eitaa logo
-دختران امام زمانے-
1.3هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
214 فایل
-رسم تقدیر چنین است و چنین خواهد بود می رودعمر ولی،خنده به لب باید زیست:)) - اینجا؟ . دل‌نوشته های ِچندتا دختر ِدهه ِهشتادی 🤍 . کپے حـلالت رفیق🌿 [ وقف ِآقای ولی عصر ِ] هـر آنچـه که باید بدانے . https://eitaa.com/joinchat/1160249525C3151e8d2cc
مشاهده در ایتا
دانلود
ما نوادگانِ خورشیدیم تاریکۍ را بھ رسمیت نمۍ شناسیم!💕 ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌🔗♥️ ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫
💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕 🌸💕🌸 🙂♥️ شاگرد اول دبیرستان دخترانه،که امید تمام مسئولان مدرسه و فامیلش محسوب می شد،به خاطر نظر شوهرش از تحصیل و پیشرفت بازموند و مرد نه تنها نگذاشت که اون دختر به تحصیلاتش ادامه بده،بلکه برای اینکه فکر تحصیل رو از سرش بیرون کنه،کتاب خوندن رو هم برای اون زن ممنوع کرد.)) دفعه قبلی که برگشته بودم فاطمه را ببینم،یک لحظه چشمم به عاطفه افتاد.حرفی نمی زد و به دقت گوش می داد.دوباره برگشتم طرفش که ببینم حالا در چه وضعی است،دیدم خیلی جدی و دقیق گوش می کند.مثل اینکه متوجه نگاه من شد.چون سرش را اورد جلوتر و در گوشم گفت: _می گم ولی فیلمش قشنگه،نه؟هندیه؟! هیچ وقت نمی شد فهمید در چه حالتی است!جدی یا شوخی. ((مدتی بعد،ناهید بچه دار شد.بچه اش دختر بود.ولی زن راضی نبود،دلش نمی اومد یه بچه معصوم و بی گناه رو فدای خودخواهی ها و افکار شوهرش بکنه.برای همین هم دیگه بچه دار نشد.او از شوهرش قول گرفت که تربیت بچه فقط زیر نظر او باشه و مرد چون می خواست به هر وسیله ای شده ناهید را خونه نشین کنه،قبول کرد.ناهید احساس می کرد برای درست تربیت کردن بچه اش به تجربیات دیگه ای احتیاج داره؛ولی شوهرش فقط اجازه رفت و اومد با مادر و خواهر شوهرش،و گاهی هم مادر خودش رو می داد.ناهید به تجربیات اون ها احتیاج نداشت،چون شوهرش نتیجه چنین تربیتی بود که او اصلا خوشش نمی اومد.پس،دور از چشمان مرد شروع کرد به کتاب خوندن.همین وصال دوباره ناهید و کتاب هم بود که عشق و اشتیاق قدیمی به تحصیل و مطالعه رو در اون شعله ور کرد.ولی او که حالا خودش موقعیت استفاده از چنین موهبتی رو نداشت،سعی کرد اتش اشتیاق به کتاب و مطالعه رو در وجود دختترش شعله ور کنه.بله!بلاخره اون بچه روزبه‌روز بزرگ تر و پدرش پیرتر.اون بچه بر اثر نوع تربیت......
💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸💕 💕🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕🌸💕 🌸💕🌸💕🌸 🌸💕🌸💕 🌸💕🌸 🙂♥️ مادرش و کتاب هایی که در اختیارش قرار می‌گرفت،عاشق کتاب و مطالعه شد.زمونه هم عوض شده بود و پیرمرد دیگر مانعی سر راه دخترش ایجاد نکرد.دختر توی دانشگاه قبول شد و از همان روز ها تصمیم گرفت که هرچه در توان داره،علیه این ظلم و ستمی که به زن ها می شه،مبارزه کنه.)) راحله نفس عمیقی کشید.چند لحظه مکث کرد و بعد،باوجود بعضی که راه گلویش را گرفته بود،ادامه داد: _خب بچه ها!اون دختر منم و اون زن شکست خورده یا ناهید،مادرمه!فکر می کنم حالا منظورم رو از ظلم به زن ها و دختر ها،حتی در اوضاع امروز،فهمیده باشید. سکوت عمیقی بر فضای بین بچه ها حاکم شده بود.همه بچه ها سرشان را فرو برده بودند میان شانه هایشان و به جلوی پایشان نگاه می کردند.انگار ان ها به جای مرد شرمنده بودند.به نظر می امد سمیه هم متاثر شده است.مثل اینکه خجالت می کشید به راحله نگاه کند.فقط خود راحله بود که همچنان سرش را بالا نگه داشته بود و درحالی که اشک هایش را پاک می کرد،به عکس های مجله اش نگاه می کرد.به سمت پنجره برگشتم.بیابان زرد و بی انتها به دنبالمان می امد.فقط بعضی اوقات رد شدن یک ماشین،سکوت بیابان را می شکست. به یاد ثریا افتادم.به سمت او برگشتم.هم ردیف راحله و در طرف دیگر اتوبوس بود،ولی همچنان بی تفاوت و بی احساس به نظر می رسید.فقط کمی اخم،چروک به پیشانیش انداخته بود .داشت با قلبی طلایی که با زنجیری از گردنش اویزان بود بازی می کرد. چند لحظه گذشت.صدای فاطمه سکوت را شکست: _همه ما خیلی متأسفیم که می شنویم چنین اتفاقی توی جامعه ما می افته.من با شنیدن این سرگذشت،یاد حرف های یکی از اساتید و افتادم که توی یکی از سخنرانی هاش چنان درباره مظلومیت زن و ظلمی که در طول تاریخ به اون شده ،حزف می زد که من به گریه افتادم. نگاهش کردم.گریه که نه،ولی چیزی،ته رنگی از ناراحتی در گلویش بود.لحظه ای صبر کرد.فقط صدای قرچ‌ قرچ شکستن انگشت های راحله می امد......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزخدانیست کہ‌درسایہ‌مِهرش‌برویم، رحمت‌اوست‌کہ‌هرلحظہ پناهِ‌من‌وتوست🗞💙 🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫
-دختران امام زمانے-
جزخدانیست کہ‌درسایہ‌مِهرش‌برویم، رحمت‌اوست‌کہ‌هرلحظہ پناهِ‌من‌وتوست🗞💙 🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_
«مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّٰهِ‌» هر خوبی و خیری به تو برسد، از طرف خـداست!:) 💕 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ـــــــ ـ ـ ـ
این‌جھـٰان‌را بۍ‌بھـٰار؎تـٰابه‌ڪۍ؛ شیعیـٰان‌رابۍ‌قـَرار؎تـٰابه‌ڪی ڪۍ‌میـٰایۍ‌بـٰاڪد.. آمیـن‌قـٰافلـِه؛مـَھدیـٰا.. چـَشم‌انتظـٰار؎تـٰابه‌ڪۍ؟! 🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•|🌸🌱|• مـن‌یـک دخـتـرم آزادم‌امـا.... بـاتـفـسـیـرے‌جـدا‌بـافـتهـ آزادے‌مـن "حـجـاب‌"سـت... ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫
_یہ‌لحظہ‌صبرکن‌رفیق ... لابہ‌لاۍشلوغےوکلافگےوسخت‌گرفتن‌هاۍ زندگےخواستم‌یہ‌چیزۍبھت‌بگم یہ‌نگاه‌بہ‌پشـــتِ‌سرت‌بنداز مثل‌همہ‌ۍروزایۍکہ‌گذشت این‌روزاهم‌میگذره‌ خواستم‌بگم‌حواست‌هست‌دیگہ؟! مایک‌بارزندگۍمےڪنیم🐚 ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫
👩🏻‍🎓🍃 بـٰا خ‌‍ودٺ‌تڪࢪاࢪڪن؛ امࢪوز وقتشہ‌ڪہ‌شࢪو؏‌ڪنم꧇)!💗'☁️ ༺————(𔘓)————༻ ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎🌹⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@dokhteran_emam_zamani🍂⃟💕❫