هدایت شده از دوستداران ولایت
#زندگینامهنادرشاه_افشار
#پسرشمشیرفرزنددرگز
#قسمتشصتودوم
با کشته شدن راز آلود لطیف خان که فرمانده نیروی دریائی ایران بود ، دست داشتن انگلیسی ها و هلندی ها در این توطئه دور از انتظار نبود ، نادر سردار میر علی خان را مامور سرکوب شورشیان کرد ، نیروهای ایران با حمله ای غافلگیرانه به آنان ، همه را حتی کسانی را که تسلیم شده بودند را ، از دَم تیغ گذراندند و برای جنگ با امام شورشی مسقط (پایتخت عمان فعلی) به آن سو حرکت کردند
روزی از روزها در طول مسیر سپاهیان ایران به مسقط ، شورشی در کشتی رخ داد و عده ای علیه میرعلی خان شورش کرده و او را کشتند و جنازه اش را به دریا انداختند و چندین کشتی دیگر را به غنیمت گرفته و متواری شدند ، این اخبار ناگوار به نادر در قفقاز رسید و او نیز بیدرنگ سردار محمود تقی خان را برای سرکوبی شورشیان که اینک از هموطنان ایرانی شان بودند فرستاد
نادر از رویدادهائی که گاه و بیگاه در خلیج فارس و با توطئه های پنهانی هلندی ها و پرتغالیها و علی الخصوص انگلیسی ها آگاه بود ولی بعلت نداشتن نیروی دریائی قوی ، خشم خود را فرو می بُرد و بدنبال فرصتی برای تشکیل نیروی دریائی قوی و کارآمد می گشت ، به همین انگیزه به فرانسویان که در آن زمان رفت و آمد چندانی در خلیج فارس نداشتند روی آورد ، ولی نماینده فرانسه بنام لاپورتری اظهار داشت ، دولت ما آگاهی چندانی در زمینه کشتی سازی ندارد و نمی تواند خواسته پادشاه ایران را برآوَرَد
نادر بناچار یکی از سرداران فدائی و دلیر خود را برای کمک به تقی خان به جزایر خلیج فارس اعزام کرد ، این سردار دلیر که از توطئه های اروپائیان آگاه بود پس از رسیدن به جزیره کیش با فریب و نیرنگ و غافلگیری توانست چند کشتی توپدار و مجهز را از آنها به غنیمت گرفته و با همان کشتی ها بسوی عمان حرکت کرد و توانست امام سلطان بن مرشد که به تحریک انگلیسی ها علیه حاکم رسمی مسقط ، امام سیف ابن سلطان که متمایل به ایران بود را شکست داده و مجددا عمان را تحت امارت سیف ابن سلطان به ایران بازگرداند ، وی در اواخر نبرد زخمی شده بود و پس از مدتی درگذشت و امورات نیروی دریائی مجددا به تقی خان واگذار شد
مجددا به قفقاز نزد نادر بازمی گردیم که پیروی عدم قبول درخواستِ به رسمیت شناختن مذهب دین شیعه توسط سلطان عثمانی و فتوای شیخ الاسلام وی مبنی بر کافر بودن شیعیان و مباح دانستن خون آنها و ثواب داشتن قتل آنها و حلال بودن ناموسشان ، با سپاهی گران و بزرگ بسوی بغداد حرکت کرد و در طول مسیر شهرهای سامرا ، حله ، نجف ، کربلا ، حکه ، درماحه و بصره به تصرف سپاه ایران درآمده و در پشت دروازه های بغداد چادر زدند ، احمد پاشا فرماندار بغداد که میدانست حریف نادر نیست ، وحشت زده جهت تعیین تکلیف نامه ای به دربار عثمانی فرستاد
نادر نیمی از سپاه را پیرامون بغداد گمارد و با سرعت بسوی اربیل و موصل و کرکوک و سلیمانیه رفت و پس از جنگ هائی خونین و با تحمیل شکست های پی در پی به عثمانیان ، شهرهای یاد شده را آنچنان با سرعتی شگفت انگیز به تصرف درآورد که باعث وحشت سلطان عثمانی گردید ، دربار عثمانی سراسیمه ، محمد افندی را برای صلح و آشتی بعنوان نماینده تام الاختیار خود به سوی نادر فرستاد و به احمد پاشا فرماندار بغداد نیز پیغام داد تا به هر طریقی که میتواند با وقت کشی منتظر نتایج مذاکرات محمد افندی و نادر بماند و محاصره بغداد را تحمل نماید
محمد افندی پیام سلطان عثمانی را به این مضمون به نادر رسانید که خلیفه مسلمین از شما خواسته که دست از برادر کشی و محاصره بغداد بردارید و راه صلح و آشتی را در پیش گیرید ، نادر خنده ای کرد و گفت
خنده آور است که سلطان شما ، ما را برادر خطاب می کند ولی شیخ الاسلام شما ریختن خون ایرانیان را ثوابی بزرگ که مستحق بهشت است میداند ، محمد افندی سخنان نادر را تائید کرد و گفت از شما خواهش می کنم ابتدا فرمان آتش بس بدهید تا با مذاکره و صحبت های همه جانبه با مفتیان و علمای چهارگانه سنی مذهب (شافعی ، مالکی ، حنفی و حنبلی) راهی پیدا کنیم تا هر دو ملت از این جنگهای خونین رهائی و خلاصی یابند
نادر پیشنهاد محمد افندی را پذیرفت و تا تعیین تکلیف مذاکرات از فرصت پیش آمده استفاده کرد و برای بار دوم برای زیارت بارگاه امام علی ابن ابیطالب علیه السلام بسوی نجف حرکت کرد
در یک فرسنگی نجف ، نادر از اسب پیاده شد و تا مرقد مطهر حضرت علی علیه السلام پیاده راه پیمود و پس از زیارت ، علمای مذهب شیعه جعفری و دیگر علمای اهل تسنن را دعوت کرد تا با گرد هم آیی و مشورت راهی بیابند تا این مُعضَل همیشگی دنیای اسلام به طریقی حل و فصل شود ، با نشست علمای هر دو طرف *باز هم کشمکش بر سر حقانیت مذهب شیعه و اهل تسنن آغاز شد*
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat