•°•°🕊 شھیدباغبانے‌از‌صفات‌اخلاقی‌ایشون ‌ڪم‌حرف‌بودن‌و‌‌بیشتر‌عمل‌میکردن بہ‌دخترشون‌رضوانہ‌محبت‌زیادی‌میکردن‌ ودرایامی‌کہ‌سوریہ‌بودن‌ گفتن‌من‌و‌رضوانہ‌به‌شمال‌منزل‌ پدرو‌مادرشون‌بریم‌تا‌رضوانہ کمتر‌احساس‌‌دلتنگے‌بکنه:)💔 -بہ‌روایت‌همسر‌شھید🦋✨ #درس_اخلاق📚 #ࢪفیق‌شھیدم💚🌱 @dokhtaranzeinabi00

✍🏻... لیاقت ندارم آقا بیان در خونمون(: 💔🙂 اگه اومدن قدمشون روی چشم

✍🏻... حتماااا حتما باز میکردم من عاشق آقامم🥺ان شاءالله سرباز ظهور باشیم 🥀

#تـم🦋💦 #چادرے💙❄️ #ساخـت‌خودمونہ😇🖐🏼 @dokhtaranzeinabi00

1.8شدنمون‌مبـارڪ😍💕 دࢪ‌آمار2.0پرداخت‌ایتا‌داریم🌼👌🏾 ودࢪآمار1.9 ایتاایکس‌ومتن‌نگار‌میزارم:/ زیادمون‌کنید‌رفقـا🍁🚌

✍🏻... سلام قدم اقا روی چشمم اما رمانم بزارید بخدا منتظرم😂🙏

✍🏻... اقا! مقدمشون گلبارون ایشالا بیان امسال ولادت شون خودشون باشن و جشن بگیر 🌱✨😍😁

انشاللّٰـہ😍🖐🏼

گرمای‌صحرای‌کربلا‌و‌لب‌تشنه💔! #عزیزم‌حسین

✍🏻... سلام در را که حتما باز میکنم..... اما با خیلی خجالت😢💔 من که در غرق گناهم 💔 باز هم هوایم را داری❤️

✍🏻... سلام بله ان شاء الله این توفق نسیبم بشه ما خونمون رو با نام حضرت و مادرشون زینت بستیم کلبه ما کوچک و ساده است اگر این توفیق نصیبمان شود قدومش را بر دیدگانمان می گذاریم ان شاء الله مورد تایید آقاجانمان قرار گیرد 🌹 ان شاء الله این توفیق نصیب همه ی اعضای کانال شود التماس دعای فرج 🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺

#ارسالے‌اعضاۍ‌عزیزمون 🌱 تشکر بابت همکاریتون 🌹

|•🎬🌱•| قسمت 3⃣ چگونہ گناھ نکنیم ؟ 『#استادرائفی‌پور🎙』 ✨#چله_خودسازے 💕#انتشار_آزاد🌿 https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8

رفیق نمازت سرد نشه 🙂 آقا منتظرمونه ☺️ یا علی بگو و نت گوشیتو خاموش کن بزار کنار 😌 ما میتونیم با نفسمون مبارزه کنیم🤞🏻🌸

✍🏻... سلام اگه امام زمان عج پشت در باشن اولین کار اینه که در رو باز میکنم اما بلافاصله مطمئنم که گریم میگیره چون واقعا ما با این گناهامون لایق دیدار ایشون نیستیم و چی بهتر از اینکه تونستم توی اون لحظه ببینمشون

✍🏻... سلام 🌸 درمورد چالشتون : با اینکه میدونم از روشون شرمنده ام 😔 ولی بازم در رو باز می کنم و ازشون میخوام کمکم کنن حرفی بزنن که تو زنگیم بدردم بخوره

✍🏻... سلام لیاقت نداریم ولی دوست داریم که پذیرای اقا باشیم درو باز‌میکنم با گریه اقا رو راهی داخل خونه میکنم پذیرایی میکنم ولی گریه امون نمیده و دوس دارم همونجا جون بدم💔

✍🏻... سلام درباره چالشتون اینکه با فتخار در رو باز میکنم و ب خودم افتخار میکنم که اقا خونه ی منو انتخاب کرده 😊🌹

✍🏻... سلام جواب چالشتون میخواستم بگم که با اینکه خیلی گناه کردم و شرمندشون هستم 😔 ولی حتما در رو به روشون باز میکنم و ازشون میخوام که منو بابت تموم گناهایی که کردم منو ببخشن اللهم عجل لولیک الفرج به حق زهرا 🤲🙂

✍🏻... سلام بابای مهربونم آقای همه ی دنیا خیلی وقته صدات میزنم بالاخره لایق شدم بیایی آقای همه خوبیها حال دلم خیلی بده😭😭😭 حتما خبر داری از دلم چون خودت گفتی از حال تک تک شیعیانم خبر دارم ای ذخیره خدا بیا و رخ نمایان کن که دیگه رمقی برای شیعه نمانده امامم مولایم می‌خوام خودمو دخترم کنیزتون باشم فقط سعادت دیدنتون رو بهم بدین بهشت ارزونی خوبای عالم بهشت من دیدن جمال زیباتونه

خواهرا؁ گلم زمان چالش تموم شدھ🌸 ممنونم از حضور پر شور و پرانرژیتون ونوشتھ ها؁ قشنگ و جذابتون کھ باعث دلگرمیمون میشہ🌿 هدف من هم از بنیانگذار؁ این چالش این بود کھ یہ تلنگر کوچیکے برامون باشھ واین کھ باخودمون تکرار و مرور کنیم کھ آقا حضور دارن و شاهد اعمالمون هستند 🍬 انشاءالله کھ با اعمالمون دل آقامون رو شادکنیم و لیاقت سرباز؁ آقارو داشته باشیم🍓😇 ما روازدعاها؁ خیرتون محروم نکنید😉 التماس دعا🍃 یازهرا مدد؁🌼

#به‌وقـت‌رمـان 🌱

• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° #آیٰـھِ #قسمت80 ✍️بھ قلمِ #خـادم‌الــمهدۍ|میـم . علےجانپور ببخشم .. بخاطر حال خواهرم که شده مجبورم یه چیزۍ بگم که حالش بد نشه .. نمیتونم نبود مائده رو هم تحمل کنم .. +آروم باش .. مامان .. خوبه .. تو فقط استراحت کن خودم میبرمت پیشش خب ؟ از نگاهاش و نفسے که کشید معلوم بود خیالش راحت شده .. چیکار کنم ؟ بعد اینکه رو پا شد بهش چے بگم ! سعے کردم به اتفاقاتے که پیش رو هست فکرۍ نکنم .. +آبجے تو استراحت کن منم یکم هستم میرم بیرون که راحت باشے .. نگام کرد :_دلم برات تنگ شده بود داداشے .. لبخندۍ زدم :+منم همینطور .. اخم مصنوعے کرد :_هیچ وقت بلد نیستے ابراز علاقه کنے بیچاره همسر آینده ات .. تقریبا بلند خندیدمو گفتم :+تو چرا نگرانے .. _خب با این کارات ازت فرارۍ میشه اون طفلک بخت برگشته .. +خیلے دلشم بخواد .. خندید و گفت :_دیگه وقتشه ها .. با تعجب گفتم :+وقت چے؟ _خودتو نزن به اون راه بیست و چهار سال سنته نمیخواۍ ازدواج کنے ؟ +خواهر من استراحت کن الان تو این موقعیت وقت این صحبت هاست .. آروم گفت :_چشم و چشاشو بست .. قرآنمو در آوردم و یکم خوندم .. بعد از ده دقیقه آروم بلند شدم .. و از اتاق اومدم بیرون که دکتر اومد طرفم .. _باهاشون صحبت کردین ؟ نفسے از سر آسودگے کشیدمو :+بله ممنونم از شما .. خیلے زحمت کشیدین .. یکم خجالت کشید نفهمیدم این رفتارش برا چے بود آخه دکترا هم مگه از تشکر خانواده هاۍ بیمار خجالت میکشن ؟ آروم گفت :_وظیفه امونه ! بازم ازشون تشکر کردم که دیدم حیدر و آیـه خانم از اتاق اومدن بیرون .. با خوشحالے به سمت حیدر قدم برداشتم .. رسیدم پیششون که آیـه .. خانم گفت :_مجت.. آقا مجتبے اتفاقے افتاده ؟ با خوشحالے گفتم :+خواهرم بهوش اومده .. حیدر یه نفس عمیق کشید .. آیـه خانم هم کلے خوشحال شدن خدایا شکرت .. تازه یاد حال آیـه افتادم رو بهش گفتم :+راستے پاتون چطوره ؟ دکتر چے گفتن .. …… ﴿آیـھ﴾ خداروشکر مائده بهوش اومد و مجتبے هم رو پاش بند نبود .. خوشحالے از چهره اش میبارید .. و من .. از این بابت خوشحال بودم و به کل درد پام رو فراموش کردم ! تو همین افکار بودم که گفت :_ راستے پاتون چطوره ؟ دکتر چے گفتن .. یکم تعجب کردم .. اما سعے کردم بروز ندم .. +بله .. گفتن باید گچ بگیریم .. سرۍ به نشانه تایید تکون دادو زیر لب یه چیزایے گفت ¡ اصلا خیلے عجیب بود بعضے اوقات یه چیزایے زیر لب میگفت اما .. هیچ وقت نفهمیدم چے میگه ؟! ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •

سلااام مشهد به یاد بچه های کانال و شما هستم 🙃❤️

#ارسالے‌اعضاۍ‌عزیزمون 🌸 ممنونیم ازشون براۍ همه اعضاۍ کانال دعا کردند 🌱

✍🏻... سلام به نظر من بیشتر ما نمی تونیم در رو باز کنیم چرا ؟ چون اینجوری که فکر میکنیم بله منم میگم عاشق این هستم که امام زمانم بیاد داخل خونم . ولی یه واقعیت هست که شاید کسی نمیدونه و اون این هست که روح ما از هر پلیدی و ناپاکی که درون ما هست آگاهه میخوام یه داستانی رو بگم شاید براتون جالب باشه یه شب یه جوون امام را داخل خواب می بینه اون حضرت در خونه این جون رو میزنه و میگه من امام غایب هستم میشه منو داخل خونت راه بدی جوون از پشت در یه نگاهی به داخل خونه میندازه بعد به امام میگه ۲ دقیقه صبر کنید بعد میره و تموم چیزایی که داخل خونش بوده رو که از نظر امام ناپاک بوده را داخل انباری می ریزه میره دم در می بینه امام رفته سر کوچه رو به آسمون داره گریه میکنه و میگه خدایا دم در تک تکشون رفتم همشون گفتن ۲ دقیقه صبر کن هیچ کس من رو تو خونش راه نداد من چجوری بیام ببینیم پس همه دوس داریم تا اماممون زود تر بیان ولی اول باید خونه دلمون رو پاک کنیم منم عاشق اینم که امامم بیاد دم در خونم و بدون هیچ هراسی از اینکه داخل خونم ناپاکی داشته باشم در ایشون رو باز کنم و به داخل خونه راهنماییشون کنم🦋💐🌷 این یکی رو دلم نیومد نزارم ..ممنونم از همکاریتون🌿