــــــــــــــر
🔹گاهی از من "مذهبی"؛
تنها یک تیپ😞 مذهبی باقی می ماند؛
🔹گاهی من😕 "مذهبی" آنقدر درگیر پست ها و متن هایم در صفحات مجازی ❌می شوم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی📚،غافل میشوم؛
.
🔹و در پایان 👌روز،میبینم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی💻 بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس😔 نکشیدم ...
🔹آنقدر که آنلاین📱 بودم و اولین نفر پست های دیگران👥 را تائید کردم؛
به فکر نماز اول❣️ وقت نبودم ...
🔹آنقدر درگیر جذب حداکثری 😢شدم که فراموش کردم "اخلاص" 🌹و "عبودیت" رمز برکت در 👈کارهایمان است ...
🔹 آنقدر که به فکر آبروی 👌خود،و برانگیختن تشویق👏 دیگران و تائید کردن هایشان بودم،
به فکر رضایت صاحب زمانمان 🌺نبودم ...
#امام_زمان
بیشتر حواسمونو جمع کنیم ☝🏼🚶🏽♂️
↺🌿أللّٰهُمَ عَجِّلْ لِوَلِيكَ الْفَرَجْ🌿↻
*#دلنوشته_مهدوی 💚
#تلنگر ‼️
” ﺁﻗﺎﯼ ” ﻣﻦ …
ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻏﺮﻭﺑﻬﺎﯼ “ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ” ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ” ﺟﻤﻌﻪ ”
ﺳﺮﺍﻏﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ …
ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ ” ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ ” ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ “ﻇﻬﻮﺭﺕ ” ﺭﺍ ﺑﮑﺸﯿﻢ …
ﺁﺭﯼ …
” ﺷﻨﺒﻪ ” ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ” ﺩﻭﺭﯾﺖ ” ﻧﺎﻟﻪ ﺳﺮ ﺩﺍﺩ …
” ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ” ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ” ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ ” ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪ …
” ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ” ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ” ﮔﻤﺸﺪﻩ” ﮔﺸﺖ …💫
” ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ” ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ” ﺁﻗﺎ ” ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩ …💗
” ﭼﻬﺎﺭ ﺷﻨﺒﻪ ” ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ “ﺁﻗﺎ ” ﮔﻨﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ …👌
ﯾﺎ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ
ﺩﻭﺭﯾﺖ ” ﺩﺭﺩ ” ﺑﯽ ” ﺩﺭﻣﺎﻥ ” ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ” ﭘﺴﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ”
” ﺩﻟﻢ ” ﺑﺮﺍﯾﺖ ” ﺗﻨﮓ ” شده
'' آقا جان'' 😔💔
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺍﺑﺎ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻟﻤﻬﺪﯼ 💚
عجل علی ظهورک
:امام زمان (عج) را همیشه و هر روز در زندگی و کنارمان ببینیم نه فقط روزهای جمعه ...‼️
نیازی نیست فریاد بزنیم ولی بینی و بین اللهی چقدر از زندگی و وقتمون رو نه در طول هفته بلکه در زندگیمون به مولا اختصاص دادیم ؟؟؟💔
دیگه نمیتونیم به دلمون که دروغ بگیم
اسممون رو گذاشتیم منتظر
افتخار میکنیم که شیعه علی و فاطمه هستیم اما واقعا اونطور که شایسته هستش منتظر و چشم به راه پسرشون هم هستیم 😔
ببخش پسر فاطمه 💔
مافقط درغم هجران توتسبیح زدیم
جمعه هایی که نبودید به تفریح زدیم
#امام_زمان
🕊رفیق شهیدم 🕊
پاشید هندزفیری هاتون روبیارید اونطوری خیلی درده !
هر چند حال ما فقط با دیدن بین الحرمین خوب میشه 🖤🥀
34537دلت-برام-تنگ-نشده.mp3
8.66M
شب حرم تـو شد حسـرتم 💔
ـــ🌹ـــ
عاشقم نگــام بکن 🖤
سائلم صدقـه بده 🥀
حال من میبینـے چقدر از دورۍِ حرمت بـده !
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
شب حرم تـو شد حسـرتم 💔 ـــ🌹ـــ عاشقم نگــام بکن 🖤 سائلم صدقـه بده 🥀 حال من میبینـے چقدر از دورۍِ ح
امسالم داره میگذره ما رو دعوت نکردی
حال ما رو دیدی و گفتی بزا به حال خودش باشه 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرسیدم:
کسی میتونه مرگ منو برطرف کنه؟
گفتن:نه
هدایت شده از بخشسایبـرۍدخترانزینبے:)
•|﴾﷽﴿|•
🌱•°|بخـش سایبـرۍ کـانـال دختــرانزینبــے |°• 🌱
سلام علیکم ..
اطلاعات کانـالمون ツ
بخـش شرایـط کـانـال ⇩
••| از جملـه تـبادل ، کپـے و … 🌸💖 ↯
@etelat00
یه سـر بزن ☺️
حرفــے داشتے 🔥
درد و دلے 💔
درخدمتم 🌿
••| پیام های ناشناسمونـه 🌹❤️ ↯
@jebhe00
••|ایده و پیشنهادهاتون رو با ما در میون بگذارید 🖋✉️ ↯
@GHMnam313
اگر کارۍ داشتید در خدمـتم در اولیـن فرصـت پاسـخ میدم 🍁
خــدا همیشـه میگـھ آخـرش قشنـگھ !
گرفتـےچـےشـد ؟^^..
#ساختخودمونه 😍
دختــرانزینبــے
https://EitaaBot.ir/counter/ku7bc
ببینم چیکار میکنید ! ☺️
آقامون منتظرهها ؟
امروز جمعه است در حد توانتون مایه بگذارید 🌱
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت7
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
مِن مِن کنان گفتم :+ببخشید آقا این آقا داشتن مزاحمم میشدن
حرفے نزد که چشم از اون پسر جوون برداشتم و نگاش کردم
دیدم با تعجب بهم نگاه میکنه ¡
واۍ این همون پسرهاس اسمش چی بود !
آها مجتبے کرامتے واۍ این اینجا چیکار میکنه ؟..
چیزۍ نگفتم وقتی دید ساکتم رفت سمت پسره و باهاش درگیر شد
اون نامرد هم اصلا کم نمیاورد
رفیقش هم پیاده شد و ناگهان چاقوشو درآورد گرفت سمت مجتبے منم هین بلندۍ کشیدمو با تمام توان داد زدم :+مجتبے نه یعنے آقاۍ کرامتے خواهش میکنم بیاید برید یه بلایے سرتون میاره ..
از حرکت وایستاد بدون اینکه بهم نگاه کنه گفت :_شما بفرمایید بنده خودم این قضیه رو حل میکنم تا دیگه همچنین ... لا اله الا الله خواهر شما بفرمایید !
دوباره داد زدم :+چطوری ؟ با درگیرۍ ! اصلا هیچ وقت نمیخوام با درگیرۍ درست ...
ساکت شدم ؛ اون جوونے که تازه فهمیده بودم اسمش سهیله با یه حرکت چاقو رو تو بازوی مجتبے فرو کرد و رو به دوستش که شوکه به مجتبے که رو زمین افتاده بود نگاه میکرد گفت :_بدو دیوونه بدو ..
نفسم بند اومده بود نمیدونستم باید چیکار کنم تنها چیزۍ که اون لحظه به ذهنم میرسید این بود که زنگ بزنم برا داداشم !..
داداش منم یکے بود مثل مجتبے فقط چون من از خانوادهام طرد شده بودم بعید میدونستم بیاد و یکم میترسیدم بهم بی توجهایے کنه ..
ولے الان تنها چیزۍ که مهم بود جون این پسره بود که الان تو خطر بود
حتے فکر اینکه ممکن بود من بجاش چاقو بخورم عذاب آوره
دلمو زدم به دریا و براش زنگ زدم استرسم زیاد بود و این بوق های مکررۍ که در گوشے در حال پخش بود بیشتر کلافهام میکرد خدا خدا میکردم شماره ناشناس رو جواب بده آخه یادمه عادت نداشت که شماره های ناشناس رو جواب بده که صدای خستهاش تو گوشم پیچید :...
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
رفقـا روزهاۍ عـادۍ دو پـارت داریـم یکے ظهر و یکے شـب اما در جمعهها تنها یـک پـارت قرار میگیـرد 🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شھادتتمبارکبــرادرم🌿'!
اینڪه نمیشه بدون #عشق زندگی ڪرد یه دروغ محضه،
خیلیا دارن بدون #امامزمان زندگی میڪنن...
#تلنگرانه❌❌❌❌
از این به بعد ...
یجورےلباسبپوشیم
ڪہوقٺےامامزمان(عج)
ازڪنارم ردشد
مجبورنشہچشمشوببنده💔🖐
قول میدم تیپ لی و جلف نزنم ❤️🖐
شما روتونو ازمون برنگردون 🥀
ما تا حالا زیر سایه شما دووم آوردیم آقا 🖤
بگم غلط کردم !
آقا غلط کردم ...💔
شما گریه نکن .. شما غصه نخور !
