#part7
دکتر از تو اتاق رفت بیرون
+من میرم کارا رو بکنم
جوابی ندادم از اتاق خارج شد منم از فرصت استفاده کردمو لباسام سریع پوشیدم گوشی و کیفمم برداشتم و حرکت کرد(خارج شدن از بیمارستان)
پام یکم درد میکرد اما می تونستم راه برم جوری نبود که نتونم 5*6قدم راه که رفتم سرم داشت گیج می خورد نزدیک بود بیوفتم قدم7رو که بر داشتم سرم گیج خورد داشتم می خوردم زمین که استاد منو گرفتن
_لطفا دست به من نزنین
+باشه باشه
بعد سریع رفت دکتر رو صدا زد
اومدم بلند شم که دکتر اومد بالا سرم گفت مگه نگفتم استراحت کنی تا2ساعت دیگه مرخص میشی
چرا اینکارا رو میکنی دختر
_من باید برم خونه خالم نگران میشن
+داروهاتو مینویسم برو خونه استفاده بکن
دکتر رفت
استاد اومد پیشم
+عسل.....
_خانم رحیمی....
+حالت خوبه
_ممنون
+چرا انقدر عصبی هستی خوب
_لطف کنین برین
گوشیم رو برداشتم شماره خاله رو گرفتم
+الو خاله عسل کجایی عسل
_سلام خاله
#گل_سرخ