eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨هُــــــوَالْمَـــــــحبــــــوب✨ 🌷 🌷 قسمت _بخاطر شهادت امین عذاب وجدان داشتین؟ 😥 _من تو مدتی که سوریه بودم،.. آدمهایی دیدم که آرزوی شهادت داشتن ولی شهید نشدن..😔بعضی ها هم بودن که حتی خوابش هم دیده بودن.😢اوایل خیلی مراقب کسانی بودم که میگفتن حتما شهید میشن.بارها تو موقعیت های مختلف،فهمیدم هر کاری هم بکنم،هر کی باشه،میره.😞👣نه اینکه من مراقب نیرو هام نباشم،نه.مراقب نیرو هام هستم ولی وقتی بخواد من دیگه کاری بکنم. بخاطر شهادت امین عذاب وجدان نداشتم،گرچه خیلی دلم سوخت.😣😞واقعا انگار دوباره برادرمو از دست داده بودم. ولی برای اینکه نتونستم زودتر برگردونمش عذاب وجدان دارم.😓 -شما دنبال شهادت نیستید؟😥 -نه..من دنبال هستم.گرچه دوست دارم شهادت باشه ولی هر وقت که .الان من مفید تره تا من. -شما میخواین با من ازدواج کنین؟🙁 _اگه اشکالی نداره دلیلشو اگه خدا خواست و شما راضی بودید و ازدواج کردیم، بعد ازدواج میگم.👌 -ولی من میخوام الان بدونم. -پس مختصر میگم.اول از یه شروع شد ولی بعد که بیشتر شد،هم جنبه ی هم احساسی قوی تر شد.دوست داشتم باور کنم.البته دلیلی هم برای باور نکردن نبود. -اگه من بگم با شغل شما مشکل دارم،چکار میکنید؟😟 چند لحظه سکوت کرد.بعد گفت: _قبلا به این موضوع فکر کردم.نمیگم بخاطر شما شغلمو میذارم کنار.من دربرابر هایی که خدا بهم داده و باید جوابگوی خدا باشم....اما ...بخاطر شما...از زندگی ...میگذرم. دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.گفتم: _من میخوام پیش امین بمونم.ماشین آوردم، خودم برمیگردم.اگه شما حرفی ندارید، بفرمایید.من بیشتر از این مزاحمتون نمیشم. خداحافظی کرد و رفت.... مطمئن بودم پسر خوبیه، 😊مطمئن بودم دوستش دارم ولی میترسیدم بخاطر دوست داشتنم انجام وظیفه ش بشم.😥من خودمو خوب میشناسم.وقتی به کسی علاقه مند بشم،تحمل نبودنش کنارم،تحمل حتی یک روز ندیدنش برام خیلی سخته. ولی کار وحید طوریه که حتی اگه شهید هم نشه،خیلی وقتها نیست.😧☝️ با خودم کلنجار میرفتم، بالا پایین میکردم،سبک سنگین میکردم.این من بود. بعد یک ماه بالاخره به نتیجه رسیدم.... خیلی دعا کردم.گفتم: خدایا*هر چی تو بخوای*.خیلی کمکم کن.💖🙏 رفتم پیش عمه زیبا،عمه ی امین.با کلی شرمندگی و خجالت گفتم: _امین قبل رفتنش ازم خواسته بود بعد شهادتش ازدواج کنم.🙈 عمه زیبا بغلم کرد و گفت: _امین بهم گفته بود اگه یه روزی زهرا اومد پیشت و ازت اجازه خواست ازدواج کنه،بغلش کن و براش آرزوی خوشبختی کن.خوشبخت باشی دخترم.😊🤗 فرداش رفتم پیش خاله مهناز.همون حرفهایی که به عمه زیبا گفته بودم بهش گفتم.خاله مهناز هم گفت: _امین گفته بود اگه یه روزی زهرا اومد پیشت و ازت اجازه خواست که ازدواج کنه بهش بگو دعای خیر امین همیشه خوشبختی توئه.😊🤗 روز بعدش گل نرگس خریدم.🌼رفتم پیش امین.🌷🇮🇷اول مزارشو با گلاب🌸 شستم.بعد گل نرگس رو مثل همیشه روی مزارش چیدم.یه کم ساکت فقط نگاه میکردم. گفتم: _سلام...دلم برات تنگ شده...روزهایی که با هم بودیم برام مثل برق و باد گذشت،روزهایی که بدون تو گذشت برام یه عمر بود.😒همیشه عاشقانه دوست داشتم.😊💝هیچ وقت نگفتم کاش بجای امین با یکی دیگه ازدواج میکردم.هیچ وقت نگفتم کاش با امین ازدواج نکرده بودم.یادته روز آخر بهم گفتی... ادامه دارد... 💓💓💓🌷🌷💓💓💓 اولین اثــر از؛ ✍
دخترها هم می شوند یا می شوند خواهرم تو مانده ای که دفاع کنی. از آنچه که برایش دادند دفاع کنی از ...✨
شنیدید...!؟ میگن شهــیـــد🌹 نمیشن!؟ برادر شهیدم🌱 راستشو بخواید وقتی اینو میشنوم دلم آتیش می گیره 🔥💔 همش با خودم میگم مگه ما دخترا چکار کردیم....؟!😞 با خودم میگم چرا نمیذارن ما بریم سوریه؟! مگه ما دل نداریم؟!💔😕 درسته ما شهید خانم هم داریم ولی نسبت به آقایون کمن😞 یه بزرگی میگفت🍃 شما خودتون حرمید و چادرتون مدافع...🧡💕 می دونم چادر خیلی ارزش داره..🤩 خیلی 👌🏻 هر چی باشه حضرت زهرا ♥️ با چادرش شهید شد🧡🕊 ما با چادرهامون حافظ ♥️ شهداییم 🧡 حافظ خون چادری کشتن من قصه ی نابی دارد...😍🤩 او قسم داد مرا حافظ خونش باشم..👌🏻🌿
‌ 🤔چه کســـی می‌کند در این دنیـــــا استـــــ....!!! 👥برای همـــــه کسانی که فکــــر می‌کنند زندگـــــیشان و استـــــ... ✍🏼نظــــرتان درباره کسی که می‌میرد در حالیــــکه او هنوز در استــــ... ✍🏼 می‌مــــیرد و او 6 سال ســــن دارد... ✍🏼در خانه زندگی می‌کند و وقــــتی 8 ساله استـــ پدربزرگش هم می‌مــــیرد... ✍🏼سپـــس درخانه زندگی می‌کند و می‌کند و همســرش استــــ... ✍🏼در همان سالهای آغازین عزیز و هم از این دنیا می‌روند... ✍🏼2 تا ازپســــرهایش که سن‌شان کمــــتر از 2 سال است هم می‌میرند... ✍🏼و هــــمه می‌میرند باستــــثناء که بعد از 6 ماه به او می‌شود... ✍🏼 را هم به می‌رســــانند... ✍🏼او را از بیرون می‌کنند و پسربچــــه ها با به دنبالش می‌روند و او را می‌زنــــند و قامتــــ مبارکش نعلینش را پر می‌کند ولی او آنــــها را ✍🏼در اُحد می‌شکند و از صورتش می‌شــــود ✍🏼هنــــگامی که در است برروی ســــرش دل و روده خالی می‌کنند ولی او آنها را ... ✍🏼 و و و بر سر راهش قرار می‌دهند ولی آنها را می‌بخــــشد... ✍🏼به او دادنــــد و او را کــــردند و از بیرون انداختــــند ولی آنها را ... ✍🏼بعد از همه اینــــها شب را برای و بر می‌خــــیزد تا جایی که پاهایش می‌شــــود.... ❓ چــــرا ای .....❗️ ☝️🏼آیا بنــــده نباشم؟ ☝️🏼آیا بنــــده نباشم؟ ❤️ ☺️ بفرستــــ برکسی که دیــــدار ماست و ما را ندیــــده استــــ... ☺️ بفرستــــ برکسی که روز قیامــــت می گوید: ! ! ❤️ 📲به آنهــــایی بفرســــت که فکر می‌کنند زنــــدگی شان تار و تیره شده استــــ، و در این دنیــــا بدشــــانسند...
🔻 🔸آنان در غربت جنگیدند و با به شهادت🌷 رسیدند و پیکرهاشان زیر شنی تانک های شیطان شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست 👈اما ⇜راز آشکار شد ⇜راز خون را جز شهدا🕊 در نمیابند ⇜گردش خون در رگ های شیرین است اما ریختن آن در پای محبوب 💖 و نگو شیرین تر✘ بگو بسیار بسیــــــــار شیرین تر است😍
تنها خانه ایست که اجاره بهایش است...! ➕ ᵈᵒᵏʰᵗᵃʳᵃⁿᶻᵉᶦⁿᵃᵇᶦ⁰⁰🌿