من دورت میگردم :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ خدایی 💖
《°استاد رائفیپور°》
▪︎انقدر لطف داره کی میره جهنم ؟
▪︎داره میگه ازم نا امید نشو که بد ترین گناه
💢 خدا آدم رو واسه جهنم نمیآفرینه✔️
#بنده_خدا_شویم ♡
➖➖➖➖➖➖➖➖@dokhtaranzeinabi00
➖➖➖➖➖➖➖➖
اونا ڪه توے دلِقبر خوابیدن،اوناهم خیلیاشون یه زمانے غصه میخوردن ڪه چرا امامزمانشون نیست..!
آره،ناراحت بودن.!
ولیرفیقمهماینهپاشیکارکنیواسهآقا!!
🌱
رفقـا میخوام رمان رو بخاطر اصرار های زیادتون بگذارم 🌸
ولی از جمعه های بعدی ان شاءالله یک پارت قرار میگیرد 🌿..
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت8
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
صدای خستهاش تو گوشم پیچید :
_بله بفرمایید !
چون شمارهامو عوض کرده بودم حتما نشناخته بود
+الو سلام داداشے منم آیـه ..
چند ثانیه مکث کرد و بعد گفت :_سلام آبجے چیشده یادۍ از ما کردۍ !
آب دهنمو قورت دادمو گفتم :+داداشے تو رو خدا بیا این آدرسے که الان برات میفرستم یه اتفاقے افتاده خواهش میکنم بیا ..
و بعد زدم زیر گریه .. نگران پرسید :
_چیشد آیـه اتفاقے برات افتاده ؟ چرا گریه میکنے ! الو آیـه آیـه ؟
بدون اینکه بهش جواب بدم گوشے رو قطع کردم و براش آدرس رو فرستادم ..
رفتم بالا سرش و با دیدن خونے که ازش میرفت گریهام شدت گرفت
دیگه بیهوش شده بود منم با فاصله نشستم کنارش نشستم و فقط تنها کارۍ که اون لحظه میتونستم بکنم گریه کردن بود !
بعد از ¹⁰ دقیقه داداش رسید
معلوم نیست چقدر سریع اومد که تو این مدت زمان کم خودشو رسوند
ماشین رو خاموش کرد و به طرفم دوید
زودی بلند شدم رفتم سمتش یه نگاه به مجتبے کرد و خشکش زد زیر لب یه یا حسین گفت ولی فقط به بدن بی روح مجتبے که الان جلوش افتاده بود نگاه میکرد
شونهاشو تکون دادم :+داداش تو رو خدا سوارش کن ببریمش دکتر خواهش میکنم ..
بدون اینکه بهم نگاه بکنه رفت سمتش و رو زمین زانو زد ؛ تکونش داد و بلند صداش میزد :
_مجتبے ! داداش گلم مجتبے ..
بعد با عصبانیت برگشت سمتم و گفت :_چه اتفاقے افتاده ها ؟
مبهوت بهش نگاه میکردم
این مجتبے رو از کجا میشناخت من که اسمشو نگفته بودم .. داداش گلم ؟! قضیه چیه !
جوابے ندادم که دوباره گفت :_آیـه میگم چیشده ؟
آروم لب زدم :+ت..تو میشناسیش ؟
کلافه و پریشون گفت :_آره آیـه میشناسمش بدو برو در ماشین رو باز کن سریع ..
کلمه سریع رو طورۍ داد زد که استخونام لرزید طرف ماشین رفتمو بازش کردم
داداش هم مجتبایی که کلی خون ازش رفته بود رو به زحمت انداخت رو دوشش و سوار ماشین کرد ..
خودش هم سوار شد کل لباسش شد بود خون ، خونے که براۍ اینکه دست اون نامردا بهم نخوره رفته بود ؛ نمیدونم میتونستم خودمو بزارم جای این آقا یا نه ولی خیلی درد آوره . خیلی
حتی فکرش هم دیوونم میکنه
رفتم نشستم جلو و هر از گاهے به پشت نگاه میکردم داداش هم انقدر سریع میروند که همش تو جام تکون میخوردم ، بالاخره به بیمارستان رسیدیم
هنوز در حال گریه کردن بودم که دیدم داداش به همراه چند تا پرستار داره میاد طرف ماشین !
داداش کے پیاده شده بود ¡
چرا متوجه نشده بودم
انقدر فکرم درگیر بود که اصلا متوجه هیچ چیزی نشدم ..
پیاده شدم و داشتم گیج به کارهاشون نگاه میکردم
وارد بیمارستان شدیم سریع بخاطر وضع حالش بدون هماهنگے بردنش تو اتاق و در رو بستن ...
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •