eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
•‹📻⛓›• حاجی..!🧔🏻 تو‌این‌جنگ‌کسی‌میبره‌که✌️🏼 بیش‌تردَووم‌بیاره🌱 ازمانمی‌پرسن‌بامهماتتون💣 چیکارکردین..!❗️ می‌پرسن‌باکم‌و‌کسریا✨ چه‌طوری‌خط و‌نگه‌داشتین..!♥️ ✌️🏻• 🌾⃟ ⃟🥝📻🍂 --------ꕥ[𝑱𝑶𝑰𝑵]ꕥ------- ↳🌻↝ @dokhtaranzeinabi00
.حساب🎈 بعضیا فکر میکنن حجاب فقط واسه خانوماست🧕 حجاب فقط چادره... آقایون رها و آزادن🙆‍♂ درحالی که هیچم این طور نیست❌ آقایون هم باید واسه چشماشون حجاب قائل بشن👀🚫 ✅خانوما با چادر حجاب دارن که هرکسی نگاهشون نکنه... ✅آقایونم با پلک هاشون حجاب دارن که هرکسی رو نگاه نکنن... درسته کار دوتاشونم سخته ولی خب جهاد همینه... بی خود نیست که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند جهاد با نفس .اکبر هست. ⭕️راستی یه حجاب مشترک هم هست... اونم حجاب دِله🛡❤️🛡 اگه دل رو رهاش کنی وابسته هرچیزی میشه... زن و مرد هم نداره❌ .واقعی 🌱✨ 🌸
•‹📻⛓›• حاجی..!🧔🏻 تو‌این‌جنگ‌کسی‌میبره‌که✌️🏼 بیش‌تردَووم‌بیاره🌱 ازمانمی‌پرسن‌بامهماتتون💣 چیکارکردین..!❗️ می‌پرسن‌باکم‌و‌کسریا✨ چه‌طوری‌خط و‌نگه‌داشتین..!♥️ ✌️🏻•
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت1⃣👉 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌸 ، در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۰ در روستای لبنان ، در خانواده ای به دنیا آمد.جهاد سومین و آخرین فرزند بود. 🌸 دو برادر به نام های و داشت که به دست صهیونیست ها به رسیده بودند. به همین خاطر وی نام پسر خود را گذاشت تا نام ❣"جهاد"❣در خانواده مغنیه ماندگار بماند. 🌸 مسئول یک 📑 بود، پرونده "جولان اشغالی" و فرماندهی گروهی از اعضای مقاومت را در بر عهده داشت. 🌸 ایجاد یک فضایی از مقاومت بود تا بدین ترتیب مقدمات آزاد سازی این منطقه از تصرف صهیونیستها فراهم شود. نکته قابل تأمل این است که چگونه فرماندهان و رهبران ارشد مقاومت به این نتیجه رسیدند که چنین را به ❣ ❣ با سن و سال کم ، واگذار و به او اعتماد کنند. 💐این واقعا ناشی از 👈❣ ❣👉 بود💐 🌸و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته🌸
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت2⃣👉 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 🌸 حاج عماد پیش از شهادتش بسیار به ❣ ❣ رسیدگی میکرد. او را به کلاس های آموزش نظامی میفرستاد و مهارتهای مختلف را به او آموزش میداد. علاوه بر این حاج عماد تلاش بسیاری برای تقویت ❣ ❣ در آموزش علوم مختلف داشت. 🌸 در فراگیری، هضم و بهره برداری از علوم مختلف بسیار سریع عمل میکرد. حتی در مواقعی که❣ ❣بنابر دلایلی از جمله شرایط سنی قادر به یادگیری برخی علوم در 🏢 نبود به مطالعه دقیق کتاب های مربوط به حوزه مورد علاقه اش میپرداخت. 🌸🌸 یکی از اساتید فلسفه و عرفان میگفت:«« در زمینه های گوناگون است و سرعت پیشرفت او است.🌸🌸 🍃❤️🍃 👈👈 ❣ ❣بسیار آدم ، ، و بود 😊☺️. در ایام فوت مادر در بسیاری از مواقع همراه او بود. حاج قاسم به شدت با محافظ مخالف است ، ❣ ❣پدر ❣ ❣، همیشه در فضاهای عمومی پشت حاجی می ایستاد که اگر خدای نکرده تیری شلیک می شود به او اصابت کند و نه به حاج قاسم. ❣ ❣هم همینطور نسبت به حاج قاسم تعصب داشت.
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خطرات فرمانده 👈قسمت3⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 این اواخر مادر جهاد خیلی دعا می کرد که به چیزی که خودش دوست دارد و از مادرش دعا برای آن را می خواهد برسد، یعنی طوری شهید شود که قدر و ارزشش بالا برود و به محضر پدرش مشرفش کند. 🌹 وقتی خبر شهادت را به مادرش دادند ، گفت:« " ناراحت نیستم ، خوشحال هم هستم که پسرم به چیزی که می خواست رسید" 🌹 🌹 پیش از شهادت فرزندم هر روز به جا می آوردم و دعا می کردم که خداوند در راه خودش را روزی فرزندم کند و او را سربلند و در بلند ترین مرتبه قرار دهد.🌹 🌹امام خمینی (ره) فرمود خیر در اختیار خداوند است، زمانی که فرزندم را شنیدم افتخار کردم.🌹 🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘ 💐 پیش از شهادت حاج عماد ، زندگی یک زندگی بود. مدام از مکانی به مکان دیگر برای زندگی جا به جا میشدند. ❤️ ❤️ در روز های پایانی زندگیش به من می گفت:« که بسیار از شهادت پدرش ناراحت است و هنوز نتوانسته است که آن واقعه را فراموش کند، ناراحتی اش به خاطر این نبود که را از دست داده ، بلکه به این خاطر که پس از نتوانسته الگویی کامل چون او برای خود پیدا کند.
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت4⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 یک روز ( پدر جهاد) به من گفت:« "حاجی یادت هست یک روز به من گفتید امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هرجا که باشند می خوانند ؛ بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت التزام گرفتم. ❣ ❣ پسر من به دنیا آمده است، یکی از برادران را پیدا کنید که اول وقت او تا به حال ترک نشده است ، در گوش او بگوید" ؛ یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار معرفی کردم،که بعد ها آن برادر هم شد. ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿 💐 سال ۸۸ در لبنان، برای بار دوم او را دیدم، پشت لبهایش سبز شده بود ، قدی کشیده بود برای خودش. خیلی معروف نبود. خیال میکردیم همه اهل محل و خیابان او را بشناسند و... ولی نمیدانم چه حسی بود که یواش میرفت و یواش می آمد. خانه های ساده با دیواری با چند عکس از ، ، و پایش عکس کوچکی از . دو بار مهمان خانه شان بودم. تعریف کرد از کار ، از درس ، از زندگی . کسی نمیدانست ، فکر می کرد یک مرد #۴۰ساله دارد حرف میزند. ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿 🌸بخشی از سخنرانی❤️ ❤️ 🌸 سخنی با و صاحب العصر و زمان ، روح من و همگان فدای خاک پایشان باد، ای سید و ای مولای ما ، نزد خدای متعال بده که ما تا آخرین نفس در ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راه پر از قربانی و فیض و سرور اینست که خود و ارواحمان را این خط مقدس سازیم ؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال.
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت5⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 با اینکه یک جوان امروزی بود اما فوق العاده و بود و حدو حریم خود را با هرکس بخصوص حفظ میکرد به طوری که در هر فضایی حضور پیدا نمیکرد. به اهمیت زیادی میداد و تمام تلاش خود را میکرد که نمازش را بخواند... ترک نمیشد و هرگاه میخواست بخواند اجازه نمیداد کسی متوجه بشود و در اتاقش را میبست و انگار همه میدانستند الان کسی به اتاقش را . 🌿☘🌿☘🌿☘🌿 🌹 یک روز من و در فرودگاه تهران باهم قرار ملاقات گذاشته بودیم و من از برای دیدارش رفتم، به محض اینکه مرا دید گفت:« چه قدر لاغر شده ای، تو مگر نمیکنی؟🏀⚽ مگر نفرموده اند:« ، ، » و من فهمیدم که سخنان رهبر معظم انقلاب به چه میزان تأثیرگذار بوده و برای امثال❤️ ❤️ به چه میزان با اهمیت است. 🌿☘🌿☘🌿☘🌿 🌹 خیلی دوست داشتنی بود و در عین ❣ خاصی داشت ، دقیقا مثل . الآن شما وقتی عکس بزرگ جنگ ما را میبینید ، اصلا متوجه نمیشوید که چهره ها برای سنین است، برداشت شخصی من است که ممکن است این و را در چهره شان گذاشته بود که بتوانند را کنترل کنند. 🌹اینها بزرگتر از نیز بودند و از چیزی را که همسن و سالهاشان میفهمیدند میکردند. ❤️ ❤️ هم دقیقا چنین چهره ای داشت ، از نزدیک که با چهره اش رو به رو می شدید
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت6⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 عرصه راحت زیستن برای کسانی که در زندگی میکنند فراهم است و سبک زندگی جوانان در لبنان سبک زندگی غریبیست ، اما باید سبک زندگی را جدا از سبک زندگی جوانان لبنان بدانیم. ❤️ ❤️ نیز جوانی منحصر به فرد بود، چرا که او به معنی واقعی کلمه بود. بر این اساس و دو خصوصیت اصلی ❤️ ❤️ است. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 هرکس او را میبیند فکر میکند جوانی بی مشکل و بی غم و غصه است. یک جوان 💶💶 و 🕶 .اما اینگونه صفات رابطه ای با داستان ندارد❌. او همزمان با کودکی خود 🔫 را دوست داشت و برای آن آموزش دید و راه های جنگاوری را آموخت. با این حال عاشق و 🎼 و هم بود. 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 به و اهمیت زیادی میداد. فیلمی از زندگی تهیه کرد و همه مراحل اجرایی آن را دنبال می کرد، با 📸 و 🎬 و 📝 و 🎤 هم آشنایی داشت. ❤️ ❤️ نمونه ای از جوانان این دوره و آشنا با مهارت های موردنظر ، روابط عمومی بالا و توانایی در ارائه چهره ای واقعا جدید از بود. همزمان از طریق فیلم کوتاه و مستند و داستان به دنبال زبانی آسان و اثرگذار ، و زبانی بروز برای مقاومت بود. ❤️ ❤️ و گروهی از دوستانش برای این کار باهم گفت و گو و هم فکری داشتند. 💐
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت7⃣👉 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌹 شانزده ساله بود که او را دیدم ، نوجوانی رشید و نورانی ، در حرم حضرت معصومه (س) باهم همراه شدیم، فارسی را کم میفهمید و عربی را کم میفهمیدم. ولی نگاه های با معنایش تمام حرف را میزد. ندیده بودم کسی با زیارتنامه حضرت معصومه (س) گریه کند ولی او گریه کرد و من از گریه او بغض کردم که ما چه داریم در کنار خود و قدرش را نمیدانیم، زیارت که تمام شد گوشه ای نشستیم، از حال و هوا که خارج شد گفتم:« من تا به حال در حرم بی بی گریه نکرده بودم ولی الان از گریه تو... ، گفت:« ؟ » گویی با مشت کوبید به سرم. اشک در چشمانم جمع شد. نه او چیزی گفت و نه من. دو سه روزی با هم بودیم. بود و . ❣مردی بود برای خودش❣. 🌿❤️🌿❤️🌿❤️🌿 🌹 اولین بار که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شد آمدند کنارم. دیدار دوم نیز دو ماه قبل از ماه محرم در حرم بود. آن شب ما از ساعت حدودا ۲ بامداد تا اذان صبح در حرم بودیم و صحبت کردیم. جهاد از ارادتش به و برایم حرف زد و دائم می گفت می خواهم با مبارزه کنم. و رفقایش از با عظمت و با لفظ یاد میکردند. 💐
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت8⃣👉 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 ❣ نقش تأثیرگذاری برای🇮🇷 🇮🇷 در مقاومت منطقه قائل بود. وقتی استناد به فرمایشات داشتند یعنی ایشان را به عنوان پذیرفته بودند و همه فرمایشاتشان را میکردند و معتقد بودند اگر حمایت های نبود چنین مقاومتی شکل نمیگرفت ، و نقش ایران را در این زمینه و میدانستند. روایت های او از همراهی با و جاویدالاثر خود نشانه ای از علاقه اش به و نقش در بود. 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 ❣دوران تحصیل در 🏢 یکی از برجسته ترین دوران زندگی او محسوب میشود. او در تحصیل میکرد و با پیروان در ارتباط بود. در این مدت تلاش زیادی برای جوانان انجام داد. حدود #۸۰ تا #۱۰۰ نفر از دانشجویان را تحت قرار داده بود. اکنون به سراغ هریک بروید به خوبی خواهید یافت که تمام آن ها به دنبال آن هستند تا از خود بسازند.آنها حتی در نیز میخواهند که شبیه او باشند. او در این برهه از زندگی میان دو گزینه «فعالیت های فرهنگی داوطلبانه» و « فعالیت نظامی» که آن بود ، گزینه اول را برگزید. به این نتیجه رسیده بود که در است. 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 ❣❣❣ اولین بار اسم او را در سالن مسجد قائم، در طول توزیع جوایز که رقابت در میان از شرکت کنندگان شده بود شنیدم، برنده و در شهید مطهری . با شنیدن نامش همه ما ایستادیم و در حالیکه بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودیم ، با شور و حرارت تشویق میکردیم ، در اثر شنیدن نام جوان دانشجویی که روح را در بین ما زنده کرد. 💐👈نام ♥️ ♥️ . 💐💐
🕊 بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت9⃣👉 🌿🌸🌿🌸🌿 ☘ اصلی ترین واژه زندگی است . ❤️ ❤️ نیز مانند همرزمانش شبانه روز مقاومت میکرد. آنها همه زندگیشان با مقاومت گره خورده ، معنی دیگری برای زندگی متصور نیستند. شاید صبح که از خواب بیدار می شوند در حال مبارزه هستند تا شب که میخوابند. این را افتخار می دانستند که از راه و پرچمی که امام بلند کرده است دفاع کنند. مقاومت را هدف مقدس برای رسیدن به آرمان های امام (ره) میدانست. کسی که آرمانهای امام (ره) را هدف قرار دهد دیگر برایش فرقی نمیکند در کدام کشور باشد و مبارزه کند ، تفکر همه بچه های حزب الله هم همین بود. 🌿🌸🌿🌸🌿 ☘فعالیتهای مقاومتی اش را به جبهه نبرد مختص نکرده بود، و در دانشگاه هم سعی میکرد از راه دیگری شیوه زندگی اسلامی و فرهنگ مقاومت را به جوانان نشان دهد ، گروهی در دانشگاه تشکیل داد که در آن از همه نوع قشر و مذهبی حضور و فعالیت داشتند. به امام حسین (ع) علاقه خاصی داشت و همیشه محرم ها در حسینیه ها و مساجد حضور داشت و خالصانه عزاداری و گریه میکرد. 🌿🌸🌿🌸🌿 ☘از سبک عزاداری های ما خوشش می آمد و بسیار با ارادت نسبت به حضرت (علیه السلام) صحبت میکرد. میگفت اگر بشود حتما برای ایران می آیم . از مداحی محمود کریمی خوشش می آمدذو مداحی ((اللهم الرزقنا شهادت)) که من خوانده بودم برایش جذاب بود. بخاطر علاقه اش به اهل بیت و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های ما را شنیده بود. 💐 💐
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین 🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خطرات فرمانده 👈قسمت10👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹 این اواخر مادر جهاد خیلی دعا می کرد که به چیزی که خودش دوست دارد و از مادرش دعا برای آن را می خواهد برسد، یعنی طوری شهید شود که قدر و ارزشش بالا برود و به محضر پدرش مشرفش کند. 🌹 وقتی خبر شهادت را به مادرش دادند ، گفت:« " ناراحت نیستم ، خوشحال هم هستم که پسرم به چیزی که می خواست رسید" 🌹 🌹 پیش از شهادت فرزندم هر روز به جا می آوردم و دعا می کردم که خداوند در راه خودش را روزی فرزندم کند و او را سربلند و در بلند ترین مرتبه قرار دهد.🌹 🌹امام خمینی (ره) فرمود خیر در اختیار خداوند است، زمانی که فرزندم را شنیدم افتخار کردم.🌹 🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘ 💐 پیش از شهادت حاج عماد ، زندگی یک زندگی بود. مدام از مکانی به مکان دیگر برای زندگی جا به جا میشدند. ❤️ ❤️ در روز های پایانی زندگیش به من می گفت:« که بسیار از شهادت پدرش ناراحت است و هنوز نتوانسته است که آن واقعه را فراموش کند، ناراحتی اش به خاطر این نبود که را از دست داده ، بلکه به این خاطر که پس از نتوانسته الگویی کامل چون او برای خود پیدا کند. 💐 💐
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ❤️ ❤️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت1⃣1⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌹سال ۹۱ اجلاس جوانان و بیداری اسلامی.جوانان زیادی بودند، یکی از یکی بهتر ، ولی یک خواهر و برادر توجه همه را جلب کرده بودند. دل در دل نداشت برای دیدار ، صبح دیدار در صف اول بود و نگاه میکرد و پس از سخنرانی هم نزدیک ایشان رفت و گپی زدند و گونه. ☘🌸☘🌸☘🌸 ❣شرایط نبرد نظامی در لبنان بسیار سخت است ، نیروها حتما باید در جبهه مخفی قرار بگیرند ، تا تلفات کمتری داشته باشند. به قدری که شاهد بودم نیروها حالشان به هم میخورد ولی منطقه را ترک نمی کردند. حقیقتا زندگی افرادی که در مناطق امنیتی کار می کنند به مراتب سخت تر از آن هایی است که در مناطق عادی فعالیت دارند، کسی نباید آن ها را بشناسد و همواره در یک حفره به فعالیت خودشان بپردازند . آن روز ها نوجوان بود ، واقعا چطور میشود یک نوجوان ۱۵ ساله در این شرایط سخت بایستد. بدون شک این روحیات معنوی و الهی در این راستا مثمرثمر بوده است. ☘🌸☘🌸☘🌸 ❣ میتوانست با نام بزرگ پدر خود زندگی کند، هرطور میخواهد رفتار کند و هرکاری که میخواهد انجام دهد ، اما مقاومت را آویزه گوش ، هدف اول و آخر خود قرار داد. می گفت:« همیشه افسوس میخوردم چون گاهی پدرم را چند ماه ندیده بودم و در اماکن عمومی او را ملاقات میکردم ، ولی مثل همه پدر و پسر ها، جرأت نزدیک شدن و در آغوش کشیدن او را نداشتم ، مبادا این مسئله منجر به شناخته شدنش توسط جاسوسان شود. 🙏برای شادی روح فرمانده👈 فاتحه ای را تقدیم بفرمایید 👉 💐 ☑️
🕊بسم رب الشهدا و صدیقین🕊 ♥️ ♥️ زندگینامه و خاطرات فرمانده 👈قسمت2⃣1⃣👉 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ❣خیلی خوب به حرف های دیگران گوش میکرد، در زندگی اجتماعی اش خیلی جدی بود ، برعکس روحیه ی شوخ و نرمش در خانواده. در آخرین سال از عمرش شخصیت دینی و عرفانی خود را به صورت گسترده تقویت کرده بود. یکی از روز هایی که در یک منزل خوابیده بودیم نیمه شب هنگامی که درب را کمی باز کردم متوجه شدم او در حال خواندن دعا به شدت می گرید😭. من در طول مدت آشنایی ام با او هیچ گاه چنین صحنه ای ندیده بودم.آنچه که من از سراغ داشتم یک شخصیت و بود. هیچ گاه او را در حال گریستن آن هم با این صورت ندیده بودم. 🍃🌸🍃🌸🍃 ❣با جمله ای کوتاه از سخن میگفت:« » « » در سالگرد پدرش گفت:« پدرم همیشه در میدان مبارزه بر اسرائیل و ارتش پر ادعا و توخالی اش پیروز شد. او در میدان شهادت هم بر آن ها پیروز شد. ما همگی همفکر و معتقد به آرمانهای پدر هستیم و دنبال رو . ما این راه را با قدرت ادامه خواهیم داد. 🍃🌸به ، پدرم رضوان میگویم ،در آرزوی در هستم و به تو ملحق خواهم شد.🌸🍃 🕊♥️برای شادی روح فرمانده👈فاتحه ای را تقدیم بفرمایید👉 💐💐